شاهزاده ی گرگ ها ..

فکر کنم داستان تارزان رو همگی شنیدید ..این سریال به نحوی اقتباس از اون داستانه البته با کلی تغیرات ..

زمینگ که یه وارث مایه داره ..بیست سال پیش به دسیسه ی عموش تو کوهستان گرگ ها گم میشه وازاونجایی که یه گله گرگ نجاتش میدن ..تو جنگل موندگار میشه وبا گرگ ها بزرگ میشه ..

تک وتوک هم از دور رفتار ومنش ادم ها رو میبینه اما در اصل مثل یه گرگ بزرگ میشه ..تا اینکه با زن داستان ما می می اشنا میشه ..

می می یه عکاس خبره است که برای گرفتن بهترین عکس ها راهی کوهستان گرگ ها میشه تا از دریاچه ی اشک الماس عکس بندازه ..تو همین گیر ودار ..اون بالا بالاها ..میون جنگل ..با زمینگ اشنا میشه ..

زمینگ برحسب کنجکاری دنبال می می راه میوفته ..وکم کم به خاطر اخلاق خوب می می که زمینگ رو به یاد دوران کودکیش وخاطرات مادرش میندازه از می می خوشش میاد ..مخصوصا که می می خیلی خوب درکش میکنه وبهش کمک میکنه ..

درنهایت هم حاضر میشه می می رو به اون دریاچه ببره وسفر اشون شروع میشه ..حوادثی که در طول این دو شبی که می می با زمینگ اشنا میشه اتفاق میوفته اونقدر باعث نزدیکشون میشه که زمینگ یه دل نه صد دل خاطر خواه فدایی می می میشه ..تا جایی که حتی اون رو به چشم همسر خودش میبینه ..

هرچند که این حس کاملا دو جانبه است ومی می هم از اخلاق خوش وساده دلی وفداکاری های بی پایان زمینگ خوشش میاد ..یه شیمی خوبی بینشون هست که ناخوداگاه به سمت هم جذب میشن ..

جالب اینجاست که یه روایت در مورد گرگ ها وجود داره ..اینکه گرگ ها تنها یک همسر انتخاب میکنن وتا اخر عمر با اون همسر زندگی میکنن ..این عمق وفاداری زمینگ رو نشون میده ..

اما این سفر هم بالاخره به پایان میرسه وزمینگ بعد از کلی کتک خوردن واشک وآه مجبور میشه از دلدارش که تو قلبش به عنوان همسرش میبینه جدا بشه ..

اما این اول راه ..چرا که زمینگ تصمیم میگیره برای محافظت از می می به روستای می می بره واز همینجاست که زمینگ تو خونه ی می می جا میگیره ودرکنار خونواده اش رشد میکنه ..شما فکرشو کنید این پسر خوش قد وبالا درحد یه طفل معصوم کنجاو وهشیار واماده برای فراگیریه ومی می استپ استپ این بچه ی شیرین رو بارور میکنه ...

تا جایی که برحسب اتفاق پیشرفت میکنه وبه یه سوپر مدل ورزشی تبدیل میشه ..اما دل زمینگ با وجود تمام این محبوبیت ها بازهم پیش می می که حالا به خاطر خود زمینگ میخواد ازش فاصله بگیره ..

اوف چه خلاصه ای شد ..

اول بگم از بازیگر نقش اصلی مرد زمینگ خان ..اخ اخ چی بگم که هرچی بگم کم گفتم ..ماشالله ..ماشالله به این قد وبالا ..چشمم کف پاش ..خدا به مادرش ببخشدش این پسر رو ..یعنی وقتی قد وبالا ورفتار ومنشش رو تو سریال میدیدم حض میکردم ..معلوم بود که کاملا هیکل ورزشی ومیزونی داره ..والا تو سریال همه ی ورزشها رو هم بلد بود ..از اسکیت برد بگیر تا بسکتبال ودوچرخه سواری ..بازیش هم که عالی ..به قدری شیرین بود رفتار این پسر که من مدام الهی الهی میگفتم ..

اگه بخوام کامل تر بگم ..یه شخصیت فوق وفادار رو در نظر بگیرید ..کسی که همه کاری برای زن زندگیش وخونواده اش انجام میده ..یه ادم فوق العاده احساسی ومهربون وجنتلمن ..یعنی با اینکه با گرگ ها بزرگ شده بود میخواست یه قدم جلو بذاره هم به دل طرف نگاه میکرد ..

از طرف دیگه چون با گرگ ها بزرگ شده بود خشمش هم جالب بود ..هروقت اوضاع خراب میشد دختره رو بغل میکرد یا بلندش میکرد ومیبرد ...یه جاهایی هم خیلی ساده بود ..البته خنگ نه ..همین سادگیش داستان رو قشنگ کرده بود ..

