نقد وبررسی سریال کره ای پسرهای بد |Bad Guys

سریال کره ای پسران بد Bad Guys 2014 یا ادم بدها ..

خب خلاصه ی سریال ..داستان از اونجایی شروع میشه که در پی قتلهای سریالی و وحشیانه ی چند زن ....پسر یکی از عالی رتبه های پلیس که از قضا پلیس بوده وبه دنبال این قاتل ،به دست قاتل کشته میشه ..این عالی رتبه ..برای پیدا کردن قاتل ..دست به دامن مردی که معروف به سگ دیوونه بوده میشه(بابای لی مین هو ..تو سریال شکارچی شهر ..) که سالها قبل بعد از به قتل رسیدن دخترش از اداره ی پلیس تعلیق شده ..سگ هار ..به دنبال گروهی میگرده تا قاتل پسر افسر پلیس رو پیدا کنه وتو این بین از سه تا از زندانی های خطرناک کمک میگیره ..وبهشون این انگیزه رو میده که هرکدوم زودتر بتونه قاتل سریالی رو پیدا کنه پنج سال از حکمش کم میشه

اولیش پارک اونچول ..یه بزن بهادر خیلی خفته که تنها قدرتش زورشه وتوکارنامه اش ثبت شده که تو عرض بیست وپنج روز تونسته کنترل تمام شهر سئول رو به دست بگیره ..والان به مدت بیست وهشت سال زندانیه ..

دومی جونگ تسو ..یه قاتل اجاره ای که خودش رو به پلیس تسلیم کرده وبیست ودو سال زندان براش بریدن ..درمورد گذشته اش ..زنی مهربون جان تسو رو نجات داده وحالا جونگ تسو با تسلیم کردن خودش میخواد تاوان گناهانش رو پس بده وبه زندگی عادی برگرده ..مردی تقریبا باهوش که همیشه دسته خالی به نبرد با دشمنانش میره

سومی لی جونگمون ..(که نقش دکتر قلب رو تو سریال دکتر غریبه داشت ..نقش خاطرخواه دختره تو سریال تو از ستاره ها اومدی ..)به نظرمن این ادم صورت خوبی برای نشون دادن نقش های منفی داره ...تو دکتر غریبه نه میتونستی بگی ادم خوبیه ..نه میتونستی بگی بده ..اینجا نقش قاتل سریالی ونابغه ای رو بازی میکنه که تو عرض چند ماه پونزده نفر رو کشته وهیچ ردی از خودش به جا نذاشته وبعد از کشتنشون طریقه ی کشتن اونها رو به یاد نمیاره ..

حالا این سه درکنار سرگروه اوه یا همون سگ دیوونه ..وبازپرسی( یو ) که از قضا خانم هم هست ..در پی کشف معماهای قتل های وحشیانه ای هستن که در سئول اتفاق میوفته ..

اول از همه خلاصه ی داستان جذبم کرد ..یه سری خلاف کار که قراره کارپلیس های تنبل وتن پرور رو انجام بدن ..واز خط قرمزهایی که پلیس های عادی برای گرفتن قاتلین دارن رد میشن تا قانون رو اجرا کنن وتواین بین با دستگیری هرمجرمی چند سال از محکومیتشون کم میشه ..

بازیگرهایی که انتخاب شده بودن عالی بودن ..به نظرم بازیگرها سرجاشون بودن وصورت بازیگرها به شخصیت هاشون میومد ..

جالبی داستان از اونجا شروع میشه که هرکدوم از این سه نفر تو حیطه ای که درش تجربه داره از طریق تجربیاتشون معماها رو حل میکنن ..مثلا لی جونگمون ..نه اونقدر مبارزه میکنه ..نه زیاد به کسی دست میزنه ..اما با دیدن ودرک کردن موقعیت ذهن قاتلین رو میخونه ..

یا پارک اونچول ..یه ادم بی مغزه که حتی اسامی رو هم خوب به یاد نداره ..اما قلدر وبی کله است واز راه زدن ادمها وپیدا کردن گنده لات ها ..میتونه اطلاعات کسب کنه ..

وداستان از اونجایی قشنگ تر میشه که این سه نفر که اول راه هرکدوم به فکر ازادی خودشون بودن وبینشون رقابت بود که کدوم زودتر معماها رو حل کنن تا بتونن محکومیتشون رو کم کنن ..حالا زندگی هاشون بهم گره میخوره وبا هم کار میکنن

داستان رفته رفته قشنگ تر میشد ..مثلا بعد از چند قسمت دیگه بحث پرونده ها نبود ..بلکه معمایی بود که بین خود این گروه شروع میشه ..اعضای همین گروه درگیرش شده بودن وحالا بیننده کم کم میفهمید که چرا این چهار نفر درکنار هم جمع شدن ..

