ّ
لوکس بلاگ
موضوعات آخرین نظرات بچه ها آخرین نطرات![]() پاسخ:سلام عزیزم عاشقان ماه، ملکه هفت روزه، ملکه کی ، نقاشی مهتاب روی ابرها. ملکه اهنین - 1400/6/2 ![]() پاسخ:ممنون از شما - 1400/6/2 ![]() حتما ی خبر از خودت بهم بده عزیزم پاسخ:سلام عزیزم قربون خانمی خوبم زیاد دیگه به وبلاگ سر نمی زنم مثل خونۀ ارواج شده فدات خانمی هستم سرم شلوغه کتابامه - 1400/5/17 ![]() به نظر منم این سریال دوست داشتنی خیلی خوبه من همه ی قسمت هاش رو در شبکه ی ۵ نگاه میکنم حتی شده تا نصفه شب بیدار میمونم تا ببینم و هر شب لحظه شماری میکنم ساعت ۱۱ بشه (یعنی در این حد فیلمش رو دوست دارم) ممنون ازکارگردان و بازیگران و تهیه کننده ی این فیلم. بهراد ایمانی ۱۲ ساله از تهران پاسخ:سلام اقا بهراد خوشحالم دوستش داری و ممنون از نظرت - 1400/5/4 ![]() من به تازگی دوباره زایمان کردم این یکی هم پسره مشغول اینم خخخخخ پاسخ:سلام نرگس جان ای جانم مبارک باشه به سلامتی. من که کلا از فاز سریال فعلا بیرون اومدم . یه مدت رفتم سراغ کتاب و یه مدت سراغ سریال باقی ملل. خوشحال شدم عزیزم. قدمش با روزی و با برکت - 1400/3/25 ![]() پاسخ: دقیقا همینه. داستان پررنگی که نداشت همین دو تا پسر بچه داستان رو کشوندن تا پایان. من که تا بهم رسیدن ذوقم پرید. اما بازم به عشق شخصیت اصلی ادامه دادم. ممنون از نظرت - 1400/3/10 ![]() سریال موشو دیدی؟رکورد لایک رو در پرومویز شکونده من که بشدت خوشم اومد عالی بودو کلا پشم ریزان حتما ببینش اگه ندیدی منظر نقدت هستم پاسخ:سلام نرگس گلی کجایی دختر دلم برات تنگ شده بود. نه ندیدم خیلی وقته اصلا سراغ سریال نیومدم. اخرین سریالی که دیدم بریجرتون ها بود که دوست داشتم حالا دارم کتاب می خونم. باشه دیدم حتما ممنون از محبتت . - 1400/3/8 ![]() تمام و کمال موافقم...در کل برای اوقات فراقت خوبه ولی با توجه ب نمرش انتظار بیشتری داشتم پاسخ:وای اقا سید شمایید؟ چقدر خوشحال شدم از نظرتون. کجایید ؟ چه می کنید؟ خیلی وقته خبری ازتون نداشتیم. خوشحالم هنوز تو این حیطه هستید. من که خیلی وقته از کره اومدم بیرون رفتم سراغ کشورهای دیگه. تو این مدت کلی اتفاق افتاد و همه چی تغیر کرد. وای یه لحظه پیغامتون رو دیدم یاد گذشته ها افتادم. بله سریال خوبی بود. من با پایانش مشکل داشتم و مقدمه چینی زیادش. ممنون از نظرتون - 1400/2/25 ![]() پاسخ: من خودم ندیدم اما از من میشنوی اگه مطرح نیست و کمتر کسی سریال رو دیده ریسک نکن. اگر هم میخوای ببینی دو سه قسمت اول باید اگه راضی بودی بقیه اش رو بگیر من اولین سریالی که از بوگوم یادمه یه سریال جنگی بود که به عنوان برادر شخصیت اصلی بازی کرده بود فکر کنم ماسک بود - 1399/12/27![]() پاسخ: بذار یه تیتر می زنم اضافه می کنم کاری نداره - 1399/12/25 |
