ّ
لوکس بلاگ
موضوعات آخرین نظرات بچه ها آخرین نطرات![]() پاسخ:سلام عزیزم عاشقان ماه، ملکه هفت روزه، ملکه کی ، نقاشی مهتاب روی ابرها. ملکه اهنین - 1400/6/2 ![]() پاسخ:ممنون از شما - 1400/6/2 ![]() حتما ی خبر از خودت بهم بده عزیزم پاسخ:سلام عزیزم قربون خانمی خوبم زیاد دیگه به وبلاگ سر نمی زنم مثل خونۀ ارواج شده فدات خانمی هستم سرم شلوغه کتابامه - 1400/5/17 ![]() به نظر منم این سریال دوست داشتنی خیلی خوبه من همه ی قسمت هاش رو در شبکه ی ۵ نگاه میکنم حتی شده تا نصفه شب بیدار میمونم تا ببینم و هر شب لحظه شماری میکنم ساعت ۱۱ بشه (یعنی در این حد فیلمش رو دوست دارم) ممنون ازکارگردان و بازیگران و تهیه کننده ی این فیلم. بهراد ایمانی ۱۲ ساله از تهران پاسخ:سلام اقا بهراد خوشحالم دوستش داری و ممنون از نظرت - 1400/5/4 ![]() من به تازگی دوباره زایمان کردم این یکی هم پسره مشغول اینم خخخخخ پاسخ:سلام نرگس جان ای جانم مبارک باشه به سلامتی. من که کلا از فاز سریال فعلا بیرون اومدم . یه مدت رفتم سراغ کتاب و یه مدت سراغ سریال باقی ملل. خوشحال شدم عزیزم. قدمش با روزی و با برکت - 1400/3/25 ![]() پاسخ: دقیقا همینه. داستان پررنگی که نداشت همین دو تا پسر بچه داستان رو کشوندن تا پایان. من که تا بهم رسیدن ذوقم پرید. اما بازم به عشق شخصیت اصلی ادامه دادم. ممنون از نظرت - 1400/3/10 ![]() سریال موشو دیدی؟رکورد لایک رو در پرومویز شکونده من که بشدت خوشم اومد عالی بودو کلا پشم ریزان حتما ببینش اگه ندیدی منظر نقدت هستم پاسخ:سلام نرگس گلی کجایی دختر دلم برات تنگ شده بود. نه ندیدم خیلی وقته اصلا سراغ سریال نیومدم. اخرین سریالی که دیدم بریجرتون ها بود که دوست داشتم حالا دارم کتاب می خونم. باشه دیدم حتما ممنون از محبتت . - 1400/3/8 ![]() تمام و کمال موافقم...در کل برای اوقات فراقت خوبه ولی با توجه ب نمرش انتظار بیشتری داشتم پاسخ:وای اقا سید شمایید؟ چقدر خوشحال شدم از نظرتون. کجایید ؟ چه می کنید؟ خیلی وقته خبری ازتون نداشتیم. خوشحالم هنوز تو این حیطه هستید. من که خیلی وقته از کره اومدم بیرون رفتم سراغ کشورهای دیگه. تو این مدت کلی اتفاق افتاد و همه چی تغیر کرد. وای یه لحظه پیغامتون رو دیدم یاد گذشته ها افتادم. بله سریال خوبی بود. من با پایانش مشکل داشتم و مقدمه چینی زیادش. ممنون از نظرتون - 1400/2/25 ![]() پاسخ: من خودم ندیدم اما از من میشنوی اگه مطرح نیست و کمتر کسی سریال رو دیده ریسک نکن. اگر هم میخوای ببینی دو سه قسمت اول باید اگه راضی بودی بقیه اش رو بگیر من اولین سریالی که از بوگوم یادمه یه سریال جنگی بود که به عنوان برادر شخصیت اصلی بازی کرده بود فکر کنم ماسک بود - 1399/12/27![]() پاسخ: بذار یه تیتر می زنم اضافه می کنم کاری نداره - 1399/12/25 |
اون چیزی که می تونه سیستم از بین رفته رو برگردونه ، زمان نیست ، پول هم نیست خون چیزی هستش که می تونه این سیستم به فنا رفته رو احیا کنه .