داستان پراز زد وخرد ..کشت وکشتار ..جنایت ..خون ریزیِ ....صحنه های اکشن خوبی داره که زیاد از حد نیست .. کشف قاتلین یکم حالت معما گونه داره که همین جذاب ترش کرده ..وبعد از اون هم معمای زندگی خود این چهار نفر ..اینها درکنار بازی بازیگرها ..همین طور فیلم نامه ی قوی ..کار قشنگی رو ساخته ..

قبول دارم یکم هندی بازی درمیارن ..اینکه همشون با اینکه کلی بلا سرشون میاد ولی اخر سر زنده میمونن ..یا یه تنه شونصد نفر رو میزنن لت وپار میکنن اما نمیشه که قهرمانای داستان بمیرن ..

از طرف دیگه ..به قدری فیس وصورت این زندانی ها بی گناه میزنه که از همون اول ادم فکر نمیکنه اینها ادم بدهایی بودن که برای جرم های خشن وسنگین سالها باید تو زندان اب خنک بخورن ..حالا نمیدونم هدف کارگردان واقعا این بوده که نشون بده حتی ادم بدها هم میتونن تغیر کنن وکاری کنه که بیینده با این بازیگرها به خاطر ظاهر وصورتشون واحساساتشون همراه بشه ..یا نه ؟
به هرحال بازهم میگم برای این اثر بازگیرها خوب انتخاب شدن ..یعنی ظاهرشون به اون جرم هایی که انجام میدادن میخورد ..مثلا اونچول گنده وبزن بهادر بود ..این قشنگ تو صورتش نشون داده میشد ..یا تسو که یه قاتل اجاره ای بوده ..که از گناهان گذشته اش ناراحت وپشیمونه ..یا جونگمون ..با اون موهایی که رو صورتش ریخته شده بود ولبهای همیشه بسته ونگاه نافذش کاملا یه شخصیت هوشمند رو ساخته بود

به نظرم از اون دست کارهایی بود که خیلی راحت میتونستن تعداد قسمت هاش رو بیشتر کنن ..معمولا تو پرونده های قتل وکشت وکشتار دست نویسنده بازه ..اما چرا تعداد قسمت ها اون هم با توجه به معمای پس پرده اینقدر کم بود رو نمیدونم

داستان از نظر عاطفی هم قشنگ ودرعین حال رقت انگیز بود ..هرچند به هیچ عنوان به هوای کار عاشقانه وعشق های گانگسترها به سراغش نیاین...یکی از صحنه های بسیار تحسین برانگیز کار به نظرم اون صحنه ای بود که تسو عاشق زنی شده بود که دو سال پیش شوهرش رو جوری کشته بود که به شکل تصادف نشون داده شده بود ..حالا تسو مونده بود وکوله باری از شرمندگی ..وتو اخرین لحظه های سریال ..به سراغ زن میاد وواقعیت رو براش میگه ..سر به زیره ..زانو زده جلوی زن که من رو ببخش ..متاسفم ..بارها وبارها میگه متاسفم وزن فقط گریه میکنه ..به نظرم این صحنه اش خیلی تاثیر گذار بود ..

یا تو قسمت اخر که سرگروه اوه تازه میفهمه جریان چیه وچرا دخترش کشته شده ..نمیتونم بیشتر از این براتون باز کنم چون مزه ی سریال به همین معماهاست

به نظرم بد نیست بعد از تمام ملودرام هایی که دیدیم ..یه همچین کاری ببینیم ..هرچند که زیرنویس قسمت سوم وقسمت یازدهم خیلی عقب وجلوست ..باید خودتون درستش کنید .. اما درمجموع از کار خیلی خوشم اومد ..همه اش دوست داشتم بدونم چه رازی بین این چهار نفر هست ..

موسیقی کار خیلی ساده بود ..همه بی کلام ..همه حماسی ..به تم کار میومد وتوقع بیشتری نداشتم ..یه اهنگ هم ته یکی از قسمت ها بود که ازش خوشم اومد وگرفتم ..

پایان داستان هم خوب تموم شد ..به نوعی واقع گرایانه ..مثل اینکه ممکنه فصل دوم هم داشته باشه ..که اگه داشته باشه من از الان منتظرم تا هرموقع که اومد زود دانلودش کنم ..ببینید داستانش چقدر قشنگ بود که من قسمت چهارم خون وقسمت یازدهم هاید وجکیل رو ندیدم ونشستم پای این سریال ..

بعد از تمام این تفاسیر بهش نمره ی 8.5 رو میدم ..وبه اون دسته از کسایی که مثل من از این جور سریالها خوششون میاد پیشنهاد میکنم ..

آخرین نطرات

هدایت به بالای صفحه

اسلاید شو