نقد وبررسی سریال چینی عشق 020 از ساناز عزیز |Love O2O

در رابطه با، بازی های دیجیتال یا بالاتر از اون آنلاین،جز کدوم دسته از آدمها هستید؟

از اونهایی هستین که برای خریدن یا عوض کردن گوشی یا سیستم کامپیوتری شون اولین فکرشون اینه که حافظه و کارت گرافیکش حتما کشش بازی داشته باشه و قبل از هر کاری به محض راه اندازی گوشی و سیستمشون روشون بازی نصب میکنن؟از اون عزیزان دل مسئولیت پذیر که اگه نصفه شب دهکده شون مورد تهاجم و اصطلاحا اتک همسایگان غاصب قرار بگیره از وسط خواب پادشاهی ششم برمیگردن تا ذره ای از خاک وطن به دست دشمن نیفته؟

یا متوسط الحالین و بازی براتون سرگرمیه و بود بود و نبود نبوده.از اونا که به هر حال هم روی گوشی و هم روی سیستمشون بازی دارن و هروقت کلافه و بی حوصله و بیکارن میگن لاقل یه بازی بزنیم از هیچ چی بهتره.تازه اگه امکان هیچ تفریح دیگه ای نبوده باشه...چون همیشه بازی آخرین گزینه اس.

یا مثل خود من بازی اصلا جز گزینه هاتون نیست و فکر میکنید بازی های دیجیتال فقط اتلاف وقت و چشم خودتون و حافظه و کارت گرافیک سیستمه و اگر هم به فرض محال روی گوشیتون بازی ای نصب کنید، یجور بازی فکری-معماییه که به محض اتمام مراحلش پاکش میکنید؟

به هر حال جز هر کدوم از این 3دسته که باشید، حتی دسته آخر، بهتون قول میدم از تماشای این سریال لذت وافری خواهید برد.

اما پیش از شروع روایت داستان چند نکته هست که شایان ذکره؛

اول اینکه اگر مثل خود من با تماشای پوسترهای این سریال یه سالیه تماشاش رو به خودتون حروم کردین چون یا فکر کردین فانتزی کار بالاست یا از این سریالهای چینی کهنه که تمام مدت هنرپیشه ها از طناب و قرقره آویزونن و از 5متر تا الی ماشالله 50متر در طول دکور در حال پروازن لطفا این تصورات اشتباهو بریزید دور.این قصه اتفاقا رئالیتی بالایی داره و کاملا داستانی قرن 21می رو روایت میکنه.خیالتون راحت.

نکته دوم اینکه شناخت کمی از داستان بازی ارواح چینی به شما برای درک بهتر داستان و روابط کاراکترها کمک خواهد کرد.البته که بازیکنهای این بازی ادمهای نرمالی هستن و در دنیای واقعی زندگی میکنن ولی این بازی و روابط داخل بازی به شکل اعجاب انگیزی به روابط اونها در دنیای واقعی جهت میده و حتی ازش جهت میگیره و اتفاقا اوج جذابیت داستان از همین نکته اس که سرچشمه میگیره.

بازی ارواح چینی یه بازی کامپیوتری آنلاین بومی-وطنی چینیه که بر اساس امار سریال، بالغ بر 500000کاربر در سطح چین داره.این بازی قابلیتهای جالبی در اختیار کاربرانش میزاره.اول اینکه امکان ایجاد دسته های انسانی درش مهیاست.یعنی شما میتونید یه بازیکن تنها باشید یا با دوستانتون یه گروه تشکیل بدین یا عضو یه مجموعه بزرگ مثل قبیله بشید که رییس داره و سازماندهی میشه و حمله و دفاع رو گروهی انجام میده.

در این بازی امکان ازدواج و طلاق هست که به طور رسمی ثبت میشه و حتی هر کاربر بسته به شرایط مالی ای که در بازی داره میتونه جشن عروسی هم بگیره، خونه ای دست و پا کنه و با همسرش زندگی مشترک تشکیل بده!!!

نکته دیگه اینکه این بازی روی چند سرور بارگذاری شده و بازیکنها بر اساس سطح بازیشون روی چند سرور در حال بازی ان.

از طرفی قانون مخفی نگه داشتن اطلاعات کاربری بازیکنها،باعث میشه اعضا،مگر در صورت تمایل شخصی و تبادل اطلاعات، کاملا با هم غریبه باشن.در شروع سریال گول ظاهر اواتارهای بازی رو که کاملا شبیه بازیگردانشون هستن نخورید.یکسان بودن چهره ایندو صرفا برای گیج نشدن بیننده اس وگرنه هر بازیکن در روز شروع بازی یک اواتار انتخاب کرده که چه بسا قیافه اش هیچ ربطی به قیافه خودش نداره.