نقد سریال جنگل اسرار یا غریبه خلاصه داستان : این سریال داستان یه دادستان کاردرست و قانونمنده که برای از بین بردن جرم و جنایت و رشوه خواری تو سازمان دادستانی دست به هرکاری می زنه و با هیچ کس هم شوخی نداره . کسی که سالی یه بار هم لبخند نمی زنه . کسی که به نظر خیلی ها انسان نیست ، اما از همه ی اون ها انسان تره .
شخصیت ها : - هوانگ شی موک (چو سونگ وو): یه مرد 6- 35 ساله که در کودکی به دلیل بیماری مشکلات زیادی رو از سر گذرونده . دارای یه شخصیت محکم و قوی که هیچ چیز نمی تونه مانع انجام وظیفه اش بشه ، مردی که به شدت آروم و منطقیه و سعی می کنه همه ی مشکلات رو از راه درستش حل کنه و هیچ وقت به بهونه ی کوتاهیه راه ، راه میون بر رو انتخاب نمی کنه . و با همه در کمال احترام برخورد می کنه . -هان یوجین (به دو نا): یه کارآگاه زن سی و خورده ای ساله ، که از یه شخصیت شوخ و سرزنده و شاد و مهربون برخورداره ، اما با وجود احساساتی بودنش هیچ وقت عدالت و قانون و اخلاقیات رو زیر پا نمی گذاره . و سعی می کنه در تمام زمان ها و حالات بهشون پایبند باشه . داستان سریال : این سریال درباره ی دنیاییه که ما آدم ها با تمام انسانیتمون که خیلی هم بهش می نازیم برای خودمون ساختیم . دنیایی پر از سیاهی و تباهی و جنایت که بدترهاش برای همه آشکار شدند ، اما بدترین هاش هنوز که هنوزه مخفی هستند. دنیایی که در ظاهر شاید پر از نور و روشنایی باشه اما در باطن پر از سیاهی و ظلمته ، که ناشی از ریا و تظاهر و ظلم و ستمی هست که قوی ترها به ضعیف ترها می کنند. این سریال نشون می ده هر چقدر انسان ها قوی تر باشند گناه ها و ظلم ها و دروغ هاشون بزرگتره و به همون نسبت آسیب رسان تر به باقیه انسان ها . و به همین دلیل نیرویی به همون قدرتمندی نیازه تا باهاشون مقابله کنه و جلوشون بایسته تا به گناهان و ستم هاشون ادامه ندن. تا کمتر به انسان های از خودشون ضعیف تر آسیب برسونند. اما این نیرو از کجا و چه کسانی جاری و ساری می شه ؟ بله کسانی که وسوسه نمی شن ، کسانی که می تونند جلوی امیال و هوس های خودشون رو بگیرن، کسانی که هنوز هم انسان هستند. نیرو و قدرت این جور افراد رو دست کم نگیرید ، اون ها اگه در جایگاه خودشون قرار بگیرند می تونند غوغا کنند و دست به یه انقلاب بزرگ بزنند. این سریال درباره ی دادستانیه که برای ریشه کن کردن فساد و رشوه خواری در سازمان دادستانی ، با تمام توانش اصرار و پافشاری می کنه . البته باید بگم این آقای دادستان ما یه کوچولو عجیب غریبه که تو قسمت بعد دلیلش و نوع عجیب بودنش رو بیان می کنم . در هر حال در این راه تنها نیست ، یه کارآگاه پلیس هم تو این راه همراه و همپای اون می شه و بهش کمک می کنه. این دو نفر تنها کسانی هستند که توی این سریال می تونیم از اعماق قلبمون و در تمام لحظات بهشون اعتماد کنیم . و تا انتها کنارشون در این راه پرخطر قدم برداریم.
