ّ
لوکس بلاگ
موضوعات آخرین نظرات بچه ها آخرین نطرات![]() پاسخ:سلام عزیزم عاشقان ماه، ملکه هفت روزه، ملکه کی ، نقاشی مهتاب روی ابرها. ملکه اهنین - 1400/6/2 ![]() پاسخ:ممنون از شما - 1400/6/2 ![]() حتما ی خبر از خودت بهم بده عزیزم پاسخ:سلام عزیزم قربون خانمی خوبم زیاد دیگه به وبلاگ سر نمی زنم مثل خونۀ ارواج شده فدات خانمی هستم سرم شلوغه کتابامه - 1400/5/17 ![]() به نظر منم این سریال دوست داشتنی خیلی خوبه من همه ی قسمت هاش رو در شبکه ی ۵ نگاه میکنم حتی شده تا نصفه شب بیدار میمونم تا ببینم و هر شب لحظه شماری میکنم ساعت ۱۱ بشه (یعنی در این حد فیلمش رو دوست دارم) ممنون ازکارگردان و بازیگران و تهیه کننده ی این فیلم. بهراد ایمانی ۱۲ ساله از تهران پاسخ:سلام اقا بهراد خوشحالم دوستش داری و ممنون از نظرت - 1400/5/4 ![]() من به تازگی دوباره زایمان کردم این یکی هم پسره مشغول اینم خخخخخ پاسخ:سلام نرگس جان ای جانم مبارک باشه به سلامتی. من که کلا از فاز سریال فعلا بیرون اومدم . یه مدت رفتم سراغ کتاب و یه مدت سراغ سریال باقی ملل. خوشحال شدم عزیزم. قدمش با روزی و با برکت - 1400/3/25 ![]() پاسخ: دقیقا همینه. داستان پررنگی که نداشت همین دو تا پسر بچه داستان رو کشوندن تا پایان. من که تا بهم رسیدن ذوقم پرید. اما بازم به عشق شخصیت اصلی ادامه دادم. ممنون از نظرت - 1400/3/10 ![]() سریال موشو دیدی؟رکورد لایک رو در پرومویز شکونده من که بشدت خوشم اومد عالی بودو کلا پشم ریزان حتما ببینش اگه ندیدی منظر نقدت هستم پاسخ:سلام نرگس گلی کجایی دختر دلم برات تنگ شده بود. نه ندیدم خیلی وقته اصلا سراغ سریال نیومدم. اخرین سریالی که دیدم بریجرتون ها بود که دوست داشتم حالا دارم کتاب می خونم. باشه دیدم حتما ممنون از محبتت . - 1400/3/8 ![]() تمام و کمال موافقم...در کل برای اوقات فراقت خوبه ولی با توجه ب نمرش انتظار بیشتری داشتم پاسخ:وای اقا سید شمایید؟ چقدر خوشحال شدم از نظرتون. کجایید ؟ چه می کنید؟ خیلی وقته خبری ازتون نداشتیم. خوشحالم هنوز تو این حیطه هستید. من که خیلی وقته از کره اومدم بیرون رفتم سراغ کشورهای دیگه. تو این مدت کلی اتفاق افتاد و همه چی تغیر کرد. وای یه لحظه پیغامتون رو دیدم یاد گذشته ها افتادم. بله سریال خوبی بود. من با پایانش مشکل داشتم و مقدمه چینی زیادش. ممنون از نظرتون - 1400/2/25 ![]() پاسخ: من خودم ندیدم اما از من میشنوی اگه مطرح نیست و کمتر کسی سریال رو دیده ریسک نکن. اگر هم میخوای ببینی دو سه قسمت اول باید اگه راضی بودی بقیه اش رو بگیر من اولین سریالی که از بوگوم یادمه یه سریال جنگی بود که به عنوان برادر شخصیت اصلی بازی کرده بود فکر کنم ماسک بود - 1399/12/27![]() پاسخ: بذار یه تیتر می زنم اضافه می کنم کاری نداره - 1399/12/25 |
مسترسان شاین
5تن - 5قهرمان - 5تاریخ ساز...
نمیدونم این شخصیتها تاچه حدواقعی بودنداما هرچه بودندوزنه های سنگین درام پرهزینه وپرکارمسترسان شاین (آقای آفتاب) راتشکیل میدن وروابط عجیب غریب وخاصشان باهمدیگراست که نیروی محرکه این داستان میشود.
