…

نقد وبررسی سریال امواج زندگی:

سلامی به دوستای با معرفتم اینبار به گرمی بخاری های گرامی که چند روز دیگه به کار میوفتن البته ما که هنوز کولرمون بیشتر توی بورسه...با کوله باری از حرف و درد و دل امدم باز امدم... تا یادم نرفته بگم نقد دیگه این سریال خیلی کامل وبه نحوی توپه الحق مریم جان چیزی واسه ابراز احساس واقعیشون درباره این سریال کم نزاشتن ...دوست دارم هر کسی که این نقد منو میخونه اگه تا بحال رخصت قرائت نقد بانو مریم رو نکرده ... حتما اینکار رو الان بکنه..

خوب واقعیتش من خیلی اتفاقی وارد وادی لاکورن و سیری های تایی شدم ... واسه خاطر همین تعداد دیده های تایلندیم به نسبت سابقه دیداریم توی دنیای کره خیلی اندک و نا چیزه ..... همه همش 7 تا سریال تایلندی نا قابل دیدم .. پس اگر یه کم نقدم از دیده شما عزیزان عجیب غریب باشه بزارید به پای مبتدی بودنم در وادی عجیب تایلند ....

خلاصه سریال: داستان با گریزی اززندگی کاری نقش اصلی زن سریال( جیراوات) که مدلینگ و بازیگر محبوب و پر حاشیه ای هست شروع میشه ...در ابتدا جیراوات به نحوی شخصیتی خاکستری و حتی بی بند و بار معرفی میشه ..که داستان حول محوروقایع زندگی این دختر هست که اوج میگیره ... از طرفی دیگه شخصیت مرد نقش اول داستان (وکیل ساتیت) هم همزمان توی یک قاب و فریم دیگه معرفی میشه این شخصیت به عنوان وکیلی بی حاشیه ..ساده زیست ..خوش خلق و جدی در کار .. و به نحوی مرد زندگی و همچنین مسئولیت پذیر و خانواده دوست که کما کان در شرف ازدواج با زن مورد علاقش به سر میبره معرفی میشه..طی اتفاقات موحشی زندگی وکیل ساتیت و جیراوات به شکل فجیحی به هم گره میخوره .. و ریتم سریال قضاوت های اولیه ما درباره این دوشخصیت رو به کلی زیر سوال میبره ودیده ها و شنیده هامون به چالش کشیده میشه .. نا گفته نماند فیلمنامهسریال ازدو زوج فرعی دیگه هم برخورداره .. که روابط اونها هم چندان بی تاثیر بر روابط زوج اصلی نیست .. چه بسا مواقعی روابط این دو زوج فرعی قسمت مهمی از سناریو مربوط به زوج اصلی رو تشکیل یا حتی تغییرهم میده ....زانر سریال عاشقانه ..انتقامی .. اجتماعی ..هست .. ریتینگ بالایی رو به خودش اختصاص داده و به شکل محیر العقولی درصد دراپی های سریال هم خیلی ناچیز بوده (1.%) بوده اگر اشتباه نکنم...خلاصه سریال مطلقا جای بیشتری واسه بسط دادن و توصیف کردن داشت. و بلاشک واقعه دلخراش اصلی که تم داستان بر اساس اون تنظیم شده جای بحث و خاطر نشان کردن جدی داره .. ولی از اونجایی که بنا روبر این گذاشتم که به خاطر روی ماه عزیزان در صدد تماشا این سریال .. حتی المقدور اثری از اسپویل توی نقدم نباشه ... فی الواقع مجبورم ..اسمی از واقعه سرنوشت ساز مندرج در سریال نیارم ..پس عزیزان به بزرگواری خودتون ببخشید..نقد وبررسی سریال: جونم واستون بگه که سبک سریال های تایلند ی به نسبت اثار ساخت کره دنیایی از تفاوته ..پس قشنگ های من ..دوستایی که تا بحال سریال های ملل دیگه بجز کره رو امتحان نکردین..شاید تعریف و تمجید هام درباره این سریال وسوستون کنه ... اگه بخوام به وضوح بگم .. شاید شنیدن سناریو جذاب سریال یا دیدن تصاویر اون به مزاج ادم خوش بیاد .. ولی در بطن ماجرا چیز دیگه ای هست .. تماشا سریال های تایی (نه تنها امواج زندگی بلکه تمامی اونها)یه سبک سلیقه خاص و به نحوی صبوری و شکیبایی خاصی رو ملزمه که کمی جلوتردلیلم رو باز گو میکنم...پس جان جاناان من..با حرف های من وسوسه نشید .. چون این رشته سری دراز دارد...من خودم به شخصه از ایده پردازی تایلندی ها خوشم میاد.. حالا هر چقدر هم که سوتی ها غالب و روی مخ باشن ولی بازم ..حاضرم وقت باارزش و طلاییم رو واسه عاشقانه های نفس گیر و بدیعشون هدر بدم( چه پارادوکس خوبی از اب دراومد)

