نقد سریال برو بانوی مجرد ..یا بانوی مجرد خوکی ..

وان منگ لینگ ..یه دختر خودساخته ومحکم ..اما خشنه وبه اصطلاح تازه به دوران رسیده است  ..از اونهایی که به خاطر محیط وشرایطی که توش بزرگ شدن ..زیاد اداب ومعاشرت صحبت کردن با جنس مخالف رو نمیدونه وهمیشه هم حق رو به شدیدترین وجه ممکن به خودش میده وتا حدی قابل انعطاف نیست ..ولی از طرف دیگه شخصیت خودساخته ای داره ...برای پولی که دراورده زحمت کشیده واز اونهایی نیست که با پول باد اورده پیشرفت کرده باشن ..بلکه زحمت کشیده عرق ریخته تا تونسته یه مرکز پرورش خوک ویه اتحادیه ی کشاورزی به راه بندازه وگسترشش بده ..پس مثل این ندید بدید ها ولخرج نیست

تو قسمت اول ..درست تو یه مراسم عروسی ..وان منگ لینگ برخلاف خواسته ی بی افش ..میره رو استیج واعلام میکنه که میخواد ازدواج کنه ..اما دوست منگ لینگ میزنه تو کاسه کوزه ی لینگ وهمه چی رو تکذیب میکنه وبا حرفهای توهین امیز  باعث تحریک لینگ میشه تا لینگ جلوی دوربین این اقا پسر یه قولی بده ..اینکه اگه سر یه سال ..با یه پسر قد بلند تر وخوش تیپ تر وپولدارتر ازدواج نکنه موهاش رو از ته میتراشه وراهب میشه ..

خلاصه از اینجاست که منگ لینک در به در به دنبال یه شوهر خوب میگرده ..اما همیشه نتیجه یکیه ..سر یه نکته ی کوتاه عصبانی میشه ومیز رو چپ میکنه وبا ابروریزی ای که براش اصلا مهم نیست صحنه رو ترک میکنه تا اینکه به فنجانگ یو میرسه ..

فنجانگ یو یه پسر فوق العاده مایه داره ..اومچون ..به قول خودش با نفس کشیدن هم پول روی پول هاش میاد ..از اونهایی که اصلا براش مهم نیست که این پولها خرج چی میشه ..

ولی با وجود توانایی ها واستعداد های بلقوه ای که داره چون پسر یه ادم فوق العاده معروف وموفقه ..همیشه اسمش زیر سایه ی اسم پدرش بوده ودرواقع همه اون رو یه پسر بابایی میدونن که از خودش هیچی نداره ..وهمین درد بزرگ فنجانگ یو ..حالا فنچانگ یو برای اثبات خودش به پدرش میخواد یه نمایشگاه خیره راه بندازه ومیخواد هرجوری هست با یه هنرمند قرارداد رو بهم بزنه که با منگ لینک برحسب سوءتفاهم اشنا میشه ..حالا جالبی داستان اینجاست برخلاف دفعه های قبل که اول از همه منگ لینک میز رو چپه میکرد ..فنجانگ برای عصبانی کردن مثلا این هنرمند میز رو چپه میکنه ..فکر کنید منگ لینک چقدر عصبانی میشه ..

اما جالبی داستان از وقتی شروع میشه که فنجانگ یو قرار میشه به منگ لینگ کمک کنه ..چرا که هنوز فکر میکنه منگ لینک یه هنرمنده وبرای نمایش خیره اش به این زن نیاز داره واز طرف دیگه فنجانگ یو هم به منگ لینک کمک میکنه تا باکلاس باشه وخانمانه رفتار کنه ..اینکه به جای مشتش از مغزش استفاده کنه ..

داستان چند قسمتی با این شرایط جلو میره وکم کم منگ لینگ به فنجانگ یو به عنوان یه دوست علاقه مند میشه ..ودوست داره به این دوست به قول خودش فقیر که جز پول هیچ کسی رو نداره کمک کنه ..

اما دقیقا به خاطر یه تفاوت عقیده فنجانگ یو رو میرنجونه وازهمونجا قسم میخوره که به فنجانگ یو ثابت کنه که به عنوان یه دوست میتونه بهش کمک کنه ..

به نظر من روند سریال خیلی مرتب وتمیز جلو رفت ..دیگه همه اتون میدونید که تایوانی ها خیلی بیش از حد لوس هستن ..اما حس های تو سریالهاشون گه گاهی از کره ای ها هم به نظرم بیشتره ..