اثری که بدلایل پیچیدگیهای کاری این نویسنده وکارگردان خوش سابقه وبزنگاهها ووقایع خاص تاریخی وسیاسی واجتماعی داستان نقدش روبرای اینجاب دشوارترمیکنه اماسعی خودموخواهم کردنمیدونم تاچه حدموفق خواهم شد.
اینبارقصه ماقصه قهرمانهایی که جنسیت وطبقه اجتماعی وطرز فکروموقعیت متفاوت آنها مانع اسطوره شدنشان نمیشود ...اینجاآدمهایی به گردهم آمدندکه شایدبشودگفت محال بنظرمیرسه درشرایط عادی ویک کشورپرصلح وصفابه گردهمایی بیایندو فقط تصادف وشرایط سخت زندگی وهمسایگی تنها دلایل آشنایی این 5 تن میشودوهم اینجاست که 3مردو رغبای عشقی که درشرایط عادی میخوان سربه تن یکدیگرنباشدوظاهرابانوعی درگیری وسردی باهم روبرومیشونددرآینده اما یاران نزدیک هم میشوندودست روزگاردوستی بینهایت خاص
ومنحصربه فردی روبراشون رقم میزندوالبته 2 زن که اگه بهشون نگیم قهرمان نهایت کم لطفی رودرحقشون کردیم که البته زنهاهم نه به خواسته خودکه به خواست شرایط روزگاروازبدحادثه به کمک هم میشتابند...
اینجاجایی است که شجاعت وقهرمان پروری زن ومردورعیت وارباب وکوچک وبزرگ وملیت وخوشبخت و بدبخت نمیشناسه ...
2زن برای وطن میجنگندو3 مردبرای حفظ اون دوزن ... 3قهرمان مرد مامعنی وطن وخاک رونمیدانندچون سالهاست که ازهرچه دراین خاکه بریده اندولی هنوزمعنی محبت وعشق وفداکاری وظالم ومظلوم رومیدانندویک زن بنام اشین باکارهاوشهامت بیحدش والبته فیزیک زیباش این سه مردبی انگیزه وباری به هرجهت روجذب خودش میکنه درواقع اشین شعله شمع میشود و3مرددیگه پروانه های دوراین شمع که روزبه روز به این شعله نزدیکترمیشوندوناگفته پیداست عاقبت نزدیکی پروانه به شعله ...
داستان :
درام درموردحدودسالهای قبل هزارونهصدمیلادی یادقیق تر1894(قرن 19 واوایل قرن 20) سی ویکمین سال سلطنت امپراطورگوجونگ وآغازاستعمارکره توسط امپراطوری ژاپن برمیگرده که همزمان است باظهوروطلوع مظاهرمدرنیسم مثل الکتریسته ولوکوموتیووتلگراف وکت شلوارو...ظهورفیلسوفان بزرگی چون مارکس و انگلس...وآغازاندیشه های نوگرانه وحضورزنان درجامعه وتولددوباره تفکرات برابری انسانهاوشکل گیری حقوق بشر - زمانه ای که قوانین اساسی کره ویاشایدم دنیازیروزبر میشه واستعمارژاپن قانون لغوبرده داری روتصویب میکنه زمانیکه درآخرین سالهای نظام برده داری درچوسان (کره ) پسربچه کوچکی بنام یوجین شاهدبیرحمی دنیا به شکل اختلاف طبقاتی ونظام ارباب رعیتی وکشته شدن پدرومادرش بدلیل همین رسم ظالمانه است وزمانیکه مادردرمانده اش فریادمیزندکه پسرش روتاجایی که ممکنه به دورترین نقطه دنیافراری دهدوپس ازمرگ شوهرخودشوبه چاه میندازه وهمینجاست که تخم نفرت وترس ازوطن دردل این کودک 9 ساله کاشته میشه ...کودک برحسب تصادف بایک مبلغ مذهبی آمریکایی آشناشده وبه آمریکا میرودوحدود30 سال بعدبعنوان یک افسرنیروی دریایی آمریکایی وبخاطریک ماموریت دوباره به سرزمین مادریش یعنی چوسان برمیگرده ...