خخخوب اول از نقاط قوت سریال میگم ..: همونطور که دراوایل نقدم اشاره کردم این سریال اثر پر مخاطب و مطلقا راضی کننده ای هست ...این جلب رضایت مخاطب از نظر من اولین دلیلش ریشه در انتخابگری صحیح بازیگر های قاهر خوش سیما و مهمتر از همه . ول مچد با سبک خاص عاشقانه سریال داره ..اعتقاد من اینه که گاهی مواقعانتخاب بازیگر مناسب یک نقش .. حتی از خوب بودن فیلمنامه هم تعیین کننده تره...و صد البته این شیمی خوب و مناسب بین زوج هنری این سریال به خوبی رعایت شده بود .. این توازن خوب که با شروعی طوفانی مطرح شد.. مستلزم بازیگر ها ی توانمند بود که به سهولت , این شروع کما کان صعب رو بتونند هندل کنند ..که مدیریت چشمگیر این سبک عاشقانه های طوفانی و به نحوی خشونت امیز (که الحق والانصاف توی این زمینه گل کاشتن).. نه به هر نوع بازیگری میاد, نه کار هر تازه نفس از راه رسیده ای هست ,به قول شاعر ( کار هر بز نیست خرمن کوفتن/ گاو نر میخواهد و مرد کهن)بی برو برگشت سیاست انتخاب گری زوج این سریال مصداق بارز این بیت شعر بود ..دختری که هیچ رقمه از حاضر جوابی هاش کوتاه نمیاد حتی به قیمت بد نام شدن و طعنه شنیدن های بی دلیل.. و پسری که هیچ رقمه توی کتش نمیره .. که ای جانا خودتو خسته نکن .. اگه خودت رو هم حلق اویز کنی این عشق لعنتی حرف حالیش نمیشه.. و دائم در حال انکار این عشق و تظاهر به خون خواه بودنه..

از محسنات دیگه سریال ایده پردازی های جالب و مهیجشون هست.. یعنی از شکاف لابه لای دیوار هم این تایی ها نمیگذرن.. با وجود اینکه سبک خاصی رو دنبال نمی کنند .. وحتی بعضی اوقات انگار اصلا فکر هم نمی کنند ..و شاید , الله بختکی یه ایده ناقص رو.. رو میکنن .. ولی نامردا بخت باهاشون یاره .. همچین ایده مسخرشون خوب و جالب از اب در میاد که یادت میره ملهم از چه چیز پیش پا افتاده ای بوده ....

