نقد وبررسی سریال کره ای قلب مشتاق از رز عزیز

نقد قلب مشتاق

درام قلب مشتاق

تولید 2017-

شبکه ocn –

10 قسمت

شخصیت ها:

لی جونگ شین( کانگ شین ووی جوان): پسری 28 ساله و وفادار به عشق اولش.معلم ریاضی دبیرستانه و ادم بسیار مهربون و دلسوزیه.

سئو جی هون(کانگ شین ووی نوجوان): یه پسر 18 ساله دبیرستانی که عاشق همکلاسی اش میشه. مهربان و قابل اتکاست ولی جرئت و جسارت لازم رو نداره.

لی یول اوم(هان جی سو): دختر نوجوان دبیرستانی که دچار درگیری عشقی عجیبی میشه. دانش اموز 18 ساله گذشته و خانم دکتر 28 ساله ی اینده.

داستان فیلم:

ماجرا با اومدن یه دانش اموز انتقالی از سئول به دبیرستانی در یک شهرستان کوچیک شروع میشه. جی سو دختر دبیرستانی انتقالی به مدرسه ای هست که یه جمع 4 نفره ی دوستانه در اون درس می خونن. با ورود جیسو به این مدرسه در اولین روز شین ووی نوجوان با اون برخورد میکنه و با کمکی که به اون می کنه در همون نگاه اول عاشقش میشه. جیسو میشه همکلاسی اون ها و پنجمین نفر از جمع 4 نفره اون ها.

شین ووی عاشق و دلباخته هر کاری می کنه تا بتونه از دختری که دوستش داره محافظت کنه ولی جرئت اینو نداره که عشقش رو ابراز کنه. ترس از رد شدن اونو از اعتراف باز میداره و این باعث میشه که اون دختری که دوستش داره رو از دست بده و همین تردید دلیل حسرتش تو ده سال بعدش میشه.

حالا شین ووی 28 ساله معلم مدرسه است و در تمام این سال ها هنوز نتوسته خاطره ی جیسو رو فراموش کنه و داره با یه پشیمونی بزرگ زندگی می کنه.

اون اتفاقی در اثر یه تصادف به درون اب رودخونه پرتاب میشه و 10 سال قبل تو سال 2007 سر از اب بیرون میاره!!

اون این اتفاق رو موهبتی از جانب خدا می دونه و تصمیم می گیره تا با فرصتی که بهش داده شده گذشته رو تغییر بده. اون حالا تلاش می کنه تا نوجوونی های خودش رو مجاب کنه که جرئت اعتراف رو به دست بیاره و کاری کنه که جیسو رو پیش خودش نگه داره. این طوری اون در 28 سالگی این طور تنها و حسرت زده نمی مونه.

اون به اسم معلم ریاضی جدید به مدرسه ی اون ها میره ولی با محبتی که به بچه ها میکنه یه چیزی این وسط اشتباها تغییر می کنه. برخلاف تلاش های شین ووی جوان که حالا اقا معلم اون ها هم هست جیسو عاشق شین ووی 18 ساله نمیشه. اون حالا عاشق اقا معلمش شده یعنی شین وو در 28 سالگی!!!

این تبدیل به معضل بزرگی میشه که شین وو باید حلش کنه.

روند فیلم:

این یه فیلم مدرسه ای با روندی معقول و درسته. همه ی اتفاقات به درستی پشت هم چیده شده و فلش بک ها تمام نکات جا مونده رو تعریف می کنه.

فیلم حال و هوای بچه ها تو دوران دبیرستانه ، کسایی که همه چیزشون با دنیای ادم بزرگ ها فرق می کنه. اون ها در همون نگاه اول عاشق میشن و خالصانه و بدون فکر هر قیمتی رو برای نگه داشتن عشقشون می پردازند. شین ووی نوجوان ما هم از این قاعده مستثنا نبود.

فیلم در همون ابتدا با یه عشق پاک و خالص شروع میشه و در ادامه سختی هایی که این پسر 18 ساله میکشه تا دل همکلاسی اش رو به دست بیاره. فیلم با فراز و نشیب های عشقی یه بچه ی خام و بی تجربه به پیش میره. کسی که حتی جسارت اینو نداره که از یه بزرگ تر مشاوره بگیره و حتی از مادر و خواهرش عاشق بودنش رو پنهان می کنه و با توصیه های دوستانش و قلب خودش جلو میره.

