من یک معشوقه دارم ..

من یک معشوقه دارم روایت پنجاه قسمتی از زندگی زناشویی مرد وزنیه که با وجود علاقه ی قلبی وروحی شدیدی که بهمدیگه دارن اونقدر مشکلات مختلف تو زندگیشون رسوخ میکنه وکم کم پایه های زندگی شیرینشون رو سست میکنه تا جایی که فوت تک دخترشون ..یه خلاءبزرگ تو زندگیشون ایجاد میکنه وهمین میشه بنیان گذاری خیانت مرد وسردی زن ..

چو جین یون مردیه که عاشقانه همسرش رو دوست داره ..وبا سختی میتونه دو هه کانگ رو به همسری خودش در بیاره ..دو هه کانگ هم که کلا زن سخت گیریه که به مرور عاشق جین یون میشه وازدواج میکنن ..دوهه کانگ کم کم پله های طرقی رو تو شرکت پدرشوهرش طی میکنه وبالا میره ..اما این بالا رفتن ..به همین اسونی ها نیست ..دو هه کانگ اشتباه میکنه وجدانش رو زیر پا میذاره وهمین باعث به قتل رسیدن دخترکوچولوش میشه. .واز همینجاست که سردی بیش از حد هه کانگ ..جین یون رو نا امید میکنه ..این سردی وکدورت ادامه داره ..تا جایی که پای کانگ سول ری به زندگی پر تلاطم هه کانگ وجین یون بازمیشه ..

کانگ سول ری یه دختر یتیم اما با پشتکاره که تا چشم به هم میزنه میبینه عاشق سونبه ی خودش یعنی جین یون شده ..این عشق یک طرفه ..با وسوسه های کانگ سول ری وری اکشن های نا به جای هه کانگ کار رو به جایی میرسونه که جین یون قید عشق چندین وچند ساله اش رو میزنه وبه هردری میزنه تا از هه کانگ جدا بشه وتو این بین هه کانگ با اون ظاهر سرد وخشکش دست به هرکاری میزنه تا بتونه جین یون رو کنار خودش نگه داره ..اما هرچی میگذره زندگی بدتر وبدتر از قبل میشه تا جایی که هه کانگ با کلی خفت وخاری مجبور به امضای درخواست طلاق میشه ..

اما داستان تازه از اونجایی جالب میشه که هه کانگ تو یه تصادف برحسب یه اشتباه حافظه اش رو از دست میده وبه مدت چهار سال با مردی که به اشتباه فکر میکرده هه کانگ عشق اولشه زندگی میکنه ..سوک پسر بی شیله پیله ومهربونیه که هه کانگ رو زیر بال وپر خودش میگیره ..بهش بها میده ودوباره سر از نو عواطف واحساسات شیرین وبچه گانه ی هه کانگ رو پرورش میده ..واز هه کانگ زن جدیدی میسازه ..

حالا بعد از چهار سال جین یون به کره برگشته ..سول ری هنوز هم درحد یه شاگرد برای جین یون ارزش داره وهنوز هم رابطه ی انچنانی بین این دو نفر نیست ..تا اینکه یه روز جین یون برحسب تصادف هه کانگ رو میبینه ..اما هه کانگ اون رو نمیشناسه وهمین میشه نقطه عطف اصلی داستان ...چرا که این هه کانگ جدید بدجوری جین یون رو به یاد دوران خوش دوستیش با هه کانگ می اندازه وجین یون بازهم بدون اینکه بخواد عاشق هه کانگ میشه ..

حالا بیننده همراه این چهار شخصیت جلو میره تا ببینه وقتی هه کانگ دوباره حافظه اش رو بدست بیاره چه اتفاقی برای جین یون وهه کانگ وسوک وسول ری میوفته ..