سلام یکشنبه اتون بخیر وخوشی ..اینجا هوا به شدت ابریه ..اخر سر حسرت به دل میمونم وبارش برف رو نمیبینم ..اونهایی که تو مناطق سردسیر هستن جای من هم از دیدن بارش برف لذت ببرن ..من دلم برای قدیم های تهران تنگ شده .. وویس خب من اکثرا سر سریال شروع کردن دو تا جبهه میگیرم البته منظورم سریالهای جدیدهست به بعضی سریال ها مضنونم که سریال خوبی از اب درنمیاد مثل نسل خورشید ..گابلین ..افسانه ی دریای ابی ..وبعضی سریالها رو هم بی جهت دوست دارم ..یعنی اسمون زمین بیاد اگه خود سریال برام جذاب باشه ..همیشه ساپورتش میکنم ..مثل بوک جو یا همین سریال رئیس درونگرا وویس از اون دست سریالهاست که همچین نظری راجع بهش دارم ..برخلاف مدافع ..با اینکه خودم هم میدونم وویس مشکل داره اما نمیشینم تک به تک مشکلاتش رو پررنگ کنم ..موقع دیدنش لذت میبرم ودنبال اشکال تراشی نیستم .. مثلا قسمتی که ادم ربا.. افسر پلیس زن رو میگیره ..دختره که به این ادم شک کرده تنها وسرخود پاشده رفته سراغ پسره ...حالا گیرم رفتی ..یه چیزی با خودت ببریه سلاحی ...حالا گیرم با خودت هم چیزی نبردی اما حداقل تا از پشت بی سیم شنیدی یارو چیکارست قبل ازمرده حمله کن ..نه اینکه وایسا تا پسره یه چاقو بذاره رو گلوت اون هم ادمی که خود افسر پلیس میدونست همدست داره .. یا حتی قسمتی که جانگ هیوک این هفته دنبال ماشین دو تا مرد ادم ربا میدوید ..اول اینکه خیلی راحت گذاشت فرار کنن ..واقعا نمیتونست حداقل یه دونه تیر محض نمونه به سمت اینها شلیک کنه ..قاعدتا یه افسر پلیس بهتر از منِ نوعی میدونه که باید این جور ادمها رو قبل از سوار شدن به ماشین دستگیر کرد وبه پاشون شلیک می کنن ..بعد هم برای گرفتن یه ماشین خیلی ساده تیر به چرخ ها میزنن که دریغ وافسوس انگار نویسنده اصلا تا حالا سریال گانگستری ندیده ..خیلی این تیکه اش اماتوری ساخته شده بود ..فقط برای اینکه این دو نفر رو فراری بدن .. از طرف دیگه قدیمیا میگن (عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو)قسمتی که جانگ هیوک از ماشین پیاده شد وبا پای پیاده به سراغ ماشین ها رفت منطقی وفکر شده بود .. نقطه قوت کار به خاطر استفاده از توانایی زن داستانه که خیلی خوب میتونه صداها رو تشخیص بده .. مدافع .. من از هوادارهای این سریال به شدت عذر خواهی میکنم ..نقد باید بی طرفانه باشه اما درمورد قلم من این اتفاق اصلا نمیوفته ..خدا نکنه از یه سریالی خیلی خوشم بیاد ..اینقدر قشنگ به به وچه چه میکنم که همه خوششون میاد ..اما خدا نکنه یه سریالی رو دوست نداشته باشم اونقدر مته به خشخاش میذارم تا فکر بقیه هم منحرف میشه ..جی سانگ رو همه دوست دارن کیه که از بازی این اقا راضی نباشه .اما این سریال رو دوست ندارم ..من دوتا فاکتور برای دیدن یه سریال دارم ..عاشقانه ...معما .وقتی هیچ کدوم اینها رو نداشته باشن برام بی مزه میشن ..مدافع مثل یه بار روی دوشمه ..نه میتونم دراپش کنم چون همه دارن تعریفش رو میکنن ..نه احساس انچنانی برای ادامه اش دارم ..خلاصه که سر این سریال خیلی خود درگیری دارم .. خب مواردی که تو قسمت های این هفته دیدم وگفتم با شما درمیون بذارم .. جی سونگ رو بردن سر صحنه ی جرم ..اما به نظرتون نباید جی سونگ به عنوان اولین قدم زنگ در رو امتحان کنه ..