ّ
لوکس بلاگ
موضوعات آخرین نظرات بچه ها آخرین نطرات![]() پاسخ:سلام عزیزم عاشقان ماه، ملکه هفت روزه، ملکه کی ، نقاشی مهتاب روی ابرها. ملکه اهنین - 1400/6/2 ![]() پاسخ:ممنون از شما - 1400/6/2 ![]() حتما ی خبر از خودت بهم بده عزیزم پاسخ:سلام عزیزم قربون خانمی خوبم زیاد دیگه به وبلاگ سر نمی زنم مثل خونۀ ارواج شده فدات خانمی هستم سرم شلوغه کتابامه - 1400/5/17 ![]() به نظر منم این سریال دوست داشتنی خیلی خوبه من همه ی قسمت هاش رو در شبکه ی ۵ نگاه میکنم حتی شده تا نصفه شب بیدار میمونم تا ببینم و هر شب لحظه شماری میکنم ساعت ۱۱ بشه (یعنی در این حد فیلمش رو دوست دارم) ممنون ازکارگردان و بازیگران و تهیه کننده ی این فیلم. بهراد ایمانی ۱۲ ساله از تهران پاسخ:سلام اقا بهراد خوشحالم دوستش داری و ممنون از نظرت - 1400/5/4 ![]() من به تازگی دوباره زایمان کردم این یکی هم پسره مشغول اینم خخخخخ پاسخ:سلام نرگس جان ای جانم مبارک باشه به سلامتی. من که کلا از فاز سریال فعلا بیرون اومدم . یه مدت رفتم سراغ کتاب و یه مدت سراغ سریال باقی ملل. خوشحال شدم عزیزم. قدمش با روزی و با برکت - 1400/3/25 ![]() پاسخ: دقیقا همینه. داستان پررنگی که نداشت همین دو تا پسر بچه داستان رو کشوندن تا پایان. من که تا بهم رسیدن ذوقم پرید. اما بازم به عشق شخصیت اصلی ادامه دادم. ممنون از نظرت - 1400/3/10 ![]() سریال موشو دیدی؟رکورد لایک رو در پرومویز شکونده من که بشدت خوشم اومد عالی بودو کلا پشم ریزان حتما ببینش اگه ندیدی منظر نقدت هستم پاسخ:سلام نرگس گلی کجایی دختر دلم برات تنگ شده بود. نه ندیدم خیلی وقته اصلا سراغ سریال نیومدم. اخرین سریالی که دیدم بریجرتون ها بود که دوست داشتم حالا دارم کتاب می خونم. باشه دیدم حتما ممنون از محبتت . - 1400/3/8 ![]() تمام و کمال موافقم...در کل برای اوقات فراقت خوبه ولی با توجه ب نمرش انتظار بیشتری داشتم پاسخ:وای اقا سید شمایید؟ چقدر خوشحال شدم از نظرتون. کجایید ؟ چه می کنید؟ خیلی وقته خبری ازتون نداشتیم. خوشحالم هنوز تو این حیطه هستید. من که خیلی وقته از کره اومدم بیرون رفتم سراغ کشورهای دیگه. تو این مدت کلی اتفاق افتاد و همه چی تغیر کرد. وای یه لحظه پیغامتون رو دیدم یاد گذشته ها افتادم. بله سریال خوبی بود. من با پایانش مشکل داشتم و مقدمه چینی زیادش. ممنون از نظرتون - 1400/2/25 ![]() پاسخ: من خودم ندیدم اما از من میشنوی اگه مطرح نیست و کمتر کسی سریال رو دیده ریسک نکن. اگر هم میخوای ببینی دو سه قسمت اول باید اگه راضی بودی بقیه اش رو بگیر من اولین سریالی که از بوگوم یادمه یه سریال جنگی بود که به عنوان برادر شخصیت اصلی بازی کرده بود فکر کنم ماسک بود - 1399/12/27![]() پاسخ: بذار یه تیتر می زنم اضافه می کنم کاری نداره - 1399/12/25 |
سلام. من ربات نیستم یک درام کمدی رمانتیکه که پخش اون به تازگی تموم شده و در 32 قسمت تولید شده است.
همین اول کاری یه نکته رو بگم که سئونگ هو هر چی بازی کرد شما نگاه کنید. شک نکنید که کارش بیسته. این به قول مریم جون فنچک ما که البته حالا دیگه برای خودش مردی شده گاهی این قدر بانمک و دوست داشتنی میشه که فقط می تونی بهش بگی: تو کیوتی یا کیوت توعه؟ اما یه وقتایی هم همچین جذبه ای به خرج میده و با ابهت میشه که باید بهش گفت : کاریزمای کی بودی تو؟ خلاصه بگم که اینجا هم همین روال برقراره ولی با این تفاوت که قسمت کیوتش بیشتره و برخلاف همیشه بیشتر شما رو می خندونه تا اشکتون رو در بیاره.
