داستان من ومامانم

سلام ..دیروز تو یه کانال تلگرام این عکسها رو پیدا کردم اونقدر خندیدم که حد نداره...گفتم برای شما هم بزارم ..شرمنده که نمیدونم منبعش کجاست ..فکر کنم مال کی دراما پرشین باشه ..

***

باقیش رو برید تو ادامه ی مطلب بخونید ..

تو نظرات بگید از کدوم تیکه اش خوشتون اومده ..

من از عاشقان ماه خیلی خوشم اومد ..اب حموم رو پرکن من برم توش دست وپا بزنم میون ده تا داداش خونخوار جاه طلب بیام بیرون

پ.ن ..این متن زیر رو زهره جان فرستاده بامزه بود گفتم به این پست سنجاق کنمش ..

مردرویاهای من یه ژنرال ارتش از چندصدسال پیش که تا حالا این قدر تو جنگاش آدم کشته که تعدادش از دستش رفته وبه خاطرش باید برم تو همون چندصدسال پیش زندگی کنم البته مامان نگران نباش ممکنه هرشصت ونه سال یه بار دریچه باز شه اون موقع نوه ام میتونه بیاد تو روببینه

(سریال ایمان )

یا یه آدم فضایی که سیصد چارصد سالشه قراره نحوه ی زندگیمون این طوریباشه که هر وقت عشقش کشید از سیارش بیاد یه تیریپ ببینه منو بره!(_عشقم از ستاره ها اومده )
یایه رییس دیوونه که قلب دوست پسرسابقم و بهش پیوند زده باشن مامان لطفا یه دوست پسربرام پیدا کن که ضربه مغزی شه!

(سقوط برای بی گناهی )

البته من خودم به شخصه منحرف شیزوفرنی دار یا همون عوضی قمار باز که اومده خودش و جای داداشم جا بزنه که منو تلکه کنه رو به همشون ترجیح می دم

(ان زمستان باد میوزید )

زی زی عزیز

مامان من تصمیم دارم برم راهبه بشم بعدش به جای داداش دوقلوم برم تو یک گروه معروف خوانندگی و دوتا پسرای خوشگلش عاشقم بشن منم همش خنگ بازی دربیارم و فکر کنم خیلی ملوسم :|

مامان مرد رویاهای من تو چشماش مداد میکشه و لباس و شلوارای تنگ میپوشه موهاشم خیلی اجق وجق درست میکنه

(تو زیبایی )

لیلی عزیز

مامان، به بابا بگو یه پسر خوشکل خوشتیپ پولدار بی خانواده نقاشی کنه که یه قاتل روانیم میخواد بکشدش همشم دستش کم رنگ بشه بعدم بیاد عاشق من بشه...(دبلیو)مامان ولش کن من رفتم کره اونجا کیسای متفاوت تری هست

آخرین نطرات

هدایت به بالای صفحه

اسلاید شو