نقد سریال : سریال با سکانس هایی از یه پسر بچه که انگار از دردی رنج می بره و تحت آزمایش های مختلف قرار گرفته تا بلکه پزشک ها بتونن درمانش کنن شروع می شه . همون طور که گفتم ما با یه سریال جنایی طرف هستیم ، طرفدارهای این ژانر نگران نباشید هیچ اشتباهی رخ نداده ، و هنوز هم با یه سریال با ژانر جنایی طرف هستید . این پسر بچه تو قسمتی از مغزش که محل کنترل احساسات و نشون دادن احساساته دچار مشکله ، در واقع این بخش از مغز این بچه حساس تر از بقیه ی آدم هاست ، به طوری که با کوچکترین محرک محیطی مثل صدای آهنگی که از پیانو در می یاد ، یا صدای ساعت کوکی و .... ، درد وحشتناکی رو در سرش احساس می کنه که اون درد باعث عکس العمل های تند و عصبی و گاهی اوقات وحشیانه از طرف اون می شه که به نابودی اون شیء محرک و یا کتک زدن شخص محرک ختم می شه . پزشکان بعد از آزمایشات زیاد ، تنها به یک راه حل می رسند و اون عمل جراحیه ، اما این عمل جراحی عوارضی داره ، این عمل ممکنه باعث بشه این پسر بچه دیگه هیچ وقت نتونه احساساتش رو نشون بده و یا باعث بشه اون ها رو درون خودش سرکوب کنه . اما با همه ی این احوالات پدر و مادر پسر بچه تصمیم به عمل می گیرند تا بلکه پسرشون بتونه یه زندگیه معمولی داشته باشه . اما بعد از عمل و انجام آزمایشات مختلف متوجه می شند که اون چه که نگرانش بودن ، اتفاق افتاده و اون پسر دیگه احساسات مختلف رو درک نمی کنه و نمی تونه نشونشون بده و یا اینکه درون خودش سرکوبشون می کنه . در واقع اون تبدیل شده به یه انسان به شدت منطقی که با احساسات بیگانه است . چندین سال بعد این پسر بچه تبدیل می شه به یه دادستان . اون هم نه یه دادستان عادی بلکه یه دادستان فوق العاده که هیچ کس تا حالا نتونسته بهش رشوه بده تا بتونه روی نظرش درباره ی یه پرونده اثر بگذاره . این آقای دادستان روی یه پرونده ی بزرگ رشوه خواری دادستان ها کار می کنه که یه نفر باهاش تماس می گیره و میگه که اطلاعات موثقی در این باره داره و هوانگ شی موک هم می ره خونه اش تا اون رو ببینه که به جای خود اون فرد با جنازه اش روبرو می شه . و از این جاست که داستان اصلی سریال شروع می شه . تو محل صحنه ی جرم با یه کارآگاه زن به نام هان یوجین روبرو می شه و با کمک اون فردی رو که مظنون به دزدی و قتل از اون آدم بوده رو دستگیر می کنند . و بعد از بررسی های زیاد و پیدا کردن یه فیلم به عنوان مدرک تو دادگاه ثابت می کنند که قتل اون فرد کار همون مظنونه و اون محکوم به حبس ابد می شه . اما موضوع از جایی شکل دیگه ای به خودش می گیره ، که هوانگ شی موک یه نامه از طرف متهم اون پرونده دریافت می کنه ، که تو اون دادستان رو به خودکشی تهدید می کنه و ادعا می کنه که بی گناهه . هوانگ شی موک به سرعت به زندان اطلاع می ده و خودش هم به طرف زندان می ره تا بلکه بتونه جلوی این اتفاق رو بگیره ، اما دیر می رسه و دوباره با یه جنازه ی دیگه روبرو می شه که متعلق به فردی بود که ادعا می کرده بی گناهه و فقط مرتکب دزدی شده و قاتل نیست . بعد از این ماجرا سر و صدای زیادی به پا می شه و دادستان ها و علی الخصوص دادستان اون پرونده که از قضا دادستان کارآموز خود هوانگ شی موک و همین طور دختر استاد دوران تحصیلش هم بوده