خب من اصولا سریالهای بالای سی قسمت رو نگاه نمیکنم ..حوصله ی دانلود کردنشون روندارم واز طرف دیگه به نوعی به این سریالها بدبینم که مبادا وسط سریال به ایده اب ببندن ووقتم رو تلف کنن ..تو این مدت هم تنها سه تا سریال بلند دیدم ..یکیش ملکه کی بود که واقعا راضی بودم ..دومیش دونگی بود که اون هم به همراه خونواده دیدم وسومیش هم جواهری درقصر بود ..اما با تعریف دوستان خیلی راغب شدم این سریال رو بگیرم ..بیشتر نگرانیم هم از تم سریال بود ..اصولا ماهایی که سریال کره ای میبنیم از دست اکشن ها وخشونت وواقعیت های سریالهای کشور خودمون یا هالیوود خسته شدیم ودلمون حس های عاشقانه ی قوی ولطیف مثل تم اکثر سریالها کره ای میخواد ..اما ایده ی این سریال از اون دست ایده ها بود که نگرانم میکرد ..اصولا از خیانت خوشم نمیاد وسعی هم میکنم نگاه نکنم ..چون اونقدر استرس میگیرم که مزه ی سریال بهم زهر میشه ..

به هرحال با بد بینی سریال رو شروع کردم ..اما خوش بختانه ..قسمت های خیانت جین یون نه اونقدر پررنگ بود نه اونقدر واضح ..که بخواد اعصاب خرد کن باشه ..هرچند که حس تنفر بیننده رو برمی انگیخت ..اما اونقدرها غلو شده نبود تا بیننده درچهل قسمت باقی مونده بتونه گناه جین یون رو ببخشه ..

سریال چند تا نقطه ی عطف خوب داشت که باعث میشد روند یکنواخت وساده ی داستان شیرین جلوه کنه ..نمیگم سریال پرهیجان وجنجالی ای هست ..اما سریالی بود که بیننده به هر دلیلی میخواست ادامه اش بده وبدونه زندگی جین یون وهه کانگ ایا به همون گذشته ی شاد بر میگرده یا نه ..

سیر وجهت داستان کاملا مشخص بود بیننده میدونست که این دو نفربا وجود فراز ونشیب داستان دوباره پیش هم بر میگردن اما خوبی داستان این بود که اونقدر مشکلات ریز ودرشت سر راه هردو بازیگر اصلی قرار داد که بیننده هم همراه شخصیت ها دچار تلاطم واسترس میشد ..

یه داستان رون با ریتمی تقریبا مناسب ..با نقطه عطف های خوب واهنگسازی مناسب ..ودراخر بازیگرهای خوب وکار بلد ..همه ی بازیگرها کارشون خوب بود وراضی بودم ..مخصوصا از بازی زن داستان هه کانگ ..که خیلی خوب تونسته بود سه تا نقش متفاوت رو ایفا کنه ..هه کانگ ..هه کانگی که دچار فراموشی شده ..ودراخر خواهر دو قولوش ...اصلا فکر نمیکردم این خانم تا این حد بتونه نقشش رو خوب ایفا کنه وسریال رو با این قدرت جلو ببره ..

بازی بازیگر مرد هم همین طور ..اونقدر این اقا روون وزیبا وعاشقانه بازی میکرد که بیننده نمیدونست دقیقا از این ادم باید بدش بیاد یا نه ..با اینکه اوایل داستان جلوی پدرش زانو میزد که من هرکاری باشه انجام میدم فقط لطفا هه کانگ رو از زندگی من بیرون کن ..اما بازهم نمیتونستم از دستش دل چرکین باشم ..هرچند با عاشق شدن مجدد جین یون نتونستم خوب کنار بیام ..

دقیقا بعد از دیدن دوباره ی هه کانگ به سرعت عاشقش شد ..وهمین یکم دور از عقل بود ..

به هرحال ..به جز این نکته ی کوچیک باید بگم نویسنده کارش رو درست انجام داده بود وسیر داستان رو به خوبی پیش برده بود ..تو هرقسمت صحنه هایی وجود داشت که بینده رو ترغیب به ادامه دادن سریال کنه وهیجان کافی رو تو بستر سریال ریخته بود ..وهمین دقت نظر وعمق درک نویسنده از مطلب وایده ای که بهش پرداخته بود رو نشون میداد ..