فکر نکنم چیزی رو جا انداخته باشم.میریم سر داستان:

سریال از صحنه نبردی در بازی ارواح چینی آغاز میشه که 3بازیکن از 10بازیکن برتر سرور پکن طوفانی درگیرشن.بازی با نبرد شجاعانه بازیکن زن قرمزپوشی به اسم رید وی وی که تنها بازیکن زن جز ده بازیکن برتر کل بازیه به علاوه پوشش مناسب زوج و همسرش در بازی به اسم ژن شائوژیانگ که اونم جز ده بازیکن برتره به اتمام میرسه ولی

دعوا سر تقسیم غنائم ، باعث میشه وی وی بخاطر دوستش در بازی ، برای همون شب ساعت 5عصر،قرار دوئل بزاره.

از طرفی ژن شائوژیانگ که در عالم واقع پسر رییس یه کمپانی بازی سازی معروفه ، درصدد اونه که از بین دخترای بازی برای خودش یه دوست دختر دست و پا کنه و برای همین منظور از وی وی میخواد تا بهش یه عکس بده.جالبه چون بعدا معلوم میشه که این جناب شائوژیانگ به طور موازی با چند نفر دیگه هم لابی کرده و درحال مذاکره اس و درواقع میخواد کلیه گزینه ها رو بسنجه و بهترینو انتخاب کنه!!!

حالا جالبه که بدونید وی وی بخاطر اواتار ساده ای که انتخاب کرده توی بازی معروفه که زشته غافل از اینکه وی وی زیباترین دختر دانشکده کامپیوتر و دومین دختر خوشگل کل دانشگاه پکنه و اساسا جواب رد دادن به ابراز علاقه پسرا خیلی وقته که عادتشه.

اینجا اما،متاسفانه کار به جواب دادن وی وی نرسید.چون هم اتاقی وی وی، آرشی، با آشپزی قاچاقی توی خوابگاه باعث قطعی برق شد و وقتی وی وی با بکار گیری استعداد ویژه تعمیرکاریش برقو وصل کرد کاشف به عمل اومد که ارشی خانم چند روز پیش لپ تاپ وی وی رو زده زمین و شوک قطعی برق ، مادربرد سیستمو فرستاده اون دنیا...

وی وی نگران دوئل شبه و بنابراین سعی میکنه سیستم رو با خرید مادربرد درست کنه که بدلایلی نمیشه و وی وی ناگزیر میشه برای شرکت در دوئل، بره کافی نت.

و داستان در واقع از اینجاست که شروع میشه...

همزمان با دوئل وی وی اونم پشت یکی از سیستمهای وسط سالن کافی نت، توی یکی از اتاقهای وی ای پی مخصوص مدیریت همین سالن، بین مالک سالن و پسر جوونی بازی شطرنج چینی یا همون بادوک درجریانه.همه تون این بازی رو دیدین.همون بازی روی تخته چوبی با کلی مهره سیاه و سفید؛

پسر که یی شیائو نای هی نام داره برنده میشه و بعد از گپ کوتاهی با مالک سالن قصد ترک اونجا رو داره که ناگهان وی وی رو میبینه، درواقع اول فقط دست چپ وی وی رو از پشت سر میبینه که با سرعت و مهارت فوق العاده ای در حال حرکت روی کیبرده و با نگاهی به مانیتور و بازی وی وی هم میفهمه این دست متعلق به تنها زن جز ده بازیکن برتر، یعنی همون رید وی ویه.یادتونه که گفتم بچه ها بیرون بازی همو نمیشناختن؟ شیائونای هی هم رید وی وی رو به عنوان یه بازیکن شناخت و نه به عنوان بی وی وی که همدانشگاهی شه.

شیائو نای هی بازیکن اول بین ده بازیکن برتر بازی ارواح چینیه.بعلاوه اینکه پرنس دانشگاه پکنه، پسر دوتا از اساتید دانشگاه، بهترین شناگر و بسکتبالیست بین همه دانشجوها و خلاصه انقدر کار درست که هر جا میخوان تو دانشگاه برای فعالیتی ، بلیط بفروشن از اسمش مایه میزارن تا جماعتو جمع کنن!!