به شدت مورد انتقاد و تحت فشار قرار می گیرند تا اون جا که تصمیم می گیرند که اون دادستان تازه کار رو از کار اخراج کنند . که هوانگ شی موک دست به کار می شه و با یه برنامه ی تلویزیونی هماهنگ می کنه و به اون برنامه می ره و تو اون برنامه ثابت می کنه که دادستان پرونده هیچ اشتباهی مرتکب نشده و اون مدرکی که ادعا می شد یه فیلم دست کاری شده است یه مدرک مستدله اما از طرف دیگه تایید می کنه که متهم مرده ی پرونده ، قاتل نیست و احتمالا قاتل اصلی فیلم بازی کرده تا متهم مرده رو به عنوان قاتل معرفی کنه و خودش رو نجات بده . در اون برنامه ، هم از مردم معذرت خواهی می کنه به خاطر اینکه به خوبی مدارک رو تحلیل نکرده بودند و هم به اون ها قول می ده که طی دو ماه قاتل اصلی رو دستگیر کنه . و از اینجاست که تحقیقات دونفره اش با کارآگاه هان یوجین شروع می شه ، در حین حل این پرونده ، پرونده های دیگه ای که مرتبط با اون هستند هم سر راهشون قرار می گیره که با کمک هم قدم به قدم به سمت حلشون حرکت می کنند . و در این راه رابطه ای متفاوت بینشون شکل می گیره رابطه ای که برای هوانگ شی موک تازگی داشت و تا به حال به خاطر مشکلی که داره با مشابهش روبرو نشده . یه دوستی و البته به نظر من مطمئنا بیشتر از یه دوستی معمولی . این رابطه چیزهایی رو در وجود هوانگ شی موک بیدار می کنه که در کنجی از مغز و ذهن و وجودش به خواب رفته بودند . در کنار این زن هوانگ شی موکی که با دردی که تو لحنش بود به دوست دوران مدرسه اش می گه : درست می گی من هیچ وقت نمی تونم کسی رو در کنارم داشته باشم ، اونم تا آخر عمرم . بعد از مدت ها لبخند می زنه . و بیشتر به این آدم احساس نزدیکی می کنه . بله می گم احساس می کنه چون من هم با اون دکتری که تو قسمت های آخر به کارآگاه هان در باره ی مشکل هوانگ شی موک توضیح می ده و می گه شاید با برداشتن اون قسمت از مغزش نتونه بخش مهمی از احساسات رو درک کنه و یا نشونشون بده و یا اینکه اون ها رو در خودش سرکوب کنه ، اما هیچ آدمی به طور کامل نمی تونه احساسات رو از خودش جدا کنه . موافقم و به نظرم اون بیهوشی هایی که گاه و بی گاه براش پیش می یومد به خاطر این بود که احساسات مختلف رو درون خودش سرکوب می کرد و به همین دلیل همه ی اون حس ها روی هم جمع می شدند و یه دفعه یه انفجار بزرگ تو مغزش ایجاد می شد ، در واقع این مکانیزم دفاعی بدنش در برابر اون حجم از احساسات روی هم انبار شده در وجودش بود . شاید از نظر دیگران آدم عجیبی بود که سرد و خشک و بدون هیچ احساسی بود . اما به نظرم یه دلیله این که اون اینطور واکنش نشون می داد مربوط به نوع برخورد دیگران باهاش بود . این که هیچ کس تا قبل از هان یوجین سعی نکرده بود که بهش نزدیک بشه یا از راه درست سعی نکرده بود ، حتی مادرش . این سریال از یه فیلمنامه ی عالی برخورداره که تو نوع خودش بی نظیره و بیننده به همراه دو بازیگر اصلی مرحله به مرحله و قدم به قدم مسایل رو حل می کنه و گره ها رو باز می کنه ، نه بیننده از چیز خاصی خبر داره که شخصیت های اصلی ازش بی خبر باشند و نه شخصیت های اصلی از چیزی خبر دارند که بیننده بی خبر باشه ، کاملا هم پا و همراه هم معما ها رو حل می کنند و پرده از رازها بر می دارند به همین