![]() امادرادامه ماجرابه زندگی اشین (دختری ازطبقه اشراف میپردازه که پدرومادرش توسط خائنهای کره ای درروزاول زندگی اون کشته میشوندوازبچگی باپدربزرگ ودایه ویک خدمتکارپیرمردویک عمه بزرگ میشه وکسی است که ازاو انتظارمیرود بعنوان یک نجیب زاده وطبق خواسته بزرگترها ازدواج کنه وگلدوزی وهنرهای رایج زمونه برای زنها رویادبگیره امااین دخترکه ژنهای مادروپدرشوبه ارث برده کلش بوی قرمه سبزی میده ومیرودبه دنبال سیاست وکتاب وتیراندازی ...ودقیقاکارهایی میکنه که نبایدبکنه وخط قرمزهارویکی یکی ردمیکنه وهدفش روآزادی وطن وتحقق رویای پدرومادرشه برای استقلال میدونه و نه ازدواج وبچه داری و...)
![]() ماجرای بازگشت یوجین به کره باترورومرگ یک مامورسفارت آمریکا بنام لوگان مصادف میشه واینجاست که یوجین چهره یک زن تک تیراندازنقابداروروی پشت بان می بینه وبعدزمانیکه اون دختروبرای بازجویی درموردقتل مامورآمریکایی احضارمیکنه متوجه میشه که صاحب اون چشمهاکسی نیست جزهمون دختراشرافی اشین ... درحالیکه اون دخترباخودش فکرمیکنه که یک همسنگروپیداکرده !اما این قضیه قتل درنهایت توسط یوجین ماست مالی میشه درحالیکه حتی بنظرازمردن اون فرد(لوگان )راضی بنظرمیادچون به این بهانه عدم امنیت درچوسان موفق میشه کلی سربازآمریکایی به اونجااعزام وقشون کشی کنند... اماماجرای مرگ لوگان زمانی اهمیت پیدامیکنه که بیننده متوجه میشه این شخص نامه محرمانه مهمی ازامپراطورچوسان دردستش داشته ودرجایی پنهان کرده وحالاکه مرده همه گروههای مختلف بنوعی دنبال این نامه میگردندامانامه درموردمدرک سپرده حساب امپراطورچوسان دریک بانک روسی-چینی درشانگهایه
مدتی بعدازاومدن یوجین به چوسان رابطه بین فرداتاق بقلیش باقاتلین پدرومادروشوکشف میکنه ومیفهمه که نامزداشین(اتاق بقلی) درواقع نوه اون فردقاتله پس میخوادهرجورشده حال اون خونواده روبگیره وبخاطرهمون به اشین نزدیک میشه ومیگه میخوادباهاش رابطه عاشقانه داشته باشه واولش قصدش واقعاانتقام بودامارفته رفته یک عشق عجیب وخاصی بین ایندوفردبوجودمیادکه درادامه تحلیل ونقدمنودراینباره خواهیددید...
اما همه اتفاقات مهم درجایی بنام هتل گلوری میفته جاییکه شخصیتها که همشون یک جورایی خانواده ای ندارندبرای خوابیدن یاغذاخوردن وکارت بازی ونوشیدن و...دراونجاهمدیگروملاقات می کنند. صاحب این هتل کسی نیست جزکودوهینا دخترلی وان ایک(خائن ووطن فروش ) که یکی دیگه ازقهرمانهای زن داستانه (که ظاهرازن نترسیه که ماننداشین درحال آموزش هنرهای رزمی (شمشیربازی) هست وشوهرش یک مردپولدارژاپنی بوده که مرده واین زن تنهایی این هتلومی چرخونه وظاهرش خیلی اروپایی ومدروزه وظاهراطرفدارتجددویکجور فمنیست هست که نقش پررنگی درشکل گیری وقایع درپیش رو ایفامی کنه )
![]() بدنبال این ماجراهاپای مردی بنام گودونگمه به ماجرابازمیشه که دومین شخصیت اصلی مردداستانه ( وسردسته گروهی بنام انجمن اژدهای سیاهه که سلوک واستایل سامورایی ژاپنی داره وبنظرخیلی خونخواروبیرحم میادوهمه ازش میترسنداماکودکی اون هم به مانندیوجین اسفناک ودلخراش بوده چون جزوپایین ترین طبقه اجتماعی یعنی قصابهاقرارداشته واوهم ناخواسته وازبدروزگارترک خانواده وجلای وطن کرده وبعنوان یک ژاپنی به چوسان برمیگرده واولین کاری که میکنه انتقام ازهمه چوسانیهایی بوده که دراون روزگارسیاه به اوومادرش ستم کرده بودند...)امااین فردهم سابقه آشنایی ازکودکی بااشین روداره وازاونموقع بنظرمیادکه دلباخته اشین شده ...