ادمی که به هرریسمانی چنگ میزنه این پیش وپا افتاده ترین کاربود ..شاید بگین به دوستش اعتماد داشت ..اما این جور وقتها این ساده ترین کاره .. دوم ..اینهایی که جی سونگ رو متهم کردن الت قطاله رو پیدا کردن ..؟مهمترین بخش یه پرونده ی جنایی ..من چیزی ندیدم ..امیدوارم درادامه حتما این فقره هم رو بشه ..نبودش واقعا ضعفه .. سوم این دوست دادستانه همه ی مدارک رو نابود کرد ..یعنی هیچ کس شک نکرد یه نفر پیدا شده که فیلم دوربین رو پاک کرده ..خب این شک میاره ..شک هم باعث تجسس بیشتر میشه ..بازهم ضعف .. اها یه مورد دیگه اول سریال مگه فرار جی سونگ رو نشون نداد ..اون بالاخره زمان حاله ..یا اینی که ما میبینیم جی سونگ دادگاه تجدید نظر داره زمان حاله ..؟ بعد بابای مین هو ..یا رئیس ..با خودش چند چنده ..قطعا همون اول سریال فهمید پسرش مرده ..اما چرا باید همچین مسابقه ای ترتیب بده ..کدوم ادم خنگی همچین کاری میکنه اون که میدونه پسرش به چیزهای نوک تیز حساسه ..اونوقت میگه بیاد با یه شمشیر باز دیگه مسابقه بده که بقیه به هویتش شک کنن ..؟ یه مورد دیگه یکی از دوستان اشاره کرد اسمشون رو فراموش کردم فکر کنم دختر شاد بود ..دقت کردید ..زندانبان برادرزن جی سونگ ..زندانی ها ..کسایی هستن که قبلا جی سونگ گرفتتشون ..اون اجوشی باحاله هم که یه راست اوردن اینجا ...ای بابا ..ابرو ماه ومه وخورشید وفلک رونویسنده اورده که کارخودش رو راحت کنه ..کدوم ادمی رو به زندانی که بستگان یا دشمنانش دراونجا هستن میفرستن ..مثلا میخوان بگن تمام رده بالاها میخوان جی سونگ رو زجر بدن ..وکیله اول ازهمه باید بخواد جی سونگ رواز این خراب شده بیرون بکشه ..اون هم بعد ازچهار بار فراموشی ..زندان که نیست ماشالله پاتوقه .. راجع به اخر قسمت شش هم احتمالا خود جی سانگ میون کابوس هاش شعری که با دخترش میخونده رو هزیون وار خونده وپسره فهمیده ..خواسته مانع بشه ....هرچند که قاعدتا این پسر یه شخصیت مهم تو سریاله .. بازهم نقش منفی رو میبینم شاکی میشم ..این همه نقش منفی خوب هست ..مثلا بازیگر سریال عشقم از ستاره ها اومده ..یا حتی همین عاشقانه ی بی رحم رو ببینید .مرده به معنای واقعی حیوونه ..اما نمیدونم چرا اینقدر جذابه ..یعنی پست وفرومایه که میگن همینه .. به هرحال هرلحظه امکان داره دراپش کنم ..انگار دارم تهدید میکنم ..:) فردا با تو .. خب این هم از اون دست سریالهاست که حتی قبل از شروع شدن دوستش داشتم..ازهردونقش اصلی خیلی خیلی خوشم میاد ..با اینکه اینجا قشنگ معلومه شین مین اه چند سالی بزرگتره ..اما زوجشون رو دوست دارم ..شین مین اه هم که گفتن نداره برخلاف شین هه که چشم ندارم ببینمش ..خیلی ازش خوشم میاد ..با اون چال روی لپش واقعا دختر کیوت وبامزه ای .. خب فکر کنم اونهایی که درحال پخش میبینن قطعا این سریال رو تا حالا شروع کردن ..اما برای خالی نبودن عریضه یه خلاصه بگم .. چند سال پیش یه شب که پسر داستان با مادر وپدرش تو مترو بودن برحسب تصادف با مین اه دعواش میشه وپسر ومین اه برای حل مشکل توایستگاه پیاده میشن ..