نقد هونگ گیل دونگ شورشی

این سریال 30 قسمت در ژانر تاریخی تولید سال 2017

کارگردانش فیلم های منو بکش خوبم کن و شرق بهشت رو در کارنامه داره و نویسنده اش دختر امپراطور رو

شخصیت ها:

گیل دونگ: یه پسر جوان با قدرت فراطبیعی. کسی که نمی تونه رنج مردم و ظلم حاکمان رو تحمل کنه.

گاریونگ: دختر جوانی که سال ها در گیسانگ خونه ها خدمت کار بوده . بسیار مهربان و دلسوز

گونگ هوا: گیسانگ اوازه خوانی که شهرت خوبی داره ولی بسیار بلند پرواز و طماعه.

امپراطور: حاکمی ظالم که بعد از کشته شدن مادرش به هر بهانه ای قصر و کشور رو به خون میکشه. خوش گذران و عیاش و عاشق موسیقی و طرب.

خیلی های دیگه هم هستن که در خلال توضیحات متوجه میشید . بخوام توضیح بدم خیلی میشه.

داستان فیلم:

این سریال داستان پسری رو روایت می کنه که در خانواده ای برده متولد میشه. پدر و مادرش سالهای زیادی رو زیر ظلم اربابان زندگی کردن و حالا اون و برادر بزرگ ترش تو اوج کودکی باید رنج بردگی رو به جون بخرن.

بر اساس افسانه ای قدیمی که بر سر زبان ها بود هر 100 سال یکبار فرزند قدرتمندی به دنیا میاد که با نیروی عجیبش دنیا رو تکون میده و گیل دونگ همون بچه با قدرت فراطبیعی بود.

اون ها همه ی این ستم ها رو تحمل می کردند و گیل دونگ به سفارش پدر قدرتش رو مخفی کرده بود. ولی همه چیز از کتک خوردن مادر باردارشون شروع میشه. مادر گیل دونگ در حالی که ماه های اخر بارداری رو میگذروند توسط خانواده ی ارباب صدمه شدیدی میبینه و با یک زایمان زودرس دخترش رو به دنیا میاره ولی خودش میمیره.

این دلیلی میشه که پدرشون اموگه که به شدت عاشق همسرش بود دیگه نتونه تحمل کنه و اربابش رو میکشه. اون به هر زحمتی که هست با استفاده از آتویی که از خانواده ی اربابش داره خودش رو تبرئه می کنه ولی زن و پسر ارباب جو ازش کینه ی سختی به دل میگیرن.

اموگه فرزندانش رو برمیداره و همراه دوستانی که در دوران بردگی پیدا کرده بوده مقری به نام ایکواری رو برپا می کنه . اون ها همون جا زندگی می کنن و به سختی کار می کنن . کم کم مردم بی پناه دیگه ای هم بهشون اضافه میشن و روزگار میگذرونن.

سالها میگذره و بچه ها حالا بزرگ شدند اما دست سرنوشت یکبار دیگه همه چیز رو به هم میریزه و این زخم کهنه ی انتقام دوباره سرباز می کنه و دامن اون ها رو میگیره.

روند فیلم

فیلم با یک سکانس عجیب و ناگهانی شروع میشه. گیل دونگ داره برای امپراطور روی اسب رجز می خونه ! بعد سکانسی رو میبینیم که گیل دونگ و مردم توی یک قلعه جمع شدن و دختر جوانی به یک ستون در میانه ی میدان بسته شده است و گیل دونگ با چشمانی پر از اشک با تیر به قلبش میزنه.(عین سکانس دار زدن مین یانگ در اول ملکه هفت روزه)

بعد همه چیز کات و پرت میشیم به دوران کودکی . ماجرا از زمانی شروع میشه که گیل دونگ نوزاده و بعد یه پرش زمانی به 10 سالگی اون. برخلاف اکثر بچگی سریال ها که حوصله سر بر هست ولی تو بچگی این ها کلی اتفاق های مهم می افته ، اتفاق هایی که اثراتش تا قسمت اخر هم کشیده میشه.

سریال با یه روند تند از نوزادی به کودکی بعد یه مکث کوتاه و بعد دوباره یه پرش زمانی به جوانی گیل دونگ پیش میره و از این جا به بعد هست که روند اصلی سریال با گیل دونگ جوان ما پیش میره و اتفاقات مهمی رو رقم میزنه.

در این بین ما شاهد عشق عمیق این خانواده به هم هستیم و در کنار اون لحظات سخت و دردناک پاشیده شدن دوباره این خانواده. در بین این ها بیننده شاهد جوانه زدن اولین عشق گیل دونگ میشه.

گیل دونگ عاشق گیسانگ اوازه خوانی میشه که جونش رو نجات داده. این عشق درس های زیادی رو براش داره. عشق نافرجامی که به دلیل شعله های طمع در دل های اون ها تبدیل به خاکستر میشه. در حالی که بیننده در غم ناامیدی این جوان به سر میبره نویسنده یک عشق دیگر رو جایگزین عشق اولش میکنه. دختر جوانی که سالها به این اوازه خوان خدمت کردهحالا با رفتن اون به هوای عشق یک طرفه اش به گیل دونگ به دنبال اون راهی میشه.

سریال فرااز و نشیب های سیاسی و عاطفی بسیاری رو از سر میگذرونه و با روندی گاه تند و نفس گیر و گاه معقول پیش میره. در این بین نویسنده از عشق میان گاریونگ و گیل دونگ که حالا دو طرفه شده هم غافل نیست و کم کم این نهال نورس رو پرورش میده تا به بار بشینه.