حالا این آقای کار درست که مخ کامپیوتر هم هست و از بچگی سرش توی بازی و برنامه نویسیه فقط بخاطر مهارت وی وی در بازی، دچار سندروم عشق در نگاه اول میشه و میره تا توی بازی وی وی رو پیدا کنه.بخصوص که حالا دیگه وی وی رو دیده و میدونه این دختر، برخلاف همه شایعات توی بازی ، دختر بسیار زیبایی هم هست.

خدای شانس هم بود ایشون، چون شائوژیانگ با یکی ازگزینه ها به توافق رسید و به وی وی درخواست طلاق داد و نزاشت مهر طلاقشون خشک بشه، بدو بدو رفت و با یکی از بازیکنها که معروف به خوشگل بازی بود ازدواج کرد.اتفاقا کاروان عروس و داماد از سرپیچ نپیچیده بود که شیائونای از راه رسید و خیلی ضربتی از وی وی خواستگاری کرد و وی وی که ازدواج دربازی براش کاملا بر اساس سود و زیان بود؛به همون اندازه که از طلاقش ناراحت نشده بود!! از این ازدواج خوشحال شد و فکر کرد در همدستی با نفر اول بازی،به سرعت برق امتیاز جمع میکنه؛فلذا بلافاصله پذیرفت.شیائونای اما، سه روز فرصت خواست!!! بعدا معلوم شد رفته برای روز ازدواجش تاریخ سعد دیده!!!!

بله همونطور که حدس زدید،این ازدواج برخلاف انتظار وی وی ساده دل، برای شیائونای کاملا واقعی بود و شیائونای با صبوری عجیبی داشت برای وی وی دام پهن میکرد...

به ندرت، واقعا میگم به ندرت سریالی به این کاملی دیده ام.قصه کامل با بازی های مینیاتوری بازیگرها اعجاز کرده بود و به قدری فضا اروم و بی استرس بود که باورکردنی نبود. مدتها بود سریالی ندیده بود که تا این حد درش همه چیز منطقی و اروم و درست پیش بره.واقعا لذت بردم.

اینکه چند جوون تا این حد معقول و مسئولیت پذیر بودن و تا این حد بالغ و فهمیده رفتار میکردن و مقایسه شون با ادمهایی که اتفاقا به هیچ وجه این خصلتها رو نداشتن و مدام برای خودشون و بقیه اسباب زحمت میشدن تلاش ستودنی نویسنده ها رو برای یک شخصیت پردازی عالی نشون میداد.قبول دارم بعضی شخصیت ها مثل دو کاراکتر اصلی کمی بیش از اندازه ارمانی بودن ولی بی ایراد هم نبودن و جالب این بود که چون مکمل بودن ایرادهاشون توسط طرف مقابل بخوبی کاور شده بود و ازار دهنده نبود.

توی هیچ کدوم از متنهام یادم نمیاد به کارگردانی اشاره کرده باشم ولی اینجا واقعا جاشه.وقتی شما در سریالی بازی های مینیاتوری میبینید، وقتی یک بازیگر با کوچکترین حرکت ابرو یا چشمش بازی داره و وقتی چند بازیگر در یک صحنه همزمان بازی کامل دارن باید بایستید و به افتخار کارگردان بینظیر و دقیق این کار دست بزنید.سریال LOVE 020 دقیقا از همین سریالهاست که کارگردانی کامل و بسیار دقیقی داره.بعلاوه اینکه نویسنده ها هم شاهکار کرده ان و در زمینه شخصیت پردازی هیچ کم نزاشتن.

راستی به اسم سریال اشاره کنم؛

لبخند زیبای وی وی

یا

یک لبخند زیبا میتواند همه چیز باشد

گاه کار میکنیم برای زندگی مون

گاه زندگی میکنیم برای کارمون

گاه زندگی و کار میکنیم برای خودمون

اما هستن ادمهایی که کار و زندگی میکنن صرفا برای خوشحالی کسی که دوستش دارن.و یک لبخند کسی که دوستش دارن از همه چیز در این دنیا براشون ارزشمندتره.شاید به نظرتون شعار باشه ولی من فکر میکنم احتمال موفقیت در زندگی، برای این ادمها بیشتره.

این ادمها استرس برد و باخت ندارن.شادی کسی که کنارشونه شادشون میکنه پس بخل و حسادت ندارن...برای اینطور بودن باید به مراتب باهوش تر از حد عادی بود.باور کنید...

از بازی بازیگرها بیش از حد راضیم.