اما چیزی نمی گذره که قطار تصادف میکنه واتیش میگیره وپدر ومادر پسر فوت میکنن ..درواقع مین اه وپسر هردو باعث نجات جون دیگری میشن .. حالا پسر تو چهل ونهمین روز درگذشت والدینش به ایستگاه مترو میاد ..(این چهل ونه روز یه فلسفه ای پشتش داره یادم نیست ..زمانیه که روح زنده میمونه ..یا زمانی که میتونه روح به زندگی برگرده ..در کل یادم نیست ولی چهل ونه روز بعد از مرگ مثل روزهای سوم وهفتم وچهلم ما که برای فوت شدگانمون مراسم میگیریم برای کره ای ها هم پر معنیه ..) خلاصه پسر به ایستگاه برمیگرده وازهمونجا متوجه میشه که میتونه با سوار شدن به مترو واز یه مبداومقصد معلوم حرکت کردن درزمان سفر کنه وبه اینده بره ..البته این اینده متغیره وهربار به یک سال میره ..اما چیزی که مهمه اینه که پسر میفهمه تو یه روز خاص با همین خانم تصادف کردن وهردو تو یه ساعت خاص تو بیمارستان فوت میکنن .. پسر اول نمیدونسته که این خانم باعث نجاتش تو روز تصادف مترو بوده برحسب تصادف روز مرگ زن رو میبینه ونجاتش میده ..اما بعدها میفهمه که نه ..این داستان سر دراز دارد وبا این زنی که به شدت خل وچل وساده ومشنگ میزنه رابطه ی احساسی جدی ای پیدا کرده وحتی باهاش ازدواج میکنه .. مین اه ..اینجا برخلاف همیشه نقش یه دختر الکی سرخوش رو بازی میکنه ..تو کودکی بازیگر یه نقش فرعی اما تاثیر گذار به اسم بپ سون بوده که حالا هم که بزرگ شده همه میشناسنش ..وازاونجایی که ادمیه که خیلی نوشیدنی میخوره وویدئوهاش همه جا پخشه ذهنیت مردم نسبت بهش خراب شده وهمه یا براش دلسوزی میکنن یا پشت سرش حرف میزنن ..خلاصه که زندگیش تحت تاثیر کودکیش خیلی سخت میگذره ..الان هم به یه عکاس اینترنتی بدل شده ..اما پسر که میخواد نجاتش بده به اشتباه بهش میگه ازش خوشش اومده واین خنگ خانم هم فکر میکنه واقعا پسره عاشقش شده ..دیگه ول نمیکنه بیچاره رو .که پسره میخواد ازشرش راحت بشه وبهش میگه دوستش ندارم ..اما دقیقا همینجاست که به یه راز بزرگ دیگه پی میبره وهمه چیزعوض میشه . تا اینجا خیلی خیلی از روند سریال خوشم اومد ..زوجشون رو دوست دارم ..پسره هم اینجا خیلی خوبه ..دوست داشتم ازش یه کار رمنس ببینم وصد درصد این کار رو حمایت میکنم البته اگه روند خوبی داشته باشه .. رئیس درونگرا .. ای جان ..یعنی اسمش هم برای من شادی اورده ..گفته بودم بهتون که نویسنده دو قسمت پنج وشیش رو دوباره نوشته وخواسته یه تغیر اساسی بده ..بچه های گروه میگفتن بل بشو تر شده ..ولی من فکر ته ذهن نویسنده رو درک میکنم ..تا حالا رفتار دختر ورئیس رو مخ بود ..به خاطر همین فلاش بک کلی ومعمای اصلی رو تو قسمت پنجم اورد تا بیننده بدونه چرا دختره این جوری رفتار میکنه وچه حقیقتی پشت تمام این اتفاقات ورفتار رئیسه .. الهی من اینقدر این دوتا رو دوست دارم که حد نداره ..قسمت پنج رو خیلی دوست داشتم ..هم از خواهر دختره خیلی خوشم میاد هم برام جالب بود که چرا این دختر خودکشی کرده ..راستی فهمیدم خواهره رو کجا دیدم تو سریال ماسک عروس ..چقدر اینجا ملیح شده بود یه سوالی فقط خواهره از پنت هوس خودش رو انداخته پایین یا از بالا پشت بوم ..