من که شیفته ی بازیش شدم ..ماشالله ماشالله ..

یه حرکت خیلی زیبایی تو سریال بود که به هوش نویسنده اش افرین گفتم ..

می می هروقت میخواست جلوی جلو اومدن زمینگ رو بگیره دستهاش رو ضربدری جلوی سینه اش میگرفت ..همین باعث میشد زمینگ جلو نیاد ..وای که چه قسمت های قشنگی با همین حرکت دست می می ساخته بودن ..

می می ..

با اینکه شنیدم برخلاف زمینگ که یه بازیگر تازه وارده ..یه خواننده ی معروفه ..به نظرم اونقدری که زمینگ خوب بازی کرده بود می می عالی نبود ..هرچند که اعتراف میکنم به شدت بهم میومدن ..یعنی یکی از کیوت ترین زوج هایی بودن که تو سریالها دیدم ..حتی قسمت های باهم بودنشون هم شیرین ودلچسب بود ..مخصوصا که کاملا اون جاذبه ای که بین زوج ها لازمه رو این زوج داشتن ..

روند داستان ..

نصف قسمت اول عملا مقدمه چینی بود که حتی اگه بخواید هم میتونید روی دور تند بینید ..اما از اواسط قسمت اول ...وای که دل منو برد ..یعنی این نصفه قسمت وقسمت دوم جزو فویورت های من شدن ..

از قسمت دوم تا پنجم ششم تقریبا روند سریال یکنواخت شد چرا که مثلا تو این قسمت ها زمینگ به روستا اومده ومی می داره بهش اموزش میده ..طبیعتا اون عاشقانه ی لذت بخش تو جنگل که تو دو قسمت اول بود رو نداشت ..اما سریال خیلی هم شل وبی حال نشد ..

اما قسمت ششم ..وای دوباره نویسنده غرور افرین برگشت ..چه صحنه های عاشقانه ی ناب ولطیفی خلق کرد ...زمینگ هم تو این قسمت ها مدل شده وتوپ تر وباکلاس تر از قبل با اون لبخند شیرینش دل بیننده رو بدجوری میبره ..

هرچند که روند سریال واقعا سینوسیه ..گاهی عالی وشیرین ..گاهی هم خسته کننده ..یا کشدار ..

نمیگم سریال بی نقصیه ..اتفاقا مشکل زیاد داره ..یه جاهایی هم خیلی مسخره است ..مثلا زمینگ با گرگ ها زندگی میکرد اما رسما یه گرگ رام رو به جای گرگ های وحشی نشون داده بودن ..یا اصلا خود این جریان که یه پسر با گرگ ها بزرگ میشه هم تخیلی وغیر عادیه ..

یا یه قسمتش دختره تب میکنه دو ساعت بعد سرحال میشه ..(وای این صحنه اش هم خیلی قشنگ بود ..زمینگ شب تا صبح دختره رو بغل کرد تا حالش خوب بشه ..)

اصلا تم سریال وبیس کار به کل تخیلیه واگه طالب یه سریال پخته هستید به دردتون نمیخوره ..

اما از همه ی اینها که بگذرم ..من کلی از دیدن محبت های ناب وکمیاب زمینگ لذت بردم وقند تو دلم اب شد ..

هرچند که بازهم تاکید میکنم سریالهای هرکشوری با کشور دیگه متفاوته ..مثلا تایوانی ها کمی تا قسمتی لوس وکشدارن ..اما خود من به شخصه فن واقعی سریالهاشون هستم وتا اونجایی که دیدم عاشقانه های خوبی داشتن ..

این سریال هم مستثنا نیست ..یه قسمت هایی کشدار ..یه سکانس هایی بیهوده ..روابط خونوادگی که همیشه تو سریالهای تایوانی مرکز سریالهاشون هست هفتاد درصد کار رو پرکرده ..درکنار این زوج هم یه زوج دیگه وجود داره ..به اضافه ی مشکلات خونوادگی وبیماری وووو..که همه ی اینها فضای سریال رو پرکرده ..

قسمت های اخر هم که رسما برای پرکردن وقت سریال بود .. از طرف دیگه تقریبا از اواسط سریال داستان افت میکنه به مسائل حاشیه ای میپردازه ..

ولی با تمام اینها من به شخصه یکی از شیرین ترین عاشقانه هایی که تو این مدت دانلود کردم رو دیدم ..

یه قسمت جالب داستان ..برخورد زمینگ تو اواسط داستان بود که با وجود اینکه از می می جدا شده بودن وسعی میکرد به می می توجه نکنه ..اما به محض اینکه خطری متوجه می می میشد با سر به سمتش میرفت ..

تو سریال المان های ساده وجالبی استفاده شده بود که دقت نویسنده رو برای به رخ کشیدن گرگینه بودن زمینگ نشون میداد ..