دلیل فراز و فرود سریال کاملا به جا و فکر شده هستند و شما از همراهی با این دونفر و البته تیمی که در برحه ای از سریال تشکیل می شه سیر نمی شید و لذت می برید . همینطور خود سریال جزء 10 سریال برتره اینترنشنال سال 2017 مجله ی نیویورک تایمز بوده . همه چیز سریال تو یه سطح دیگه ایه . بازیگرها همه کارکشته و عالی هستند ، که تو نقش های خودشون درخشیدند. تو فیلمنامه نمی تونید حتی یه باگ و سوراخ پیدا کنید ، همه چیز توش مشخص شده ، همه ی رابطه ها ، همه ی شخصیت ها به صورت کامل توضیح داده شده و معرفی شدند. حتی نوع فیلمبرداریش هم با سایر سریال های کره ای متفاوته . یه چیزی که من واقعا تو این سریال خوشم اومد ازش این بود که حتی به ریزه کاری هایی که شاید اصلا به چشم نمی یومد و مطمئنا هیچ کس به نقصانشون اشاره نمی کرد هم توجه شده بود مثلا اون جایی که تو رستوران کارآگاه هان و هوانگ شی موک داشتند شام می خوردند و هان یوجین ازش می پرسه: واقعا کیم گایونگ رو نمی شناسه ؟ و بعد هوانگ شی موک تب لتش رو در می یاره تا یه فیلم رو بهش نشون بده ، فیلمبردار کل فضای رستوران رو نشون می ده در حالی که هوانگ شی موک برمی گرده و دیواره پشت سرش رو همه جاش رو نگاه می کنه ، برای اینکه مطمئن بشه هم کسی پشتشون نباشه که جاسوسیشون رو بکنه و هم اینکه مطمئن بشه هیچ دوربین امنیتی پشت سرشون نصب نشده باشه که از طریق اون بتونند جاسوسیشون رو بکنند و از مراحل تحقیقاتشون سر در بیارند. می خوام بگم کارشون تا این حد درسته . شخصیت پردازی سریال هم که جای خودش رو داره ، ما با یه شخصیت کاملا تازه و نو آورانه طرف هستیم ، من که تا به حال شخصیتی با مشکل هوانگ شی موک ندیده بودم ، البته به غیر از سریال ذهن زیبا هر چند فکر می کنم حتی شخصیت های این دو تا آدم تو سریال ها کاملا متفاوت بود با اینکه مشکل یکسانی داشتند . در واقع شخصیت هوانگ شی موک به نظرم پرداخت بهتر و پختگیه بیشتری داشت . که البته به نظرم بخش اعظم جذابیت این سریال همین شخصیت عجیب و تازه برای بیننده هاست ، البته خوب مطمئنا ما سریال هایی که تو اون ها شخصیت اصلی یه آدم خشک و سرد باشه کم ندیدیم . اما اینجا ما با یه شخصیتی طرف هستیم که سردیه شخصیتش دست خودش نیست . اون کسیه که به خاطر اینکه می خواست یه زندگیه عادی مثل بقیه ی آدم ها داشته باشه دست به یه عمل جراحی سخت زد ، اما حتی با وجود اون عمل باز هم نتونست به اون چیزی که می خواست برسه . و مثل یه آدم عادی یه زندگیه عادی داشته باشه کنار خانواده و دوستانش . اون کسیه که فکر می کنه به دلیل مشکلش محکوم به زندگی در تنهاییه ، اون هم برای همه ی عمرشه . اما در کنار همه ی این کمبودهایی که در وجودش احساس می کنه به نظر من اون می تونه کاملترین و بهترین آدمی هم باشه که تو تمام عمرمون دیدیم . اون کسیه که به غیر از اون چند باری که به دلیل بیماریش باعث ناراحتیه بقیه شد هیچ وقت باعث درد و ناراحتیه دیگران نشده و عجیب اینه که با تمام وجودش سعی می کنه تا از عدالت و انسانیت چیزی که باقیه آدم های به ظاهر سالم داعیه ی اون ها رو دارند با تمام وجودش حفاظت کنه . شاید بقیه بگند اون هیچ میل و غریزه و احساسی نداشت به همین دلیل در برابر رشوه و فشارهای رئساش کوتاه نمی