یانگ یانگ، نقش سخت و پیچیده شیائونای در بازی و یی شیائونای هی در واقعیت رو به شکلی عالی ارائه کرده بود.پسری باهوش ولی خاکی، مهربون ولی در ظاهر سرد، مراقب ولی در ظاهر بی تفاوت، شیطون ولی جنتلمن، عاشق ولی مغرور و خوددار...عالی بود این کاراکتر.عالیییی بود.نمیدونم کاراکتر قویتر بود یا بازی بازیگر.به شکل عحیبی هم رو پوشش داده بودن و هر دو به یک نفر بدل شده باشن انگار،هیچ گسستی بین بازیگر و نقش حس نمیشد و از همون لحظه اول شما این ادم رو با همه سردیش،هوشش،آرامشش،مهربونیش، خشم پنهانش،موذی گریش حتی،شیطنتهای غیرقابل انتظارش، گوشه کنایه های بی پرواش، غرورش، آقامنشیش و بالاتر از همه عشق بی قید و شرطش دربست میپذیرید.

جالبه بهتون بگم موسیقی ابتدایی این سریال هم با صدای همین هنرپیشه است.

ژنگ شوآنگ بازیگر نقش وی وی بود.بسیاااار در این نقش موفق و خوب بود.دوستش داشتم.دختر ناز و خوشگل ولی کمرو و اروم و مهربونی که اتفاقا زیر پوسته به ظاهر ارومش و لبخند تقریبا دائمیش گاه استرس و گاه خشمش رو مخفی میکرد.این دختر شخصیت پردازی عجیبی داشت.اول اینکه علی رغم فرهنگ غالب محیط اطرافش، درونگرا و دور بود.دوم اینکه مشکل اعتماد به نفس داشت.همه بیشتر از خودش به زیباییش واقف بودن و همین مسئله انگار خاکستریش کرده باشه یجورایی باعث شده بود کمتر به چشم بیاد.جالبتر از همه رفتار وی وی در مقابل کسایی بود که بهش ابراز علاقه میکردن.لاکپشت باشه انگار، توی لاکش مخفی میشد.از طرفی تونایی های زیادش که سبب بی نیازیش به دیگران بود درونگراتر و تنهاترش میکرد.وی وی هم به اندازه شیائونای شخصیت پیچیده ای داشت که بازیش آسون نبود ولی به خوبی از کار دراومده بود.خشم پنهان وی وی که اتفاقا چند باری گوشه هاییش رو به شیائونای نشون داد بارها به وضوح در تصاویر بسته چهره لبخند بر لب این خانم،دیده میشد.بازی این خانم واقعا خوب بود.حتی اینکه کمی سرد به نظر میرسید و پابه پای شیطنتهای شیائونای نبود برای من قابل درک و قابل تایید بود.وی وی شخصیت بیش از اندازه خودداری داشت.کسی که مرتب درحال کاویدن و قضاوت خودشه.من راضی بودم.

بازیگرهای مکمل همه خوب بودن. کاراکتر پیچیده ارشی، دوستی که اتفاقا زیر لایه عشق انکارنشدنیش به وی وی، چیزهایی اتفاقا طبیعی ولی به همون اندازه دردناک درجریانه که دربخشی از سریال خودش رو نشون میده، شخصیت احمق و اعصاب خرد کن ولی قابل

درک کائو گوانگ که عالی هم پرداخت و هم بازی شده و بهتر ازهمه دوستان شیائونای...همه عالی و کاملن.

بد نیست بدونید وین ژانگ ، نقش اصلی سریال چینی پربیننده این روزها، همسر امپراطور؛ در این سریال نقش دست چندمی رو داره که اتفاقا خوب هم از کار درش آورده.

از موسیقی های کار راضی ام.زیاد نبودن ولی همون تعداد انگشت شمار بخوبی و به اقتضای فضای حسی قصه، به درستی استفاده شده بودن.

دوبله بودن کار با اینکه با صدای خود هنرپیشه های اصلی مجددا صداگذاری شده کمی توی ذوق میزنه.نمیدونم چرا چینی ها هنوز دارن سریالهاشونو دوبله میکنن!! حرف زدن به زبان چینی ماندارین انقدر برای بازیگرا سخته و یا صدابرداری سر صحنه خسته شون میکنه؟ مثلا جایی هست که وی وی توی ماشین ضبط رو روشن میکنه و شما هیچ صدایی نمیشنوید!!!