![]() شخصیت ها:
یو سئونگ هو(کیم مین کیو): یه پسر جوان و پولداره که به تنهایی زندگی می کنه .رئیس یه شرکت بزرگه ولی هیچ دوستی نداره . ارزو داره بتونه عاشق بشه ولی به خاطر بیماریش امیدی نداره.
چائه سو بین(جو جیا - آ جی 3) : جیا یه دختر جوان و بی پول و جویای کاره. یه تا حدودی مخترع که دست به هر کاری میزنه تا ایده هاش رو به سرانجام برسونه. ا جی 3 یه ربات انسان نماست که با فناوری هوش مصنوعی تولید شده.
اوم کی جون(پروفسور هونگ): یه نابغه که سعی داره دنیا رو با ربات فوق پیشرفته اش تکون بده و به قول خودش انقلاب صنعتی چهارم رو رقم بزنه. دوست پسر سابق جیا بوده و ا جی 3 رو از روی صورت جیا ساخته.
داستان فیلم:
فیلم با پسر جوانی شروع میشه که برای تست سلامت سربازی به کلینیک میره.در اون جا در خواست معافیتش رو برای بار چندم اعلام می کنه ولی کسی باورش نداره چون اون به ظاهر کاملا سلامته. در این جاست که مین کیو چاره ای جر پرده برداری از بیماری مرموزش نداره.
اون دست یکی از کادر پزشکی رو میگیره و در همون لحظه درست جلوی چشم دکترها تمام بدنش شروع به قرمز شدن و التهاب می کنه. نفسش به شماره می افته و شوک الرژیک براش ایجاد میشه. اینجاست که یه علامت سوال بزرگ پیش میاد. این چه بیماریه ؟
در ادامه با دیدن خونه ی بزرگ ولی خالیه این پسر کم کم همه چیز روشن میشه. کیم مین کیو رئیس شرکت بزرگ کی ام و ثروتمندترین و بزرگ ترین سهام دار شرکته. پدر مرحومش هم رئیس همین شرکت بوده.
اون پدر و مادرش رو در کودکی از دست داده و بعد از اون تصادف 15 سال رو به تنهایی زندگی کرده. شاید براتون سوال پیش بیاد که چرا این طوری شده؟ جواب اینه: اگر وقتی هنوز بچه ای و تنها تکیه گاه های زندگی ات رو از دست بدی و بعد درست تو سخت ترین لحظه ها کسایی رو ببینی که همیشه دور و برت بودن و بهشون اعتماد داشتی ولی یه دفعه بفهمی که پشت این چهره ی مهربونشون یه هیولای خائن رو پنهان کردن حتی از دست زدن بهشون هم می ترسی. در اون صورت ممکنه حتی به لمس شدن از طرف اونها هم حساس بشی و این دلیل بیماری مین کیو بود.
کم کم این بیماری از قالب روحش به کالبد جسمش هم سرایت کرد و حالا با لمس هر انسانی شروع به واکنش های الرژیک حاد میکنه، واکنشی که بدون تزریق امپول خیلی راحت میتونه اون رو بکشه .به همین دلیل اون همیشه تنهاست و همه جا با دستکش و باتوم میره. دیگران چیزی نمی دونن و مدام مسخره اش می کنن ولی نمیدونن اون وسایل حافظ جونشه. اون نه می تونه دوستی داشته باشه و نه ازدواج کنه در حالی که پول و موقعیت خوبی هم داره.
در این بین پروفسور هونگ و تیمش برای اولین بار از یه ربات انسان نمایی رونمایی می کنن که با فناوری هوش مصنوعی ساخته شده.
اون ها این ربات رو به مین کیو نشون میدن و ازش برای ادامه پروژه و تموم شدن تحقیقاتشون بودجه می خوان. مین کیو ربات رو میبینه و می پسنده و اونو برای انجام یه تست سفارش میده.
![]() همه چیز داره خوب پیش میره تا این که موقع اماده کردن ربات برای تست کمی اب به بخش الکتریکی اون وارد میشه و ربات اتصالی می کنه و از کار می افته. اون ها وقت کافی و قطعات لازم برای درست کردن اونو در عرض چند ساعت ندارن .
پروفسور هونگ به ناچار به دوست دختر سابقش جیا زنگ میزنه و ازش می خواد در قبال گرفتن پول خوبی برای چند ساعت نقش ربات رو بازی کنه چون اون ربات رو از روی جیا ساخته بوده و اون ها کاملا شبیه هستن.
جیا به خاطر نیاز مالی ای که داره قبول می کنه و تست رو انجام میده. مین کیو از حالات انسانی ربات که گاهی از ناشی گری های جیا منشا میگرفت خوشش میاد . ولی مشکل این جاست که درست کردن اجی 3 به درازا میکشه و جیا مجبور میشه برای یه مدت نقش ربات رو بازی کنه.