![]() واماآخرین قهرمان ماکسی نیست جزکیم هی سونگ ( نوه همون نجیب زاده بیرحمی که پدرومادریوجین روکشت ) وحالانامزداشین هست وبعدمدتها تحصیل درژاپن به وطن برگشته تادیداری ازخانواده ونامزدش داشته باشه اون که ظاهرافردی بیعاروخوشگذران است به هتل گلوری میادوخودشوباتفریحات اونجا سرگرم میکنه وبقول خودش ازهمه چیزای بیفایده مثل گل وماه وشکوفه وزنای زیبا و... خوشش میادکسیکه برخلاف پدربزرگش طبع لطیفی داره وهمیشه بخاطرکارهایی که پدروپدربزرگش درگذشته انجام دادندشرمساره وعذاب وجدان داره امازندگی این شخص نیز بعدملاقات بااشین رفته رفته دستخوش تغییراتی میشه وانگاراونم بادیدن دوباره نامزدش(اشین) عاشقش میشه.
![]() یک ضدقهرمان وآدم بده ای که خیلی ازحدنقش فرعی فراتررفته کسی نیست جزلی وان ایک (رینویی )که نماینده خائنین ووطن فروشان به معنی واقعی است کسیکه اوهم همانندیوجین ودونگمه بخاطررعیت بودن ازمملکت چوسان وهمه آدمای اون بیزاره وازهرفرصتی برای ضربه زدن به اونها دریغ نمی کنه امااین فردبرخلاف اوندوتای دیگرروزبه روزدرمنجلاب فسادبیشترفرومیره وامیدی به رستگاریش نیست چون نه معنی وطن رومیدونه ونه برخلاف اوندوتا معنی دوست ورفیق وظالم ومظلوم رو ...
والبته تواین داستان گروه اشقیا فراوانندیکیش همون ژنرال ژاپنی که روزگاری درآمریکا همسایه یوجین بوده و...همینطورکه گروههای آزادیخواه وآزاده فراوان هستندمثل همون استادکوزه گرکه رییس انجمن عدالت ویا استاداشین درتیراندازی که اون هم خاطره خوشی ازاین مملکت نداره ...
القصه دومردشخصیت اصلی که درچوسان بدنیاآمده اندبجزمساله ماموریت کاری بیشتربنظرمیادبرای انتقام به این کشوربازگشته اندومردسومی برای دیدارفامیل وخوشگذرانی امادوتای اولی که یک افسرعالیرتبه آمریکایی باملیت آمریکایی ودیگری ازگروههای قلدرژاپنی باملیت ژاپنی بودندرفته رفته طی ماجراها وخرابکاریهایی ازگروههای حامی خودطردمیشن وسومی هم که مسیر زندگیش کلاعوض میشه وحالاهمگی جان برکف هدفی جزمحافظت ازاشین وجنگ باظالم واثبات حقیقتهاندارند...
_ نمیدونم چراگاه گاهی بادیدن این سریال یادرمان بربادرفته میفتم انگاراشینومی بینم یاداسکارلت میفتم .دخترزیباومغرور وثروتمندی که کم کم همه چیزشوازدست میده وعشاق زیادی داره اماروزگارفرصتی برای خانم بودنش نمیزاره وهمش بایدجلوترازبقیه زنان زمانش وباشکست سنتها دنبال راه حلهای غیرزنانه باشه تابتونه زنده بمونه انگارنسل زنان مدرن شلوارپوش اینگونه شکل میگیره (خخخخ)....زمانی که جنگ باعث زیروروشدن زندگی این زنهامیشه واوناحتی باهمه زیبایی شون فقط باید بجنگندونترسندوادامه بدن...واین نترسیدن واحساس استقلال برای مردان اون دوره خیلی گران تموم میشه درمورداین سریال نترسی ووطن پرستی دخترهاباعث میشه دیدگاه مردان به زندگی تحول پیداکنه وحتی ارزشهاشون درزندگی عوض میشه برخلاف خیلی هامعتقدم مرداوطن پرست نمیشن هیج جانشانه ای ازاین موضوع نیست فقط چشماشون به روی حقایق دوروبربازمیشه وظلم قدرتمندان ژاپنی باعث حس انتقام دریوجین میشه و یوجین باقدرتی که داره میتونه جلوی هرژاپنی وچوسانی زورگویی بایسته ومانوربده ... عدم مال دوستی دردونگمه بوجودبیاد وکسیکه پول براش ازهمه چیزمهمتره درقسمت آخرکیسه پولشوبطرف نانواپرتاپ میکنه و ازمدل سامورایی برمیگرده به حالت درویش مسلکی وازدنیابریده واونیکی نامزد شنگول همیشه درمیکده ودرحال بازی وخوش گذرانی اشین تبدیل به یک روزنامه نگاروعکاس صحنه های اجتماعی سیاسی میشه استعدادخودشوکشف میکنه طوریکه خودش میگه استعدادش در فضولیه ... وازطرفی بعضی وقتام یادسریال نوستالژیک ارتش سری واون رستوران وشخصیتهاش میفتم که اونم مربوط به وقایع جنگ جهانی دوم ودفاع زیرزمینی انگلیسی ها دربرابرآلمانی هابودوهم نسلای من چه خاطراتی که بااین سریال ندارندهرچندبدلیل سن کم زیادازش سردرنمیاوردم ولی بازم هرهفته پای این سریال بودم ...