اومد . اما به نظر من اگر بخوایم از این منظر بهش نگاه کنیم اون بیشتر از باقیه انسان ها پتانسیل خلافکار شدن و یا حتی قاتل شدن رو داشت ، چرا که عاری از هر گونه احساسی بود . به همین دلیل فکر می کنم اون حتی کاری بزرگتر از ما آدم های سالم که احساسات مختلف رو هم می تونیم درک کنیم انجام داده ، بله ، اون راه درست رو انتخاب کرده چیزی که ما با وجود داشتن نعمتی به نام احساسات هم اکثر مواقع توی تشخیص و انتخابش دچار مشکل می شیم . در کل می تونم بگم که یه شخصیت فوق العاده دوست داشتنی داره این جناب دادستان با اون لبخندهایی که مثل ستاره ی سهیل می مونه و هر دو هزار سال یکبار طلوع می کنه . من که به شخصه هر بار که این آقا تو سریال لبخند زد که اون هم شاید به تعداد انگشتان یه دست باشه همراه باهاش لبخند زدم و حتی باهاش خندیدم و ذوق کردم . مثل وقتی که آدم یه منظره ی بدیع و فوق العاده رو می بینه و ذوق می کنه ، در این حد اوضاع وخیم بود . شخصیت کارآگاه هان یوجین هم یه شخصیت پر انرژی و دوست داشتنی با اون تیپ های عجق وجقی که می زد بود . خیلی خیلی گرم و مهربون بود . و البته جزء همون معدود انسان هایی که از نعمت احساسات برخوردارند و می تونند ازش کمال استفاده رو بکنند و راه درست رو انتخاب کنند . کسانی که دربرابر امیال و خواسته ها و غرایزشون می ایستند و اجازه نمی دن که به زانو در بیارنشون . کسانی که اعتقاد دارند نباید در برابر ظلم و بی عدالتی تحت هیچ شرایطی و با هیچ بهانه ای چشم ها رو بست و نگاه ها رو گرفت . جزء معدود کارآگاه های زنی که تو سریال ها دیدم و نویسنده سعی نکرده یه شخصیت مردونه و سرد و خشک که با مرد های اطرافش بد و سخت برخورد می کنه ازش بسازه . بلکه همون طور که گفتم یه کارآگاه بود و در عین حال سعی می کرد یه زن و یه انسان هم باشه و با همه ی همکارهاش با کمال احترام برخورد می کرد. شخصیتی داشت که با احساسات فراوونش به هوانگ شی موک هم نزدیک شد ، گاهی اوقات احساس می کردم از اون اقیانوس احساساتش بخشیش رو به هوانگ شی موک منتقل می کرد ، آخه همونطور که گفتم هوانگ شی موک وقتی با اون بود اصلا تبدیل به یه آدم دیگه می شد . باقیه شخصیت ها هم در راستای این شخصیت های جالب و دوست داشتنیه بالا و البته فیلمنامه عالیش به شدت دوست داشتنی و کارشده بودند . شخصیت دادستان کل لی چانگ ووک ، شخصیت دادستان یونگ اون سو ، شخصیت سو جونگ وو، و......... همه عالی بودند. و من به شخصه از آشنایی با همشون خوشحال شدم لذت بردم . سریال عاشقانه ی آنچنانی نداره به غیر از رابطه ی غیر معمول هوانگ شی موک و کارآگاه هان البته غیر معمول برای شخصی مثل هوانگ شی موک و البته عشق یه طرفه و قشنگ دادستان یونگ اون سو به هوانگ شی موک . با وجود اینکه می دونست هوانگ شی موک نمی تونه به این احساساتش جواب بده . اما همیشه و بدون هیچ چشم داشتی مراقبش بود و بهش کمک می کرد . من که دوستش داشتم هم این عشق یه طرفه رو و هم احساس و رابطه ای که کم کم بین کارآگاه هان یوجین و هوانگ شی موک به وجود اومد .
نکات منفی : همونطور که قبلا هم اشاره کردم شما با یه شاهکار در تمام جوانب طرف هستید بنابراین هیچ نکته ی منفی در طول دیدن سریال به نظرم نرسید که بخوام بهش اشاره کنم .