خب نوبت رسید به سکانس برتر :

خیلی داره .. رفیق خسته میشم همشو بگم ... یه چند تا از ناجوانمردترین هاشو که جیگرمو حال اورد میگم ...نفسگیر ترینشون که به جد تلفیقی از عشق و تنفر بود و در واقع میشه اسمشو بلاتکلیفی عواطف انسانی هم گذاشت ( میدونید که چه مواقعی رو میگم .. دقیقا وقتی که ادم نمیدونه یه چیز رو باید بخواد یا نه؟.. حالا اگه بخوادش چیزه خوبیه یا نه؟ .. اگه چیزه خوبیه ..اونوقت عواقب لعنتیش رو کجای دلش بزاره ؟؟.. لفظ دقیقش میشه : با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن )یکی سکانس نجات دادن جیراوات از غرق شدن توسط خون ساتیت و دلواپسی های بعدش .. که واقعا پسره نمیدونست واسه نجات دختره باید خوشحال باشه یا ناراحت ...دیگری سکانس که در منزل جیراوات اتفاق افتاد ماشالله ساتیت اون حرفنیشداری نبود که به جی نزد .. بعدش صاف صاف توی چشماش نگاه کرد و باب بو..س..ه رو باز کرد .... و قسمت جالبش اینه که دو دقیقه از بو.س..ه نگذشته بود دوباره .. با بیچشمرویی تمام انچه لیچار .. بود بار این دختره بخت برگشته کرد ...دوباره این استیصال و بلاتکلیفی از چشمای این بنی بشر(ساتیت خان) بیرون میزد .. یعنی قشنگ .. به گندی که زد .. واقف شد بیچاره نمیدونست .. باید خودشو توی کدوم چاله چوله قایم کنه. ..واقعا جا داره اینجا از درس مرغابی و لاک پشت یاد کنیم ( حقیقتا لعنت به دهانی که بی موقع باز شود.. ننگ بر تو خون ساتیت خخخ) و .کلا توی این سریال از این مدل بلا تکلیفی ها و همچنین به باریکی مرز عشق و نفرت زیاداشاره میشه..

و حالا رسیدیم به اونجایی که پرچونگی زیادی می طلبه .. بلی ..نقاط ضعف سریال:

بسم رب شهدا و صدیقین ...پاشین یه دستمال بیارین سرتونو ببندین .. احتمال 99.9% سر درد عصبی مزمن میگیرید .. حالا از ما گفتن بود.. نگید نگفت.. اینجا جا داره از تمام دست اندر کاران سازنده سریال های تایلندی یه تشکر ویزه کنم ..ضمن یاداوری و بازسازی صحنه های اکشن فیلم های بالیوودی ما قبل از جنگ جهانی دوم.. .یعنی قشنگ یه مشت ناقابل که میزنن ..طرف مورد اصابت .. توی اسمون ها سر سلامتی مشتی با دب اکبر و عیوق بر.. میکنه دوباره به اغوش زمین بر می گرده..عمق فاجعه تا به این حده ..مدیونید باور نکنید..و به شکل باور نکردنی ای اینجا پایان ماجرا نیست ... چرا که مشت زده شده .. صامت نیست .. یه مشت ناطق و چه بسا خواننده قاهری هست .... باور کنید زمان اصابت مشت با مضروب این مشت ناطق وازه .. (گیش) .. رو با تمام قوا هجی می کنه.... نه یک بار نه دوبار .. با انچنان انعکاس و اکویی .. لفظ .. گ.. ی.. ش .. تکرار میشه .. که شما حس میکنید فیلمبرداری توی کوه یا زیر دوش انجام گرفته ..هندی بازی سریال های تایلندی به اینجا خاتمه پیدا نمی کنه..رنگ خون تایلندی ها به شکل باور نکردنی ای .. به رنگ .رب گوجه نیم پزه . (صد رحمت به رب گوجه) .حتی از این پشت میشه بوی غل خوردن گوجه ها رو استشمام کرد ..در کمال ناباوری هنوز هم حرف های ناگفته ای درباره (امیتا با چان )بازی تایلندی ها باقی مونده..حین اصابت گلوله های شلیک شده از سمت ضارب .. در جوارح فرد مضروب انچنان جهش و پرتابی صورت میگیره .. که ادم به نحوی کپمی کنه .. یا للعجب .. شلیک از.. (ار . پی . جی .). بود یا هفت تیر؟ .. خب قند عسلم یه کم ظرافت داشته باش .. بخدا هندی ها هم دیگه سرشون به سنگ خورده .. جان خودم اگر دروغ بگم ...

