نقد وبررسی سریال کره ای خورشید وارباب

خورشید وارباب

خلاصه ی داستان

ته گونگ شیل به معنی خورشید بزرگ ..مثل یه خورشید میون دنیای تیره وتاریک ارواح میدرخشه واونها رو به سمت خودش جذب میکنه ..

گونگ شیم نگون بخت اگرچه راضی نیست وخواب وخوراک وزندگیش عملا فلج شده اما برای خلاص شدن از دست ارواحی که احاطه اش کردن ومدام اذیتش میکنن سعی میکنه به خواسته هاشون جامه ی عمل بپشونه ..گاهی حتی خودش رو هم به خطر میندازه تا اخرین تمناهای ارواح رو اجابت کنه ..توهمین حیر وویر یه پناهگاه امن برای گونگ شیم پیدا میشه ..مردی که با لمس کردنش تمام ارواح ناپدید میشن ..کور از خدا چی میخواد؟ دو چشم بینا ..اونقدر حس اسایشی که برای گونگ شیم به وجود میاد لذت بخشه که دو دستی به مرد میچسبه ..اما بشنوید از حال واحوال این اقا ..

سوجی ساب درنقش جو وون یه اسکوروچ خسیس وپولکیه که از دو چیز متنفره ..دست زدن به پولش ..ودست زدن به بدنش .. جووون که رئیس امپراطوری مرکز خرید کینگدامه برخلاف گونگ شیم اصلا به ارواح اعتقادی نداره وتنها به واقعیت اکتفا میکنه جووون با یه پیشینه ی تلخ از گذشته وهرچی عشق وعاشقیه فراریه ..انگار که نفرین عشق اولش تا ابد رو سرش سنگینی میکنه ..که تو یه روز بارونی وقتی به شدت حضور ارواح رو کتمان میکنه با ته یانگ اشنا میشه ..دختری ژولیده ودیوانه احوال که دم از دیدن ارواح میزنه وباهاشون صحبت میکنه

خب فکر میکنید جوون با این ادم چیکار میکنه هیچی بهش میگه گوجو (گمشو )

اما ته یانگ بیدی نیست که با این بادها بلرزه ..تمام سعیش رو میکنه که هرجوری شده کامتکچی چروم (مثل ادامس )به سجنیم (مدیر )بچسبه ..

اما جالبی داستان این بود که هرچقدر ته یانگ به جوجوونگ کمک میکنه ..به همون اندازه هم جووون درگیر مشکلات وزندگی کمی سخت ومحبت های ته یانگ میشه مخصوصا وقتی میفهمه ته یانگ میتونه روح دوست دختر سابقش رو که پشت راز مرگش معماهای زیادی پنهانه ببینه ..رئیس به مرور میفهمه که این زن نیمه دیوانه وکثیف گاهی میتونه بهش کمک کنه حتی میتونه از قبلش پول دربیاره ..چرا که هرکسی حتی قدرتمندترین ادم ها هم یه فرد فوت شده ی مهم تو زندگیشون دارن که به خاطر حسرت ها وارزوهاشون دوست دارن حتی برای یک بار دیگه هم شده اون ها رو ببینن وباهاشون درست وحسابی وداع کنن

اما این چسبیدن های گاه وبیگاه وبغل کردن های یهویی ته یانگ که همه جوره عاشق لمس کردن جووونه کار دست جوون میده ..این مرد مغرور ومادی گرا که همه چیز رو با حساب وکتاب انتخاب میکنه به خودش میاد که میبینه به ته یانگ اهمیت میده وسعی میکنه تا هرجوری هست جلوی اذیت وازار ارواح یا حتی بستگان ارواح رو بگیره وهمین ها باعث میشه تا ته یانگ به یه شخص مهم وخاص ودوست داشتنی تو زندگی رئیس تبدیل بشه ..هرچند که سوجی ساب با همون غرور ولحن تند ورک گوییش قد یه ارزن هم به روی مبارکش نمیاره که از گونگ شیم خوشش اومده ..اما هرجا که گونگ شیم نیاز به کمک داره حاضره جون خودش رو هم به خطر بندازه تا گونگ شیم رو نجات بده .. ..

این سریال جزو اولین سریالهایی بود که وقتی دوباره به ورطه ی سریالهای کی دراما کشیده شدم دیدم ..اوف برنویسنده اش ..من رو دوباره معتاد کرد ..تازه ترک کرده بودم ..

به هرحال جدای از شوخی به نظرم واقعا یکی از قشنگترین سریالهاییه که دیدم جوری که چند وقت یه بار هوس دوره کردنش رو میکنم وهمیشه برام خاطره انگیزه .

فضای لوکس وزیبایی داره ..امپراطوری کینگ جوون بسیار چشم نوازه ..که درمقایسه با ظاهر بل بشوی زندگی ته گونگ تفاوت زیادی ایجاد میکنه که برای بیننده جالبه

همون جور که تو نقد سریال قبلی یعنی صداتو میشنوم گفتم ..این ایده رو خیلی دوست دارم که زن به خطرمیوفته ومرد تا پای جان مراقبت از زن رو به عهده میگیره ..این ایده هیچ وقت قدیمی نمیشه ولامصب نویسنده های کره ای هم خیلی خوب بلدن هربار با یه داستان جدید از این ایده ی اولیه استفاده کنن .. ..

تم ترسناک سریال

اول از همه محض اطلاع اونهایی که فکر میکنن سریال ممکنه ترسناک باشه ونبینن ..شاید تو قسمت های اولیه چند تا روح رو نشون بده که مثلا ظاهر ترسناکی دارن ..اما اونقدرها ازار دهنده نیست ..وشما میتونید سریال رو ادامه بدید ..