این جاست که کم کم جیا روی تنها و دوست داشتنی مین کیو رو میبینه و مین کیو بعد از سالها تنهایی بالاخره کسی رو پیدا میکنه که مورد اعتماد و غمخوارش باشه. اون فکر میکنه اجی 3 یه رباته و حداقل اون به خاطر منافع شخصی اش مثل اطرافیانی که بهش خیانت کردن از پشت بهش خنجر نمیزنه .این جاست که کم کم پاگیر دوستی و عشق به این ربات میشه ولی خبر نداره که دختر ربات نمای ما هم یه دل نه صد دل عاشقش شده.
روند سریال:
سریال با یه شروع طوفانی اغاز میشه، نمایش بیماری عجیب این بچه مایه دار. بعد بیننده نمای زیبایی از زندگی مرفه و لوکس اون رو میبینه ولی زندگی خالی و تنهای اون یه تلنگر بزرگه. اون در عین همه چیز داشتن انگار چیزی نداره چون قلبش خالیه.
وقتی بیننده در غم تنهایی اون شریک شده یه ربات به زندگی این پسر قدم میزاره و تبدیل میشه به تنها دوست اون.
مین کیو که ار بی اعتمادی به انسان ها رنج میبره حالا با فکر این که یه ربات بهش خیانت نمی کنه دل به همدلی های اون میده ولی خبر نداره که جیا داره به جای اجی 3 واقعی بازی میکنه. اون حتی با فکر این که این دختر یه رباته به لمس اون هم حساسیتی نشون نمیده و راحت دست به دستش قدم میزنه.
مین کیو بعد از مدتی به خاطر اعتمادی که جیا به قلبش وارد کرده می تونه در حضور اون به انسان های دیگه هم دست بزنه . اون خوشحال از درمان بیماری لاعلاجش بیشتر دلباخته ی ربات عزیزش میشه ولی این درگیری ذهنی رهاش نمی کنه که اون چه طوری میتونه عاشق یه ربات بشه؟!
بیننده اروم اروم با عشق شیرین و بی پناه این پسر همزاد پنداری میکنه . با خنده هاش می خنده و با اشک ریختن هاش زار میزنه. با اون که من فکر می کردم چه طور می خوان عشق بین انسان و ربات رو توجیه کنند بازم کره ای بهم فهموندن که کی دراما سرزمین اعجازه. یه جوری این عشق رو دلنشین کردن که ادم چشماش پروانه ای میشه.
( خطر اسپویل )
اما این خوشی با درگیری مین کیو با خودش و سرزنش و تحقیر اطرافیان رنگ دیگه ای میگیره تا جایی که مجبور میشه تنها دوست و عشقش رو ترک کنه . روزها رو با غم و درد و ناامیدی میگذرونه ولی خیالش راحته که رباتش بعد از ریست کردن همه چیز رو فراموش کرده غافل از این که رباتش یه دختر واقعیه و حالا از غم فراق اون گوشه ی بیمارستان افتاده.
وقتی همه چیز در اوج غم و ناامیدی پیش میره یه روزنه ای به نور ایجاد میشه. اون به شکل اتفاقی جیا رو تو قطار میبینه و به خاطر شباهت عجیب اون به رباتش پیگیرش میشه. همه چیز دست به دست هم میده تا برخلاف خواست همه مین کیو از همه چیز باخبر بشه.
نویسنده به طرز ماهرانه ای بغض و رنج اون رو از این شوک نشون میده و بیننده رو با مشاهده ی به حال مرگ افتادن مین کیو در غم و نگرانی عمیقی فرو میبره. با تک تک قطرات اشکش گریه می کنه و مدام منتظره تا یه اتفاق خوب بیفته بلکه حال این طفل بی پناه خوب بشه.
در همین بین هست که بعد از اون وقفه ی غم انگیز سریال دوباره روی شاد خودش رو نشون میده و حسابی تلافی اون ناامیدی ها رو با عشق شیرین بین این دو انسان در میاره و با یه پایان بندی مناسب به انتها میرسه.
![]() نکات مثبت:
... جلوه های ویژه ی کامپیوتری که بسیار خوب و باور پذیر این بیماری رو به تصویر کشیده بود . همچینین در قسمت اجی 3 خیلی خوب عمل کرده بودن.
... کمدی بودن و خلق صحنه های زیبا و رمانتیک. همچنین سکانس هایی که یه ادم ادای ربات رو در میاورد هم خیلی نو و جذاب بود و جزو مسائل روتین دراما نبود. گرچه این سریال هم کلیشه های کی دراما رو مثل همه ی درام های دیگه داشت و مثل همیشه اون ها رو به نحو احسن استفاده کردن و دل بیننده رو بردن.