نشون داد از پشت بوم خودش رو انداخته اما کفش هاش چرا تو اطاق ریس بود وپنجره باز .. اما ..اما من شدیدا منتظر یه قسمتم ..ببخشید روم به دیوار ..عذر تقصیر دارم بابت حرفم ..ولی بگم دیگه ..من منتظر کیس اول این سریالم ..خیلی دلم میخواد بدونم کدوم پیش قدم میشن ..واگه پسره پیش قدم میشه چه دلیل محکمی باعث میشه که این پسر خجالتی ترسش رو عقب بزنه وجلو بره ..این ایده رو بیشتر از پیش قدم شدن دختره دوست دارم ..ببینم نویسنده چه جوری سورپرایزم میکنه مخصوصا با پیش نمایش قسمت بعد که فکر من رفت تا به کجاها .. از اول سریال فکرم پی این افکار جلف وبی تلبیتیه .. هوارانگ .. وای خدا ..چرا من اینقدر احساس انزجار میکنم ..یعنی قسمتی که بو...سه ی سوون وو وآرو رو نشون میداد من با تمام وجودم حس کردم از پشت بهم خنجر زدن ..قول میدم هیون شیک یا همون چونا هم به اندازه ی من عصبانی نشد ..اصلا به جای اینکه این قسمت رو مثلا با دید عاشقانه ببینم به چشمم خیلی کثیف وجلف اومد ...نویسنده چرا اینکار وکرد ..قاعدتا هرکسی این قسمت رو میدید حالش بد میشد ..اصلا گیرم طرفدار سوون وو هم باشی بازهم دلت به حال چونا میسوزه ..طرفدارهای سوون وو بگن چه حسی دارن نویسنده اینقدر هوای شخصیت مورد علاقه اشون رو داره ..ایا بنده ی برگزیده ی خدا هستن ..؟ گفتم نویسنده استاد گند زدن به ایده هاست ..این یه فقره ی دیگه ..انتظار داشتم حداقل چونا بی خود وبی جهت صبح فردا به جای تیر زدن به سیبل چند تا مشت وچک ولقد جانانه به سوون وو بزنه وحسابی شتکش کنه .خیلی دیگه ملایم بود ..حداقل مشت شدن دست چونا رو نشون میداد .. قسمت شونزده رو روی دور تند دیدم ..عملا چیز خاصی ندار جز اینکه دلم میخواد ملکه رو ریز ریزکنم دیدید چه جوری به مینهو بی محلی کرد ..بی تربیت امق .. باز خداروشکر تو پیش نمایش قسمت بعدی قراره چونا ..واقعا چونا بشه ..باشد که مادرش را با یک عدد تیپا از قصر بیرون کند ودل خیل معترضان رو شاد نماید ..بگو امین .. نه گمشده هم دیدم که عملا چیزی نداشت فقط معماها داره سریال رو جلو میبره بدون یه ریزه عاشقانه ی پررنگ ..اما خوب بوده تا اینجا ..نقش منفی سریال رو خیلی دوست دارم ..قشنگ به نقشش میخوره .. از طرف دیگه هربار که با خودم میگم دیگه از اینجا به بعد لوس شد ..میبینم یه قسمت جدید رو میشه ..یه نفر جدید پیدا میشه که همین به کار هیجان میده ..فقط ادم کشتن های ته هو رو مخه ..عملا عقلش رو خرده .وقتی زده یول رو کشته چرا اومد سر خبرنگاره ...؟دیگه خیلی غلو داره ولی دلم میخواد بدونم با این ادم چه جوری میخوان مبارزه کنن ..دادستان جانمان بیاد ده شقه اش کنه دل من خنک بشه .... اما پروژه هایی که این هفته شروع کردم تو این مدت دیگه خودتون از گزارش های هفتگی متوجه شدید ..بدجوری دچار فقر عاشقانه شدم ..دیروز داشتم ارشیوم رو درست میکردم راستی میخواید عکس ارشیوم رو ببینید .. میگن داروندار این دار وندار منه ...که مثال جان شیرین میدوستمش .. القصه داشتم مرتبش میکردم که چی دیدم ..عاشقانه ی بی رحم چینی ..