به نظر من یکی از نقطه قوت های اساسی سریال همین جلوه های ویژه وطراحی گریم ارواح بود که درکنار طبیعیتر کردن سریال ..گاهی باعث خنده یا حتی همزاد پنداری بیشتر میشد ..

نکات مثبت ..

اول ازهمه ابتدای سریال ...داستان خیلی خوب شروع میشه که این قطعا یه نکته ی مثبته ..همینکه بیننده میبینه ته یانگ شوربخت لحظه ای از دست ارواح اسایش نداره ویه راه فرار براش باز میشه جالبه ..مخصوصا با بازی فوق العاده عالی سوجی ساب با اون اخلاق گندش ..بیننده وقتی به خودش میاد که پشت سر هم داره داستان های تلخ ارواح رو میشنوه ونزدیک شدن لحظه به لحظه ی جووون وته یانگ رو میبینه ..

دومین نکته ..

اکثر داستان های سریال ومشکلاتی که ارواح برای حل کردنشون دست به دامن ته یانگ میشدن تم غمناک ومشکلات اجتماعی داشت که صد درصد بیننده رو درگیر خودش میکنه تا اونها رو درک کنن ..ادم های فوت شده ای که به دنبال یه وسیله ان تا به اخرین ارزوهاشون برسن ..گاهی اون ارزوها ،غم هاوحسرت هاییه که دارن ..گاهی بی عدالتی ..گاهی معشوقه ها وگاهی رازهایی که دوست دارن بازماندگان راجع به اونها بدن ..

alt

بازیگرها

قطعا یکی از نکات پررنگ سریال بازیگرها هستن ..

سوجی ساب واقعا خیلی خوب تونسته بود یه ادم منزوی ومغرور وبدبین رو به نمایش بذاره ..کسی که اگرچه زبونش تلخه اما تو باطن اونقدر شکست خورده است که به هیچ کس نمیتونه اطمینان کنه ووقتی ته یانگ بی بهانه وبا بهانه بهش نزدیک میشه از این تنهایی درمیاد ودوباره شروع به اعتماد کردن به ادمها میکنه ..این سریال به نظرمن بهترین بازی ای بوده که تو کل سریالهاش دیدم

ته یانگ ..من واقعا از ظاهر این خانم راضی نیستم ..به نظرم اصلا زیبایی خاصی نداره ..خیلی هم لاغره اما واقعا نمیدونم این چه شم خوبیه که این خانم موقع انتخاب سریال داره ..دست رو هر سریال وفیلمنامه ای گذاشته عالی بوده ...به خاطر همین بهش لقب ملکه ی درام ها رو دادن ..چرا که هرچی بازی کرده موفق بوده ..تو این سریال از حق نگذرم خیلی خوب ظاهر شده بود ..ترسش از ارواح ووابستگیش به جووون ..گریه هاش برای ارواح ودرگیری هاش با خودش همه چی پرفکت بود ..

کانگ وو ..

الهی ..این اقا پسر با اون چشمهای مدادیش همیشه برای من بامزه است ..اینجا واقعا نقش متفاوتی نسبت به پاسخ 97 یا حتی پادشاه خرید داره ..یه بادیگارد زبل که از ارواح میترسه ..وقتی این اقا تو سریالها مثلا عاشق میشه من کلی میخندم ..بیچاره چشمهاش مثل دو تا خط میمونه که احساسات مزبوحانه دارن تلاش میکنن که بیرون بیان ..

alt

درکنار این عوامل فضا سازی واهنگ سازی سریال وعاشقانه اش رو هم قرار بدید قطعا سریال دارای نکات مثبت وعالی زیادیه که شما رو به دیدنش تشویق میکنه ..

نکات منفی ..

اول ازهمه ظاهر ولباسهای ته یانگ ..اوف اوف ..یعنی من لباس ها ومدل موش رو میدیدم میخواستم خودمو حلق اویز کنم ..ظاهرش به شدت بد بود ..هرچند قبول دارم که نقشش این جور ایجاب میکرد اما حداقل کارگردان میتونست تو اواسط سریال ظاهرش رو بهتر کنه ..هرچی میپوشید یکی بدتر از دیگری ..واقعا روحیه ام رو خسته میکرد برخلاف اون دوستش ته ریونگ که فقط میخواستم ببینم چی میپوشه ..

راستی یه نکته برای تلطیف فضا ..دیدید تو این سریالهای کره ای حداقل یه بار نشون میده که مثلا مرده برای زن داستان لباس وکفش خوجل میفرسته ..دختره هم در جعبه رو باز میکنه کلی ذوق میکنه ..وزودی میپوشه وجلوی اینه وایمیسته

اقا همیشه برام یه علامت سوال بزرگ بوده این اقایون چه جوری می تونن اینقدر خوب سایز خانم ها رو بدونن ...والا ما خانم ها هم اینقدر خوب نمیتونیم سایز خودمون رو تشخیص بدیم ..میریم تو اتاق پرو هزار تا مدل لباس عوض میکنیم تا همه چی لباس اندازه باشه ومدلش بهمون بیاد ..بعد مرده تو یه نظر سایز خانم رو که تشخیص میده هیچی ..مدل هم انتخاب میکنه ..جلل الخالق ..این مهارتشون رو باید به ما یاد بدن .

بگذریم دومین نکته ای که تو ذوقم زد عاشقانه ی بین کانگ وو وته یانگ بود ..به عنوان دوتا دوست صمیمی منافاتی با هم نداشتن اما عاشقانه ی بینشون اصلا جالب نبود اینکه کانگ وو این جوری عاشقش بشه .ترجیح میدادم به دوستی بینشون اکتفا کنن ..هرچند که عاشقانه ی بین ته ریونگ وکانگ وو رو دوست داشتم