قشنگترینش رقص گرگ هابود که زمینگ تو قسمت دوم برای به دست اوردن دل می می انجام داد ..(این رقصیه که برای انتخاب همسر میون گرگ ها انجام میشه )

یا گردنبند دندون گرگی که وقتی زمینگ می می رو به چشم همسر خودش دید بهش داد ..

یا سوتی که زمینگ به می می داد تا هروقت دلش براش تنگ شد بزنه ..با اینکه تا حدی این ایده بچه گانه به نظر میاد اما به نظرم استفاده ی خوبی از ایده شده بود ..

سکانس دوست داشتنی سریال ..

یه صحنه تو قسمت دوم بود که خیلی ازش خوشم اومد ..دوستهای می می دارن دنبالش میگردن که زمینگ باهاشون درگیر میشه ..می می داد میزنه که اینها دوستهای منن ولشون کن ..زمینگ بیچاره ولشون میکنه اما دوستهای می می دیگه دست ازسر زمینگ برنمیدارن ..قشنگیش اینه که زمینگ بدون صدمه زدن بهشون یه سره سراغ می می میاد تا ببرتش .یه دسته گل وحشی هم دستشه که حتی تو کتک کاری ها هم نگهش داشته ..می می رو بغل میکنه که ببرتش اما نامردها بدجوری میزننش ..الهی الهی ..

می می رو میذاره زمین ولی دیگه جون نداره سرپا شه ..چقدر این صحنه اش قشنگ بود ..دوست می می هم می می رو با کلی گریه ازش جدا میکنه ..وای دلم اب شد برم دوباره این صحنه اش رو ببینم ..

اهنگسازی سریال رو دوست داشتم ..استفاده از پیانو واهنگ های ملایم برای قسمت های عاشقانه واقعا که تدبیر هوشمندانه ای برای جذابیت بیشتر سریال بود ..

یه ام وی براتون میذارم که خلاصه ی دو قسمت اول سریاله از پیکو فایله میتونید انلاین تماشا کنید .

Prince of Wolf MV

پایان داستان ..

از اونجایی که تا قسمت شونزدهم سریال زیرنویس اومده بود ..فکر کنم یه ماه دیگه پخش سریال به همراه زیرنویسش کامل میشه ..وحرفی راجع به پایان سریال نمیزنم ..

اما امتیاز

این سریال رو با وجود تمام نقص هایی که گفتم خیلی دوست داشتم ..جوری که مطمئنم دوباره دلم برای دیدن صحنه هاش تنگ میشه ...به خاطر همین حس شیرین شخصی که داشتم بهش نمره ی 8.5 رو میدم ..میدونم خیلی زیاده ..اما واقعا لحظات خوبی رو باهاش گذروندم ..

من تو حیطه ی سریالهای تایوانی سریالهای زیادی دیدم ..اما این سریال اولین سریالی بود که با وجود ایده ی تخیلی واغراق گونه ونقطه ضعف هاش به نظرم خیلی خوب از پتانسیل ایده استفاده کرده بودن ..ویه جورهایی از بقیه ی سریالهایی که دیده بودم جذاب تر بود ..اما بازهم تکرار میکنم که باید حتما این نوع ایده پردازی رو دوست داشته باشید وگرنه شاید براتون بچگانه یاحتی احمقانه به نظر بیاد ..

پ.ن..

دو قسمت اخر این سریال رو هم تموم کردم ..هیچ چیز خاصی برای گفتن نداشت ..مثل تمام قسمت ها روند ساده ای رو در پیش داشت ..ادم بدها هم متنبه شدن وداستان به خیر وخوشی تموم شد ..توقع دیگه ای هم نداشتم ویه جورهایی گذری این قسمت ها رو دیدم ..اما بازهم تاکید میکنم اونقدر عاشقانه اش پررنگ وزوجشون کیوت بود که هنوز که هنوزه قسمت های قبلی رو تو تبلتم دارم

بازهم میگم درمورد سریال سایر ملیت ها به جز کره ای ها اصلا به حرف من گوش ندید ..دو قسمت دانلود کنید اگه راضی بودید بقیه اش رو هم بگیرید ..تا یه موقع شرمنده اتون نشم ..

اونهایی که مثل من به جز کره ای سریال سایر ملیت ها مثل چینی وژاپنی وتایوانی وتایلندی میبینن خیلی خوشحال میشم برام نظر بذارید ..تا سریالهای قشنگ رو بهم توصیه کنید ..باز سریالهای کره ای طرفدار خودشون رو دارن ..اما راجع به بقیه ی جاها فکر میکنم دارم برای در ودیوار وبلاگ نقد وبررسی میذارم ..لطفا باهام صحبت کنید ..