نکات مثبت :
این درام پرازصحنه های زیبا وانسانی والبته گاهگاهی خشن وغیرانسانی است همونطورکه هراثرخوبی بایدباشددیالوگهای بسیارارزنده ای وفیلمرداری وصحنه های اکشن وافکتهای کامپیوتری ومیزانسن های عالی و موسیقیهای متن بینظیری دارد وازنظرمن خیلی بادرامهای معمولی وپرکلیشه کره ای متفاوته امامیتونم بگم که بعضی سکانسها کشداروخسته کننده وگاهی جزییات وموشکافی سیاسی تاریخی ماجرادل من بیننده رومیزنه وخوب کلاریتم سریال کنده (مثلادرمقایسه باسریال توهم انسانی )هرچندبایدبگم این سریال اکشن نیست وکمی کندبودن ریتم ایرادی حساب نمیشه اماشایدباعث ازدست دادن برخی مخاطبین شود...امادرموردکشوردرحال سقوط کره یاچوسان سابق وقایع جالبی میدیدیم که امیدوارم حداقل اتفاقات غالبش راست باشه درواقع مردمی رومی بینیم که شکست رونمی پذیرندهرچقدهم که اندک وبی چیزوبی پناه باشنداماآنچه مسلم هست پس از پیروزی امپراتوری ژاپن در جنگ با امپراتوری روسیه کره تحتالحمایته ژاپن درآمد. در طی این مدت کره و مردمانش تحت زورگویی ژاپنیها قرار گرفت اما کره ایهاهیچگاه نتواستد محدودیتهای ژاپن را قبول کند و به هیچگاه زیربار ژاپن قرار بگیرد. بطوری که در طی ۴۵ سال ائتلاف کره ایها ۲۵ شورش گسترده و ۱۱ شورش سطحی در سئول-پینوگ یانگ-دائگو-پوسان و اینچئون ژاپن اتفاق افتاد.
نمایش دگرگونی وانتقال قدرت ازملاکین چوسان به نیروهای استعمارگرآمریکایی وژاپنی وروسی و...وقدرت گرفتن طبقه کارگرورعیت بنظرم خیلی خوب نمایش داده شده بود بخصوص سکانسهایی که یوجین ودونگمه باترفنددوربین ونمای پرنده ای ازبالانشون داده میشدندکه بازهم تاکیدی براین مساله قدرت و مثال معروف گهی پشت به زین وگهی زین به پشت برای بیننده ایرانی تداعی میشه . همینطوراستحاله(تحول) شخصیتهای اصلی مردهم خیلی جالب بودهمانطورکه قبلااشاره کردم.
شخصا بازی لی بیونگ هان درنفش یوجین وکیم ایوسانگ درنقش لی وان ایگ ودردرجه بعدی یویئون سوک درنقش دونگمه وبیون یوهان درنقش کیم هی سونگ نامزداشین رودوست داشتم چون واقعاباورشون کردم وحتی گاهگاهی بااین شخصیتها همذات پنداری هم میکردم.