هیچی دیگه مثل مفنگی ها دیدید به محض دیدن مواد اب از لب ولوچه اشون اویزون میشه دیگه هیچی حالیشون نیست ..من هم همه ی چهل وسه قسمت رو ریختم تو تبلتم ..به صورت ام پی تری شروع کردم زوچن دیدن ..چقدر این مرد باحاله ..یعنی با اینکه خودش واینجا میبینی وخلیفه اش رو بغداد ..اما وقتی پای دختره وسط میاد اصلا دگرگون میشه ..اصلا زوچن نگو ..قیصر بگو ..بنده خدا دختره رو اینقدر دوست داره اما فن بیانش خیلی افتضاحه .. به جین سئو میگه وقتی با منی نمیخواد کسی رو راضی کنی هرکاری دوست داری انجام بده .. خلاصه که این چند وقته دارم کلی پروانه ای میشم ..عشق میکنم ..کلی هم به دختره فحش میدم فکرشو کنید دستبند مادرش رو به جین سئو داده بعد دختره با وقاحت چیکار کرد ..شکستش ...با اینکه همه ی سریال رو میدونم بازهم دهنم بازموند ..خداوکیلی ناراحت شدم بعد با این همه اذیت دختره باز براش خونه جور کرد تو خیابون ها نمونه . یا قسمتی که تمرین رقص میکرد چقدر بامزه بود نمیتونست بخنده دهنش درد میگرفت صحنه ی رقصشون هم قشنگ شد روند رشد شخصیت زوچن ..به نظرم اونقدر قشنگ به تصویر کشیده شده که حتی اگه صد تا نکته ی منفی هم مثال بزنم بازهم این یه مورد همه رو میپوشونه ..مردی مغرور ..خودخواه وتنها که فکر میکنه با زنها یا میشه فقط رابطه داشت یا ازدواج کرد ..اما به مرورمیفهمه که با زنها نمیشه معامله کرد ..باید قلبشون رو با محبت به دست بیاری ..وکم کم دوست صمیمی جین سئو میشه ..کسی که تو مشکلات صادقانه وبی چشم داشت کمکش میکنه ..تنهایی هاش رو پر میکنه باهاش میخنده بهش خوش میگذره ..حتی براش فداکاری میکنه ..همون جور که از اول سریال جونش رو کف دستش میگرفت ومراقب جین سئو بود اون ادم خشن وزورگو یه مرد فوق العاده افتاده حال ودرعین حال قدرتمند میشه ..به شخصه اولین سریال پررنگیه که تو این تم دیدم .... یا از اول سریال مدام ومدام میگه زنها ترسناکن ..فکرشو کنید ..زوچن که یه بندر رو انگشتش میچرخن میگه زنها ترسناکن ..مایدا هم هست دیگه هیچی ..وای خدا چقدر این سریال رو دوست دارم .. خلاصه که اگه میخواین مصداق بارز کلمه ی مردددددد رو ببینید این سریال رو با وجود تمام نقطه ضعف هاش ودیش دیش بازی ها وغلو های بیش ازحدش حتما ببینید راستی یه خواهش ..هرسریال تموم شده ای که میبینید اگه از نقد ونظرات من وبقیه ی بچه ها استفاده کردید ودیدید ...یه دین به گردن شماست ..شماها هم نظرتون رو به همراه یه نمره تو نظرات همون قسمت بذارید ..نمیگم بشینید نقد کنید اما درحد دو سه تا جمله میتونید بگید که ایا بقیه راحت دانلود کنن یا نه ..همه ی ما به مشورت برای سریال گرفتن نیاز داریم ..پس خواهشا نمره دادن ونظر فراموش نشه ..مخصوصا مخصوصا درمورد سریالهای غیر کره ای