... بازی خوب بازیگران مخصوصا سوبین که در دو نقش به خوبی تفاوت انسان و ربات رو نشون داد و انصافا جا افتاده عمل کرد و سئونگ هو که مثل همیشه یه رومنس بی نظیر از خودش به نمایش گذاشت و پرپرمون کرد و اوم کی جون که بعد از خاطره ی تلخ مدافع اینجا با خنگ بازی هاش و کارهای خوبش همه رو شست و برد.
... داشتن ریتم خوب و منطقی و از تب وتاب نیفتادن داستان که تا سکانس اخر بیننده رو پای درام نگه میداشت.
... این که کمدی سریال رو تا اخر حفظ کردن و حتی قسمت اخر بیننده رو از قسمت های ابتدایی هم بیشتر خندوندن یه مزیت بزرگ محسوب میشد. چه بسیار سریال هایی که برخلاف نیمه ی اول شادش یه نیمه دوم کسل کننده یا حتی غم انگیز دارن.
... نویسنده با هوشمندی اول و اخر سریال رو با یه موضوع بست. اولین اتفاق و سکانس ابتدایی با اخرین سکانس فیلم جواب داده میشه. این نشون میده که نویسنده ایده هاش رو رها نکرده.
نکات منفی : (خطر اسپویل)
... جیا وقتی تو نقش ربات بود گاهی یه گاف هایی میداد که به راحتی میشد حداقل بهش شک کرد ولی مین کیو با ای کیو به قول خودشون 154 نفهمید. شایدم چون خیلی تنها بود و ربات رو باور کرده بود این طور بود. به هر حال به نظرم احتمال فهمیدن بود.
... برخلاف نیمه خنده دار اول سریال یه میانه ی غم انگیز داشتیم. من که سر ریست کردن اجی 3 خون گریه کردم. مگه قرار نبود این یکی دیگه کمدی باشه؟ این حجم غم اواسط سریال کشنده بود. خلاصه من کور شدم تا از چند قسمت وسط رد شدم و به قسمت های اخر خنده دارش دوباره رسیدم.
... نمی تونستم اون حجم نفرت و انزجار مین کیو رو درک کنم وقتی فهمید رباتش یه انسان واقعی بوده. اخه مگه همیشه خودش ارزو نداشت که ای کاش رباتم ادم بود؟ حالا که باید خوشحال میبود . چرا این قدر ناراحت شد ؟!!!!
![]() پایان بندی:
این سریال یه هپی اندینگ به تمام معنا بود. (وجدانا اثر بقیه ی کارهای سئونگ رو شست.خخخ) همه ی اون هایی که بودن به یه نون و نوایی رسیدن و یه نصیبی از عشق بردن. نقش دوم ها هم همین طور مغبون و بدبخت رها نشدن و عاقبت به خیر شدن.
بعد از اون حجم اتفاق احتمال یه پایان ناگوار میرفت ولی یه پایان عالی بدون ذره ای غم یا ناراحتی واقعا جای تشکر داشت. بیننده با روی باز و یه لبخند به پهنای صورت اخرین سکانس رو هم تماشا میکنه و تمام.
برترین سکانس: (خطر اسپویل)
با اون که من زیاد طرفدار سکانس کیس نیستم و تو سریال یکی نهایتا دو تا رو می پسندم ولی از حق نگذریم که کیس روی کوه تو شب شهاب بارون واقعا دل رو صفا داد. اخ که چه بک گراندی داشت این سکانس.
برترین دیالوگ:
یه نفر کافیه ...
فقط یه نفر کافیه تا یه نفر دیگه ادامه بده. ما دنبال اون یه نفر می گردیم و امیدواریم برای یه نفر دیگه اون یه نفر باشیم.اون شخص میتونه تنها دلیل زندگی ادم بشه.دلیلی که مثل ستاره زندگی ادم رو روشن کنه.
این سریال با درصد بالایی از رضایت بیننده ها در خارج از کره مواجه شد ولی طبق معمول یه سریال عالی قربانی ریتینگ شد دوباره. شما به این اعداد مضحک توجه نکنید و بازخورد بیننده ها رو بسنجید. نمره ی من به این سریال 9.5 از 10(خیلی معلومه چقدر این درام رو دوست داشتم؟ خخخ)
اگه می خواهید بخندید، ذوق کنید ، احساساتی بشید، از ترس و نگرانی جونتون به لبتون برسه، از شدت ناامیدی زار بزنید و بالاخره از روی رضایت قلبی لبخند بزنید این سریال محشر رو از دست ندید.
مرسی که این نقد رو مطالعه کردید. تعداد بازدید از این مطلب: 199
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید
|
درباره نقد کره بهترین سریال های کره ای
آرشیو مطالب مطالب پر بازدید |