(درمورداینکه اسامی واقعی هنرپیشه هادقیق هست یاخیرمطمئن نیستم )
موسیقی متن روخیلی پسندیدم . ما هرازچندگاهی گوش به ملودی ترانه ی معروف ی گرین اسلیوز سپردیم در حالیکه متنِ این ترانه داره به مردی اشاره میکنه که ترانه ای بسیار غم انگیز رو میخونه برای ابراز عشقش نسبت به خانمی که به بانو گرین اسلیوزنام دارد...
دیالوگهای برتر:
-زمانیکه کودوهینا(زن صاحب هتل ) به اشین میگه :میدونی 3مردوزابه راه کردی فقط برای اینکه میخواستی اسلحه به دست بگیری ؟
-جاییکه پدراشین به یکی ازخائن ها میگه چقدرگرفتی که بعنوان یک پدرشرمسارویک پسرگناهکاربدون هیچ آبرویی وبدون هیچ مملکتی برای باقی عمرت میخوای زندگی کنی ؟
- وقتی لی وان ایک به مادراشین میگه :فکرمیکنی کشتن من سرنوشت چوسانوعوض میکنه درحالیکه قبل ازتو همزمان باتووبعدتومردان زیادی سعی کردنداین سرنوشتوعوض کنندونتونستند ؟واون درجواب میگه :فکرمیکنی حذف سازمان ما(ارتش عدالت )سرنوشت توروعوض میکنه ؟ هرچقدرم طول بکشه بالاخره میان سراغت ولی وان ایک بالبخندتمسخرآمیزی میگه خوب بیاییدمنوبکشیدچون میخوام چوسان روتیکه تیکه کنم وبفروشم ...
- جاییکه یوجین روبه اشین میگه :ازجات جم نخورچون تفنگ آمریکایی نجیب زاده وبرده نمیشناسه واین همون مفهوم دموکراسیه
سکانسهای شاخص
(سکانس زیبا:جاییکه الکتریسته وفانوسهای برق برای اولین بارچوسانوغرق نورمیکنه وهمین لحظه در یک اسلوموشن دوباره اشین ویوجین چشم توچشم میشن وهمینطوراون سکانس که اشین ویوجین بادستهاشون صورت همومی پوشونندتاچشمهای هموببینند.)
(سکانس تاثیرگذار: زمانیکه اشین درحال جمع آوری وسایل ریخته روی زمین می شینه وشروع به جمع آوری اونهامی کنه ودرهمون لحظه دونگمه هم بکمک اشین میاداماناگهان گوشه دامن قرمزآهارداراشینوباانگشتاش میگیره ودراین موقع دریک پس زمینه بارانی زیباوموسیقی فوق العاده نگاه پرازوحشت اشین به نگاه پرازالتماس وخواهش دونگمه برخوردمیکنه که بلکه اشین زیباومغرورنظری به این آدم سامورایی ناچیزوقصاب سابق بکنه انگاردونگمه دست به دامان اشین میشه - خیلی این سکانس زیبابودومن واقعاپسندیدم وتاثیرشوروم گذاشت.در اون لحظه چقددلم برای دونگمه بیچاره سوخت !)
(اون سکانسی هم که یوجین بااسلحه برای انتقام ازپدرومادر کیم هی سونگ رفته بود وچهره خشمناک یوجین دریک سکانس موازی کات میشه روی صورت خندان وپیروزمندانه خودکیم هی سونگ که بادسته گلی به دستش بعدسالهانامزدشومیبینه واقعا تضاداون خشونت تفنگ ولطافت گل رودوست داشتم تو گویی یکجورایی خوداین دوشخص هم همینقدرباهم متفاوت بودند )
درکل سکانسهایی که سه شخصیت مردباهم مشروب میخوردندونامزداشین باحالت پسربچه های شوخ سربه سراوندوتای دیگه میگذاشت واونام حالشومیگرفتندخیلی دوست داشتم .
(سکانس مسخره وبانمک اونجاکه اشین میره جلوی درب آموزشگاه زبان انگلیسی ودادمیزنه بیایین استقبالم فکر میکنه دراون مدرسه سلسله مراتب مهمه ومثل جاهای دیگه بایدازش استقبال بشه اماکسی نمیاد)
نکات منفی سریال
- جاییکه سربازامیخوان زیردامن اشین روچک کنند وصاحب هتل گلوری سرمیرسه میگه میخوادلباسشوبااشین عوض کنه چون گشتن اونمدل لباس راحت تره وسربازاویوجین بدون هیچ اعتراضی وبدون هیچ ناظری ازطرف خودشون موافقت می کنندخوب اگه اون زیردامنش تفنگ داشته باشه بعدبخوادیک جایی قایمش کنه زمانیکه لباسشوعوض میکنه کی میفهمه ؟ خوب اون نظامیای آمریکایی چطوراونقدرزیادبه صاحب هتل اطمینان میکنند؟این غیرقابل باور بودبنظرم ...