وقتی بیننده فکر می کنه که با همین جریان باید تا اخر همراه باشه نویسنده اولین شوک رو وارد می کنه و شین ووی 28 ساله رو به گذشته پرتاب می کنه. اون ها معلم کانگ رو به عنوان معلم جدید ریاضی استخدام می کنن و اون میشه معلم دوستانش، عشق اولش و حتی نوجوونی های خودش!!

لحظات فان فیلم شروع شده. درگیری های اقا معلم جوان با نوجوانی های خودش و رفتارهایی که مجبوره با عشق اولش بکنه ولی به عنوان دانش اموزش! اون مرتب سعی می کنه همه ی اتفاقات غلط اینده رو درست کنه. مثلا جلوی یه سری اشنایی ها رو بگیره یا به یه سری ها مشاوره شغلی بده.

همه چیز ظاهرا داره خوب پیش میره تا این که شوک دوم از راه میرسه. اقا معلم خوشحاله که داره رابطه ی جیسو رو با نوجوانی های خودش رو بهتر میکنه ولی ای دل غافل که جیسو با این همه خوبی کردن عاشق خودش شده!

حالا اون خودش مانع رسیدن نوجوونی های خودش به جیسو شده و در واقع الان خودش دشمن سرنوشت خودش شده.

واکنش های طنز و جالب شین ووی 28 ساله و دست و پا زدن های ناشیانه اش برای ماست مالی کردن گندی که بالا اورده ماجراهای بامزه و جالبی رو به وجود میاره و در همین حین یه اتفاق دیگه باعث به هم پیچیدن بیشتر ماجرا میشه.

نویسنده تا به اخر هنوز شوک های جالبی رو توی استینش داره و ماجرا رو در حین اموزنده بودن فان و کمدی پیش میبره تا این که داستان با فلش بک هایی که به گذشته میزنه کم کم ابهامات فیلم رو برطرف می کنه و در انتها با بازشدن گره ها و رفع سوء تفاهم ها همه چیز به سر جای اولش برمی گرده و همه چیز تموم میشه.

نکات مثبت:

...بازی خوب بازیگران مخصوصا لی جونگ شین(کسایی که سی ان بلو رو میشناسن مکنه ی خوب و دوست داشتنی اون رو هم به یاد دارن حتما) تقابل بچه های دبیرستانی و طرز فکر و زندگی شون و ادم های بزرگسال و دغدغه هاشون ، این چیزی بود که بازیگران این فیلم به خوبی نشون دادن. دختر نقش اول رو که تا حالا ندیده بودم ولی تو هر دو سالی که بازی کرده بود خوب بود و تا حدی تونسته بود تفاوت این دو نقش رو نشون بده. شین ووی نوجوان هم روند عاقل شدن و درست فکر کردن رو به خوبی نشون داد و از بازیش راضی ام.(کسایی که مدرسه ی 2017 رو دیدن حتما گیتاریست جنتلمن مدرسه رو به یاد دارن)

... قسمتی از تم این فیلم تخیلی سفر در زمان بود و کسایی که مثل من چیزهای فانتزی دوست دارن رو سر ذوق میاورد.

... جو فان و کمدی فیلم که تو بعضی سکانس ها واقعا جالب و خنده دار میشد. کل کل کردن های شین ووی جوان با نوجوانی های خودش همیشه ادم رو به خنده مینداخت. (واقعا فکر نمی کردم جونگ شین کم حرف و خجالتی ما می تونه این قدر کیوت و بانمک باشه.خخخخ)

... رومنس جالب این فیلم که در نوع خودش بی نظیره. فکرش رو بکنید: مثلث عشقی با گذشته ی خودت!