خب تو هفته ی پیش طیف بیشتری فیمل وسریال دیدم ..ازجمله ی اونها شوی تلوزیونی وی گات مرید از سویونگ ووویونگ رو شروع کردم ..همه ی اونهایی که دنبال سریالن به اسم این شوها هم برخورد میکنن ..خیلی ها مثل بعضی از دوستان من اونقدر که شو وام وی وویدئو میبینن دیگه وقت نمیکنن سریال ببینن ..یعنی از وادی دیدن سریال کره ای رسیدن به قلب کره .. رانینگ من ووی گات مرید از اون دست شوهاست که مخاطب زیاد داره ..محض اطلاع اونهای که مثل من ندیدن یه خلاصه بگم .. تو وی گات مرید دست اندرکاران دو نفر رو که خیلی زیاد به هم شباهت دارن رو با هم جفت میکنن ..وبعد برای اینها برنامه ترتیب میدن که این دو نفر بیشتر بهم نزدیک بشن ..سویونگ ووویونگ... ملکه ی سریال ایمانه که خیلی خشک بازی میکرد ..تو سریالهای مدرسه 2013 وباران عشق هم بازی کرده ..دریم های یک رو یادتونه یه پسره بود خیلی خوب میرقصید وانگلیسی صحبت میکرد ایو عاشقش شده بود .. خلاصه این دو تا باهم اشنا میشن ..کم کم یخشون باز میشه ..حتی قرار میذارن .. درسته که تم کار حالت رئال رو داره ..اما من یکم بدبینم وبه نظرم اندکیش هم برنامه ریزی شده است ..اما واقعا خوشم اومد ..پسره واقعا دست وپاش روگم کرده بود ..چه سوتی های خفنی میداد ..اینقدر یه جاهاییش خندیدم نصفه شبی گلو درد گرفتم .. مثلا میخواست برای دختره پیانو بزنه ..نشست پشت پیانو گفت این اولین اهنگمه که برای اولین عشقم نوشتم ..دختره موند .. گفت یعنی الان داری به اولین عشقت فکر میکنی ..پسره اومد مثلا درستش کنه شروع کرد به خوندن ..وای من ..ازخنده ی زیاد لواشک شدم رو زمین ..یه حرفهای زشت ووقیحانه ای توش بود ..که خودش هم کپ کرد ..کار داشت بالا میگرفت که دیگه از صرافت قپی درکردن جلوی خانم افتاد ودیگه نخوند .. یا میخواستن شکلات درست کنن ..دختره برگشت گفت چرا شکلات های تو اینقدر براقه ..بعد نشون داد پسره سر هر شکلات انگشتو تا ته تو حلقش میکرده ..شکلاتاش همه تف مالی بود .. خیلی راضی بودم ..خوشم اومد کلی خندیدم ..من از بارکد گرفتم تا قسمت دهم زیرنویس داشت ..از اونجایی که هرقسمت رو به دو سه پارت دوازده دقیقه ای تقسیم کردن دیدن کل این ده قسمت طول نمیکشه .توصیه میشود شدیدا .. دیشب داشتم کانالهای عزیز تلگرامم رو چک میکردم ..اینقدری که من کانال کره ای دارم کانال ایرانی ندارم ..چند وقت پیش اریرانگ فا نظر سنجی گذاشته بود که کدوم زوج ارون یان ..(بازیگر تایوانی وخواننده ) رو دوست دارید ..بدون استثناءمثل من اکثرا به ارون وپوف ..زوج سریال فقط تو رای داده بودن ..اریرانگ هم یه سری گیف ومطلب از رابطه ی این دو نفر به همراه صحنه های کی ..س وغیره گذاشت ..یکی از قسمت های جالبش حضور پوف تو کنسرت ارون بود گفتم اونهایی که دوست دارن ببینن این پوف خنگ تو سریال فقط تو ..چقدر قشنگ میرقصه وبا ارون هماهنگه این لینک رو براشون بذارم .. ..خداوکیلی زوج قشنگین .. واخرین موردی که دیدم ..الان با خودتون میگید چه جوری وقت میکنم ولی من خوابم کمه اکثرا شبها دو سه قسمت میبینم ..دو سه قسمت هم تو طول روز میبینم .وقت میشه دیگه .. فیلم یک مرد ویک زن با بازی گونگ یو ..من باز اشتباه کردم وگول خوردم ..اصلا فیلم کره ای به من نمیسازه ...من به شدت از صحنه های مثبت هیجده فراریم وبدترا ز اون اینکه متاسفانه رو نظرم رو اون بازیگر تاثیر میذاره دیگه به دید گذشته بهش نگاه نمیکنم ..