تو این سریال .روند تغیر هردو شخصیت رو به خوبی نشون میده ..هردو شخصیت نقطه های مقابل هم هستن ..یکی بیش از حد باکلاس وپول دار که همه چیز براش تو اشرافیت وطبقه ی بالا بودن به چشم میاد ودیگری یه دختر معمولی وغیر منعطف اما مهربون وبا استعداد وبا مرام ..که همیشه تو سختی ها به داد فنجانگ یو میرسه ..که بلد نیست با مردها درست رابطه برقرار کنه

داستان خیلی خوب جلو رفت ..یعنی برخلاف اون سریالهایی که من دیده بودم ..یه هویی این دوتا عاشق هم نشدن ..بلکه اول نشون داد با هم دوست شدن ورفیق ..جوری که تو بدترین شرایط که مثلا تو یه جمع با کلاس منگ لینگ داره مورد تمسخر قرار میگیره فنجانگ یو به دادش میرسه ..تا وقتی که خیر فوت  پدر ومادر فنجانگ یو بهش میرسه وفنجانگ یو بی کس میشه جوری که سر از خونه زندگی منگ لینگ درمیاره ..

بعد از اون هم داستان یه سیربامزه ی دیگه به خودش میگیره اینکه حالا فنجانگ یویی که از بنز سواری به لیفتراک سواری رسیده باید به سه خواسته ی پدر منگ لینگ عمل کنه تا بتونه یه پول قلمبه برای سرمایه گذاری پیدا کنه ..

اول اینکه یه شوهر با کلاس برای منگ لینگ پیدا کنه ..

دوم اتحادیه ی کشاورزی رو یه برند معتبر کنه ..

سوم هم خونواده ی منگ لینگ رو وارد کلاس بالاها کنه .

واین عمل وعکس العمل های فنجانگ یو برای مقابله با بی کلاس بودن های این خونواده بامزه از اب دراومده ..ودرنهایت به جای اینکه منگ لینگ وارد کلاس بالاها بشه فنجانگ یو به اغوش این خونواده برمیگرده ..

تو این بین فاکتور رقیب هم یافت میشه ..اولیش که یه جورهایی دوست دوران بچگی منگ لینگه ..واصلا هیچ رابطه ای غیر از دوستی با منگ لینگ نداره ..اما باعث حسودی های فنجانگ یو میشه ..وگزینه ی بعدی جو ...وای که چقدر این پسر خوش قد وبالا ومهربون بود ..هرچند که حذف این شخصیت خیلی زود وبدون توضیح کافی اتفاق افتاد ..

خب من کلا از بازیگرها  راضی بودم ..از فنجانگ یو گرفته تا خونواده ی منگ لینگ .. ..واقعا سریال طنز بانمکی بود ..که جدای از کلیشه های ساده ..خیلی لحظات خوبی برام ساخت ..از اون سریالهای بی استرس که روند لذت بخشی دارن ..

همکاری وکمک به دوست تو شرایط بد وعاشقانه ای ملایم ..خیلی خوب توش به تصویر کشیده شده بود ..طنز خوبی داشت وواقعا بعضی جاها خنده دار بود از نظر من ..

اهنگسازی سریال بد نبود ..به احساسات سریال پروبال میداد ..

فقط این روند خوب ادامه داشت تا سه چهار قسمت اخر که نویسنده بی هوا زد رو دنده ی هندی بازی ..اینکه فلانی باباش رو گم کرده وحالا یه نفر دیگه جای بچه رو پرکرده وخلاصه از این قسمت ها راضی نبودم زیاد ..میتونست نباشه یا حداقل بهتر باشه ..

به هرحال درمجموع از کل کار راضی بودم ..طنز خوبی داشت .روند فوق العاده مرتب ..تو نظر اول بیننده میگه چرا اینقدر قسمت هاش زیاده ..بیست وچهار قسمت ..اما داستان میطلبید که این قدر فضا داشته باشه ..

انتهای خوش وهپی اند وراضی کننده ..

سکانس برتر

میخوام یه قسمت رمانتیک رو به عنوان سکانس برتر بذارم ..

قسمتی که فنجانگ یو خاکستر خونواده اش رو تحویل گرفته ومست ونیمه بی هوش رو سقف خونه ی منگ لینگ نشسته ناراحته که چیزی از پدر ومادرش نداره تمام شرکتی که پدرش زحمت کشیده از دست داده ..خونه و یادگاری های پدر ومادرش .که همینجا منگ لینگ حلقه ی ازدواج پدر ومادر فنجانگ یو رو بهش نشون میده ..حس خوبی داشت این قسمت ..

به هرحال درمجموع بهش نمره ی 7.5 رو میدم وبه عنوان یه کار تایوانی تقریبا مناسب بدون لوس بازی های خاص تایوانی ها پیشنهاد میکنم این سریال رو از دست ندید ..