... تعداد قسمت های کم این سریال خودش برای خیلی ها که مخصوصا تو این ایام سال وقت کافی ندارن می تونه مشوق باشه.(البته تنبل شدن ما کی درامرها هم بی تاثیر نیست.خخخخ)

... دیالوگ های زیبا ، اموزنده و واقعا تاثیرگذار این سریال باعث شد خود من خیلی چیزها یاد بگیرم و خیلی چیزها رو بهتر از قبل درک کنم. (سر انتخاب دیالوگ برتر مخم سوت کشید :/) وقتی یه نفر از خودش که 10 سال بیشتر تجربه داره و اون هیجانات و خامی نوجوانی رو دیگه نداره نکته های زندگی رو میشنوه خیلی بیشتر تاثیر گذاره. اون می فهمه هر حرف یا حرکت می تونه تو اینده اش تاثیر بزرگی بزاره.

...این درام امید به زندگی و اینده رو به بهترین شکل نشون داد. این که هر چقدر هم شب طولانی بشه مهم نیست بالاخره صبح میرسه.

نکات منفی:

... گریم این کار از نظر من تا حدی ضعیف بود. فقط شین وو بزرگسالی اش با نوجوانی اش تفاوت داشت. جیسو و بقیه بچه ها فقط لباس هاشون فرق کرد. حتی قیافه هاشون هم همون بود.

... تو اب افتادن و رفتن به گذشته دیگه زیادی تکرار شده. کاش مثل بازگشت زوجین از یه چیز دیگه استفاده می کردن. این یه ایده ی کلیشه ای بود. توقع یه ایده ی خلاقانه تر رو داشتم.

... (اسپویل) نمی تونم درک کنم که مادر شین وو با اون که می دونست قایق غرق میشه بازم سوار اون شد. می تونست فقط جیسو رو نجات بده و خودش هم نره. اون می دونست که شین وو و خواهرش فقط اون رو دارن. چرا رفت؟!

OST: خوب بود مخصوصا یکی اش رو خیلی دوست داشتم.

بهترین دیالوگ:

شین ووی نوجوان: اقا معلم ، حس می کنم یه سوراخ بزرگ تو قلبم درست شده، هر وقت نفس می کشم این قدر درد میگیره که می خوام بمیرم . به نظرت ممکنه روزی برسه که درمان بشم؟

شین ووی جوان: نه! هنوز هم اون سوراخ تو قلب منم هست، درست همین جا . اما کم کم یاد میگیری که با سوراخ قلبت کنار بیای.

سوراخی که توی قلبت ایجاد شده هیچ وقت برطرف نمیشه اما کم کم گل ها اطراف سوراخ قلبت شکوفه میدن و بعدش تو قلبت بارون میباره. بعد میبینی که تو قبلت رنگین کمون درست شده. بعدش یه روزی اصلا یادت میره که تو قلبت سوراخی هم بوده و بالاخره... یه روزی میرسه که دوباره می تونی بخندی.

بهترین سکانس: (شدیدا اسپویل)

اون جایی که شین ووی جوان ناامید از به دست اوردن دوباره ی جیسو و خیال از دست دادانش برای همیشه زار و ناامید از فرودگاه برمیگرده مدرسه و با اندوه خاطرات گذشته اش رو مرور می کنه ولی یه دفعه جیسو از پشت اونو بغل می کنه و میگه: همه ی کسایی که من تا حالا دوست داشتم ، چه اقا معلم ، چه شین وو و چه اون نوجوون همش خودت بودی! حالا اینو می فهمم. حالا که همه چیز رو فهمیدم دیگه هرگز نمی تونم ترکت کنم.

پایان بندی: انتهای این درام زیبا به خوبی به پایان رسید . چیزی که امید داشتم تا اتفاق بیفته افتاد و دلشکستگی ها به امید و روشنی تبدیل شد. از پایانش راضی ام.

این درام زیبا ولی کوتاه یه درس خوب برای زندگیه. در عین رقم زدن لحظات جالب نکته های خوبی رو به مخاطب یاد میده و حتی درد و غم این سریال هم زیبا و رمانتیکه.من از دیدن این درام دوست داشتنی راضی بودم و بهش 9 از 10 میدم و به هر کسی که دوست داره معنی زندگی و امید رو یاد بگیره توصیه اش می کنم. (به بویس ها ویژه توصیه اش می کنم.خخخخ)

آخرین نطرات

هدایت به بالای صفحه

اسلاید شو