اتفاقی که سر بازیگر شاهزاده ی هشتم تو سریال عاشقان ماه برام افتاد .. داستان راجع به مردیه که یه دختر افسرده داره ..وزنی که یه پسر معلول ذهنی داره ..این دوتا بچه به یه مدرسه تو فنلاند میرفتن وقرارمیشه ببرنشون به اردو ..مادر وپدر دلشون طاقت نمیاره وسوار ماشین میشن تا محل اردو رو ببین ..این سفرتقریبا دو روزه باعث نزدیکشون میشه وخیلی هم زود عیاق میشن وروحساب حس تنهایی وغیره رابطه برقرار میکنن .. فرداش هم ازهم جدا میشن ..تا هشت ماه بعد تو کره مرد به دیدن زن میاد وجاذبه ای که دارن ادامه پیدا میکنه اما مشکل اصلی اینه که هرکدوم از اینها همسر کس دیگری هستن ..همسر مرد با اینکه زن نرمالی به چشم میاد اما افسردگی داره وحالت نرمال نداره ..همسر زن هم مرد پرمشغله ایه اما به نظر من که پدر خوبی بود وحتی برای پسرش کتاب داستان میخوند .. راستش یک ساعت که از فیلم گذشت گفتم دیگه نبینم ..مخصوصا صحنه های مثبت هیجده اش با همچین عقبه ای فقط برای من استرس واعصاب خرد میاره ..اما ادامه دادم چرا که جلوه های تصویری سریال خیلی خوب بود و از طرف دیگه کنجکاو بودم بدونم این علاقه ای که داره به مرور بیشتر میشه به کجا میرسه .. انتهای فیلم خیلی خوب بود ..دراصل نشون داد هرچقدر هم که عشق پررنگ باشه ..رابطه ی خانوادگی وارزشها وفرزندان میتونن باعث بشن دست از خوشی خودت برداری .. فیلم کم دیالوک وکم صحبت بود ..بیشتر فضاش پراز برف وسرد بود ..یعنی حتی تو اتاق هتل با اینکه شومینه روشن بود اما سکوت بود وسرما .. اخرین سکانس سریال نشون میده ماشین مرد از کنار ماشین زن میگذره ودقیقا همون راهی که روز اول با هم همراه شدن تا به اردوی بچه هاشون برن رو داره برمیگرده ..مثل اینکه بگه همه چیز بعد از یه دوره ی چند وقته به پایان رسید .. نمیدونم هدف نویسنده از به سرانچام نرسوندن عشق اینها چی بود ..میخواست بگه خیانت هرجور هم که باشه توجیه ناشدنیه ودرپیش عذاب وجود داره .. یا میخواست بگه یه وقتهای عشاق هرکاری هم کنن ممکنه پایان خوشی درانتظارشون نباشه... دراخر با اینکه فیلم مفهوم بسیار زیبایی داشت اما متاسفانه سکانس هایی مستهجن بیهوده باعث میشه بهش نمره ی کمتری بدم ..نمره ی هشت به نظرم نمره ی خوبی برای این سناریو بود ..
پ.ن راستی کسی سایمدانگ می بینه ...نظر بذاره ..
یه نفر رو این جوری چتر به دست براتون ارزو میکنم .. ****** نوشتن این گزارش هفتگی به همراه عکس ها ومطالب تقریبا یک ساعت ونیم از من زمان گرفت ..هرکدوم از عکس ها رو تو طول هفته جمع کردم ودوباره اپلود کردم ...از بس بهشون علاقه دارم که وقت ازادم رو براشون میذارم ..پس خواهشی که دارم بدون ذکر منبع کپی نکنید .. برای اطلاع از اخرین نقدها وگزارش های هفتگی به تلگرام نقد کره مراجعه کنید .. https://t.me/naghdkoreh تعداد بازدید از این مطلب: 326
برچسبها:
گزارش هفتگی از سریالهای وویس ,
فردا با تو ,
هوارانگ ,
رئیس درونگرا ,
سریال تایوانی فقط تو ,
|
درباره نقد کره بهترین سریال های کره ای
آرشیو مطالب مطالب پر بازدید |