ایراد دیگه این سریال ..جدای مورد هایی که چندی پیش اشاره کردم ..و به نوعی فاحش ترین به نسبت مابقی .. ایراد تدوین و اهنگ سازی هست .. محض رضای خدا یه دونه( است) داشت .. همین یه دونه هم به شخصه یک بار هم نشد کامل بشنومش ..انچنان کات های نخراشیده و نتراشیده ای.. توی لحظات عاشقانه که (است )در حال پخش بود داده میشد ...جالبیه ماجرا این بود که (است) هم همراه با تغییر لوکیشن کات میشد.. حتی اگر وسط ( است ) بود.. تا جایی که اواخر کار خیلی ابتکار عمل به خرج دادن .. و کات کردن هاشون رو با امواج دریا انجام میدادن ..جاتون خالی اون لحظات ( حینی که چنگول به رخساره می انداختم) یاد از کارتون سرندی پیتی میکردم.. اخرین چیزی که می خوام خاطر نشان کنم .. و ..واقعا نمی دونم باید به عنوان نقطه ضعف ازش یاد کنم .. یا ..

خاصیت غیر قابل اجتناب سریال های تایلندی , سبک ارایش های افراطی بازیگرا..و لنز های چقر و بد بدنی هست که توی چشم های بسته زبونشون میزارن..لنز نگو .. بگو دیوار چین .. قطر لنزه ( 3 فوت= 183 سانت) از محور کروی چهره بیرون قولومبیده..به طرزی که پارتنر مرد جسارت نمیکنه .. فاصله رو از 1 متر با حاج خانم کمتر کنه .. چرا؟؟؟ بدلیل (خطر اصابت با شی ای به نام لنز).. به شخصه یه مورد که دختره توی حمام نیز به رسم پایداری به لنز .. همچنان پایبند بود .. ناله ملتمسانه سلول های استوانه ای و مخروطی شبکیه چشمشو با گوش های خودم شنیدم .. حالا شما باور نکنید خخخ..هر چی از این لنز های زشتشون بگم که کم گفته ..

ولی میرسیم به اخرین اشکال جزئی این سریال .. دوستای گلم که خیلی به ترجمه سریال ها اهمیت میدید .. اگر تا بحال سعادت دیدن این سریال رو نداشتید .. شرط عقل ایجاب میکنه .. بهتون گوش زد کنم .. بدلیل سختی کار ترجمه .. اون هم از نوع انفرادی .. ترجمه این سریال ناقصه .. به نحوی فقط دیالوگ های سرنوشت ساز و مهم ترجمه شده . حق مطلب ادا میشه ولی شاید یه کم با این قضیه مشکل داشته باشید... اگر با این قضیه مشکلی ندارید و اگر احیانا قادر به تماشای سریال با زیرنویس انگلیسی هستید .. با خیال راحت میتونید سراغ این سریال برید ..جدای از طنازی و لفاظی .. و صرف نظر کردن از مشکلاتی که ذکر کردم .. من واقعا از این سریال لذت بردم ..و فقط این اشکالات رو صرفا جهت اطلاع(واسه دوستان نا اشنا با لاکورن ) باز گو کردم ..

نمره 9 که نمره خیلی خوبی هست رو به این سریال اختصاص میدم ..بی شک از اعماق وجودم این سریال رو دوست داشتم و حتما بار ها مرورش خواهم کرد به همه اشنایان با سبک سریال های تایلندی .. .. با افتخار و اطمینان از رضایتشون پیشنهادش می کنم ( لاکورن باز های نازم از من میشنوید ازدستش ندید) خیلی دوستتون دارم تا نقد بعدی اودافظ

*****

نقد دیگر این سریال از مون شاین

نقد وبررسی سریال تایلندی امواج زندگی |Kleun Cheewit

*****

برای اطلاع از اخرین گزارش ها وسریالهای درحال پخش وعکس ومطالب جالب درکانال نقد کره عضو شوید

کانال تلگرام