بازی بازیگران : بازی همه ی بازیگرهای این سریال در عالیترین سطح خودشه . من بازیگر مرد سریال یعنی چو سونگ وو رو با سریال 14 روز هدیه خدا شناختم . و مطمئنا می تونید تصور کنید با چه نوع بازی ازش طرف بودم که بعداز اون رفتم دنبال باقیه سریال هایی که بازی کرده و با این سریال آشنا شدم و شروع کردم به دیدنش و باید بگم که واقعا از دیدن یه بازیه عالیه دیگه ازش لذت بردم . خیلی عالی تونسته بود شخصیت یه آدم سرد و خشک که هیچ احساسی رو درک نمی کنه در بیاره . بعضی ها توی نظرات که می خوندم گفته بودند که از بازیش خوششون نیومده چون هیچ احساسی تو حرکات و حالات چهره اش وجود نداشته ، اما فکر کنم متوجه نبودند که با بیان یه همچین انتقادی در واقع دارند بر اجرای بدون عیب و نقص این نقش متفاوت و البته سخت توسط این بازیگر صحه می گذارند. در هرصورت این آقا یکی از بهترین بازیگرهای کره است و البته من به شخصه طرفدارش هستم . بازیگر زن سریال رو هم من تو سریال خدای درس دیده بودم ، بازیگر خوبی بود اما نمی تونم بگم بعد از دیدن بازیش تو اون سریال رفتم دنبال سریال های دیگه اش . اما تو این سریال واقعا یه بازیه عالی از خودش به جا گذاشته و از دیدن بازیش واقعا لذت بردم و باید بگم زوج فوق العاده ای با جناب دادستانمون تشکیل داده بود. باقی بازیگرها هم به همین نسبت عالی بودند ، مخصوصا دادستان سو جونگ وو که نقشش رو لی جون هیوک بازی کرده بود ، هم خیلی عالی نقش یه آدم آویزون و حرص در آر رو بازی کرده بود که به دلیل کمبود اعتماد به نفس تمام تلاشش رو می کرد تا خودش رو به یکی بالاتر از خودش بچسبونه تا از طریق اون به یه نون و نوایی برسه . از این ها گذشته اگه می خواید بازیه متفاوتی از لونیه سریال دفترچه زندان ببینید ، این سریال رو ازدست ندید . در کل همه عالی بودند حتی نقش های فرعی رو هم بازیگرهای خوبی بر عهده گرفته بودند و البته توشون عالی ظاهر شده بودند.
سکانس مورد علاقه : تقریبا تمام سکانس هایی که چو سونگ وو توشون بازی کرده به نظرم جزء بهترین سکانس هاست از بس که اکت عالی داشته . اما برای نمونه می تونم به این سکانس ها اشاره کنم . -سکانسی که کارآگاه هان با رسم شکل سر هوانگ شی موک احساساتش رو تشریح می کنه . -سکانسی که هوانگ شی موک برای اولین بار توی ماشین کارآگاه هان در برابر لفظ"ما"یی که هان یوجین به کار می بره لبخند می زنه . -سکانسی که هوانگ شی موک داره دنبال جنازه ی دادستان یونگ اون سو می ره به پزشکی قانونی و در آخر از شدت حجم احساسات هجوم آورده بهش بیهوش می شه . -سکانسی که هوانگ شی موک می ره به مراسم ختم دادستان یونگ اون سو و با عصبانیت سر پدرش فریاد می کشه . -سکانسی که دادستان کل لی چانگ ووک تو ماشین نشسته وداره به حرف های پدر زنش فکر می کنه که بهش گفته سرمایه اشون بیش از 7 بیلیون دلاره و در همون لحظه یه پیر مرد که داره گاری کارتن های جمع آوری کرده اش رو از خیابون رد می کنه رو می بینه ، این سکانس ، سکانس فوق العاده سنگینی بود ، که بیننده به شدت وزنش رو بر روی ذهن و قلبش احساس می کنه . -سکانس مصاحبه ی آخر هوانگ شی موک تو قسمت آخر ، این سکانس و دیالوگ هاش رو واقعا دوست داشتم . -سکانس آخر سریال رو هم خیلی دوست داشتم و به نظرم بین ، بهترین ها ، بهترین بود . و نشون دهنده ی تغییراتی بود که تو زندگی و رفتار هوانگ شی موک ایجاد شده بود .