-ماسمالی قتل لوگان آمریکایی ازطرف یوجین هیچ اعتراضی درپی نداشت یعنی آمریکا مگه سفیری کسی رونداشت که یک پرس وجویی بکنه بفهمه ماجراچیه ؟ ... یوجین ودوستش که قدرت مطلق نبودندکه هرکاری میکردندوآب ازآبم تکون نمیخورد!وعجیب اینکه خودیوجین ظاهرااون شخصوباتیرزد ومشخص نشدهدفش فقط اعزام نیروهای آمریکایی به چوسانه یابخاطراون نامه اینکاروکرده یااصلادستورداشته یاسرخودبوده یاچی ! ...(نمیدونم حالاشایدم من خوب این قضیه رونگرفتم ؟!)
-نمیدونم ولی یکم اوائل عشق بین یوجین واشین قلقلکم میدادورابطشونودوست نداشتم با اینهمه اختلاف سنی واختلاف فکری وطبقاتی و...وبخصوص که اشین که یک راس این مربع !(خخخخ)عشقی بوددونفردیگه ازعشاق روهم همیشه دوروبرش داشت ...ولی هرچی داستان جلوتررفت این اختلافات درنظرم کمرنگ ترشدوقابل قبولتروتقریبا دو-سه قسمت آخرازرابطشون راضی شدم وحتی لذت بردم .
- نمایش خوی وحشی وظالم ژاپنیها دربرابرانساندوستی وباحالی آمریکاییها بطوراغراق آمیزی برام جالب وباورپذیر نبودواحتمالاحقیقی هم نبود(اینوواقعانمیدونم چون اطلاغات تاریخی ام اونقدرهابالانیست )ولی طبق تجربه شخصی میدونم آمریکاییهااهل سربریدن باپنبه اند!
-به شخصه شخصیت اشینوتا دوسوم پایان سریال دوست نداشتم بعنوان یک دخترزیادی قد ومحکم ومغروروبی انعطاف بودوبنظرم حتی نامزدش ودونگمه روتحقیرمیکردحتی اوایل باخودیوجین هم سردبودو بنظرمن همین شخصیتش بودکه باعث ازدست دادن برخی مخاطبان شدچون اونهاهرگزنتونستندعشق مابین شخصیت سرداشین وعشق واقعی یوجین روباورکنندبخصوص که اختلاف سنی بسیارزیادبین ایندوبه این قضیه صحه می گذاشت امامن چون سریالهای این سبکی رودوست دارم ادامه دادم والبته عشق ایندودرقسمتهای پایانی برام قابل باورتربود.
درموردپایان قصه : یک سداندینگ واقعی ومیشه گفت پایان حماسی- تراژیک که بامرگ 4قهرمان اصلی به پایان میرسه وازبین همه فقط اشین زنده می مونه که علمداراین جنبش وایستادگی میشودوبه باوربنده فقط خوداووکودوهینا واقعاوطن پرست بودندودغدغه خاک داشتندومن پایانشودوست داشتم هرچندترجیحم بیشتر به مرگ اشین بودحالابماندکه چراامااین پایان هم خیلی تاثیرگذاربودکه کسانی قربانی شدندکه درواقع فقط دغدغه مبارزه باظالم روداشتندنه وطن پرستی آنچنانی ...
درآخرمن نمره هشت ونیم ازده بهش میدم بخاطرهمون نکات مبهمی که اشاره کردم امادرکل خیلی راضی بودم ودیدنشوبه همه کسانی که ژانرتاریخی معاصروحتی عشقی علاقه دارندتوصیه میکنم .
مرسی ازهمراهانی که بازهم دراینجا بااین سریال بامن وپای نقدمن بودیدامیددارم که خسته نشده باشید.
تهیه وتنظیم : فرشته جی اچ
تعداد بازدید از این مطلب: 361
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید
|
درباره نقد کره بهترین سریال های کره ای
آرشیو مطالب مطالب پر بازدید |