بیننده گاهی با صحنه های عاشقانه این دو زوج کیف میکنه و گاهی با سکانس های درگیری و جنگ هیجان زده میشه و گاهی با شور عدالت خواهی اون ها به وجد میاد. این ها توام ادامه پیدا می کنه تا به سرانجام برسه.

نکات مثبت:

... بازی روان بازیگران. چا سوبین که امسال حسابی درخشید و ازش راضی ام. یون کیونگ سانگ هم با اون که فقط در نقش های فرعی دیده بودمش و انتظار چندانی ازش نداشتم ولی ورای انتظارم ظاهر شد و خیلی خوب بازی کرد. انتخابش با اون قد بلند و بدن هیکلی و چهارشونه برای نقش یه مبارز با قدرت فراطبیعی عالی بود.

... فیلم های تاریخی برای کسایی که فن این ژنر هستند همیشه لذت بخشه. دیدن اون همه سرسبزی و بکگراند های قشنگ و دیدن اون همه لباس های جالب خیلی خوبه. در این فیلم تم موسیقی هم به این ها اضافه شده بود و کلی ساز جالب دیدم که قبلا ندیده بودم.

... صحنه های درگیری و اکشن زیادی داشت و کسایی که عاشق هیجان هستن مطمئنا راضی خواهند بود مخصوصا این که گیل دونگ و یارانش هر کدوم عادت های جنگیدن خاص خودشون رو داشتن و این تنوع خوبی بود به اضافه ی این که برومنس فان و جالبی رو داشتن.

... بازی خوب بازیگران نقش منفی. پادشاه به عنوان منفی ترین شخصیت فیلم بسیار باور پذیر این حجم استبداد و عیاشی رو به تصویر کشید. به نظرم به خوبی از پس ایجاد حس تنفر نسبت به پادشاه براومد. هانی لی هم با اون که زیاد خوشم نمیاد ازش ولی اینجا با نقش خاکستری ای که داشت به نظرم احساس دلسوزی و انزجار رو نسبت به کارکترش خوب دراورد.زن ارباب جو هم تا اخرین لحظه روی عقاید ظالمانه اش ایستادگی کرد و جوری از اختلاف طبقاتی و ظلم به برده ها لذت می برد که انگار خود شیطانه(بیخود جایزه نگرفت برای نقشش)

نکات منفی:

... تعداد قسمت های به نسبت زیاد این درام شاید باعث بشه خیلی ها حوصله نکنن سراغش برن . اگر 20 قسمت بود شاید بیننده بیشتری داشت. گرچه به نظرم با اون همه اتفاق 30 قسمت اصلا خسته کننده نبود.

.... برای کسایی که عاشق درام هایی با عاشقانه ی پررنگ هستن شاید این درام گزینه ی مناسبی به نظر نیاد و از دیدنش صرف نظر کنن .(ولی با اون که عمده ی سریال به موضوع اصلی میپردازه ولی همون چند سکانس در هر قسمت بسیار شیرین بود. چون این عشق از اول بسیار صادقانه و اتشین بود)

بهترینost: سرود ایکواری- عالی با ریتمی جذاب و متنی امیدبخش

بهترین سکانس: (خطر اسپویل)

سکانسی که در اواخر سریال اون جنگ پیش اومده و افراد شاه گیل دونگ و مردم رو در یک قلعه محاصره کردن و همسر گیل دونگ رو به یک تیر چوبی وسط میدان بستن. گیل دونگ اشک میریزه و بی تاب می خواد که بره و همسرش رو نجات بده حتی اگر بمیره ولی همسرش تا صدای اون رو میشنوه فریاد میزنه: نیا، نباید به خاطر من تسلیم بشی. اگر مردم رو رها کنی و منو نجات بدی هرگز نمی بخشمت . نیا. اون ها با فریاد همو صدا میزنن و عاشقانه اشک میریزن.

وقتی شاه داره با لبخند شیطانی اشک های گیل دونگ رو میبینه و از اون طرف تلاش های زنی که مرگ رو انتخاب کرده تا جون همسرش رو نجات بده در برایر چشمان متعجب همه گیل دونگ با دست های لرزان تیر رو به سمت گاریونگ هدف میگیره و پرتاب می کنه. تیر به سینه ی اون میشینه و همه ی نقشه های پادشاه برای تضعیف روحیه ی سپاه اون ها نقش براب میشه.(البته گاریونگ زنده میمونه). این سکانس بسیار غم انگیز ولی فوق العاده تاثیرگذاره.

پایان بندی: یه هپی اندینگ معقول . هر کسی هر چه رو که کاشته بود درو می کنه. این اسطوره ی تاریخ مردم کره با یک پایان خوب و امید بخش همه چیز رو به سرانجام میرسونه.

راستش من اوایل هیچ تمایلی به دیدن این سریال نداشتم ولی وقتی در جشنواره اخر سال با این حجم از جوایز و تعریف و تقدیر رو به رو شدم تصمیم گرفتم بهترین درام 2017 شبکهmbcو برنده ی دسانگ شبکه رو امتحان کنم و خوشحالم که این کار رو کردم.

من به این سریال زیبا و پر امید 9 از 10 میدم و دیدنش رو به هر کسی که روحیه ی عدالت و ازادی رو میپسنده توصیه می کنم.

اگر می خواهید از یه عاشقانه ی ملایم و شیرین به همراه صحنه های پر از هیجان و تم اندکی فانتزی لذت ببرید این سریال رو به شما توصیه می کنم.