دیالوگ مورد علاقه : -واقعا فکر می کنی اونایی که همچین کاری کردن از اول مثل شیطون به دنیا اومدن ؟ اون ها بعدها اینطوری شدن ، چون هر کاری می خوان می کنند ، چون هر کاری کنن می تونن در برن . اونا می دونند که مردم چشم هاشون رو به روی کارهاشون می بندند. اگه یکی چشمهاش رو باز نگه داره و در موردش حرف بزنه ، اونوقت می تونه تغییر کنه . -اگه جامعه ما فاسد شده من ندیدش گرفتم . من از چیزی که داشتم لذت می بردم حتی اگه فاسد و خراب بود. -فساد تو جامعه ی ما دیگه یه بیماری نیست،داره تبدیل به کشتن آدما می شه . داریم درباره ی زندگی حداقل ده ها و صدها نفر حرف می زنیم . -باید از همون اول شمشیرم رو از غلاف بیرون می کشیدم . اگه شمشیرم روبیرون نکشم حتی با آخرین نفسام ، سیستم خودش سقوط می کنه . اون چیزی که می تونه سیستم از بین رفته رو برگردونه ، زمان نیست ، پول هم نیست ، خون چیزی هستش که می تونه این سیستم به فنا رفته رو احیا کنه . خون آدمای زیادی . تاریخ اینو ثابت می کنه اما قربانی خون هنوز هم ادامه داره . ما باید تغییرش بدیم . -یه هیولا بودش ، یه آدم کشت ، ممکنه به عنوان یه فداکاری کوچیک برای یه دلیل بزرگ در نظرش گرفته ، اما من هرگز فکر نکردم که زندگی افراد خاص می تونه از زندگیه اشخاص دیگه کم ارزش تر باشه . با این فکر که حق داره جنایتکارها رو مجازات کنه خودش رو فریب داد. ایشون یه هیولا بود که دوران ما ساختش .
آهنگ های سریال : آهنگ های سریال هم در سطح خود سریال عالی بودند ، هرچند از یه سریال جنایی هیجان انگیز نمی شه توقع آهنگ های متنوع رو داشت ، اما همون تعداد آهنگ هایی هم که تو سریال ازش استفاده شده فوق العاده بودند . مخصوصا آهنگی که آخر هر قسمت بعد از تموم شدن آنچه خواهید دید قسمت بعد ، به همراه خلاصه ای از قسمت نشون داده شده پخش می شد ، من که عاشق این آهنگ شدم و از شنیدنش واقعا لذت بردم .
پایان سریال : سریال از یه پایان کاملا منطقی و خوب برخورداره . درسته که در آخر تونستند پرونده ی رشوه خواری و نفوذ خانواده های چئبول در دادستانی کشور رو بر ملا کنند . اما به هر حال یه نفر باید تاوان به دنبال حقیقت رفتن اون جمع رو می داد و چه کسی مناسب تر و چه دیواری کوتاه تر از دیوار هوانگ شی موک . هرچند خود هوانگ شی موک وقتی قدم در این راه گذاشته بود حتی احتمال قتل خودش رو هم داده بود و خودش رو براش آماده کرده بود . بنابراین تبعید شدن به یه شهر کوچیک در برابر اون احتمال چندان هم بد به نظر نمی یاد . به هر حال سریال با یه پرش 8-9 ماهه از بسته شدن اون پرونده و محول شدن یه پرونده ی فساد مالیه بزرگ دیگه به هوانگ شی موک به اتمام می رسه . و انتظار بیننده ها برای دیدن فصل دوم این سریال تا به الآن که بی نتیجه بوده . در انتها به عنوان یه بیننده به این سریال 10 ، از 10 می دم . اما خوب باید بگم که این ژانر ، ژانری نیست که هر کسی ازش خوشش بیاد و اگه دنبال یه سریال با عاشقانه های ملموس می گردید بهتره که سراغ این سریال نیاید . اما اگه فضا و داستان کلی سریال هم براتون مهمه و دوست دارید یه سریال سطح بالا رو ببینید، دیدن این سریال رو بهتون توصیه می کنم . چون واقعا حیفه سریالی به این خوبی مهجور و ناشناخته باقی بمونه . تنها دلیل نوشتن این نقد هم از طرف من همین بود ، با اینکه می دونم نقدم در حد و اندازه ی این سریال نیست ، اما وظیفه ی خودم دونستم که با این قلم ناقص تا حدودی این سریال عالی رو معرفی کنم تا حداقل بین کی درامری ها نا شناخته باقی نمونه .و امیدوارم در صورت دیدن این سریال ازش لذت ببرید . تعداد بازدید از این مطلب: 184
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید
|
درباره نقد کره بهترین سریال های کره ای
آرشیو مطالب مطالب پر بازدید |