عصبی کننده اس ولی از من میشنوید ندیده بگیرید.این سریال ارزش حداقل یکبار دیدن رو به طور قطع داره.خودم دارم برای بار دوم میبینمش و قطعا برای وقتهایی که نیاز به تمدد اعصاب داشته باشم نگهش میدارم.قصه خوبش و کارگردانی و بازی های عالیش و تصاویر خوش رنگ و لعابش واقعا دلبری میکنن.

و اما معرفی سکانس های برتر؛ دوستانی که از لوث شدن داستان خوششون نمیاد نخونن لطفا:

خدا میدونه که دلم میخواد بشینم کل سریال رو تعریف کنم اما نمیشه.به سختی تلاش میکنم چند سکانس رو براتون انتخاب اصلح کنم.

سکانسی هست مربوط به روزی که وی وی، فقط چند روز بعد از آشنایی با یی شیائونای هی،داره برای تعطیلات تابستونی برمیگرده شهرش.سکانس کوتاه و کم دیالوگیه ولی بازی یانگ یانگ تو این صحنه عالیه.به اندازه سکانسی که نای هی قبل از آشناییش با وی وی ، توی کتابخونه کمین کرده بود و عکس العمل وی وی رو موقع تماشای کلیپی که خودش به عنوان شیائونای برای رید وی وی ساخته بود تماشا میکرد.من عاشق این دو سکانس هستم.

سکانسی که شیائونای برای مطمئن شدن از اینکه اگر در دنیای واقعی دست دوستی به سمت وی وی دراز کنه، رد نمیشه سر کلاس تاریخ کنار وی وی نشست.

تمام بازی های مینیاتوری این صحنه که منجر به معرفی شدن روی موذی و آب زیرکاه شیائو نای شد عالی بود.سکانسی که وی وی نیمه شب از خونه رفت و چون جایی برای موندن نداشت رفت خونه شیائونای.عاشق کل این صحنه و دیالوگهاشم:

وی وی:یعنی قراره ما هم درآینده دعوا کنیم؟

شیائونای:نه

وی وی:چرا دعوا نمیکنیم؟

شیائونای:چون میتونیم همه چیزو بدون دعوا و جر و بحث حل کنیم.

وی وی:یعنی هر کاری هم بکنم از من عصبانی نمیشی؟

شیائونای:عصبانی نمیشم.

وی وی:همیشه رابطه مون خوب میمونه؟

شیائونای:بله

وی وی:همیشه فکر میکردم رابطه من و ارشی هم خوب بمونه.

شیائونای:وی وی، اون فقط یه بخش کوچک از زندگیته؛ من همه زندگیتم!!!

به همین سادگی!میدونم اغراق امیزه ولی فکر میکنم باید به نویسنده برای خلق این موجود تخیلی احسنت گفت.

البته که این آقا به طرز عجیبی موذی هم بود.ارجاعتون میدم به صحنه ای که شائوژیانگ آب زیر کاه سعی داشت از وی وی مخ زنی کنه و از بخت بدش، لپ تاپ وی وی جلوی روی شیائونای بود...و صحنه عکس العمل جالبش وقتی پدر و مادرش از سفر رسیدن و وی وی و چمدونشو وسط خونه پسرشون دیدن!!!! منم دلم میخوست تو اون صحنه شیائونای رو بکشم...

اما از حق نمیشه گذشت، شیائونای یکی از شیرین ترین کاراکترهایی رو داره که این چند وقت توی سریالها دیده ام.همه چیز به خوبی و کاملی دیالوگی که براتون نوشتم پیش رفت.

تو این سریال؛ بین دو کاراکتر اصلی،قهرو اشتی، دعوای عشاق، بهم خوردن تعادل طرفین بخاطر دخالت عشاق قدیمی یا جنگ به خاطر شایعات بی اساس، هیچ کدومو نداشتیم.داستان روند درست و معقولی داشت که اعتراف میکنم شاید برای عده ای خسته کننده باشه.

اخیرا دوستی از من انتقاد کرده که زیادی از داستان تعریف میکنم.نمیدونم!شاید اینطور باشه.بنابراین دوستان، لطفا 2-3قسمت دانلود کنید و بعد از دیدن اون چند قسمت اگر احساس کردید از نظر فکری با من همسو هستید ادامه اش بدید.

من این سریال ساده و آروم رو به طرز عجیبی دوست داشتم.ودلم میخواد تماشاش رو به همه پیشنهاد بدم.احساس میکنم دیدنش میتونه حال هرکسی رو بهتر کنه.

ولی باز هم تصمیم با خود شماست.

موفق باشید...

موسیقی تیتراژ این سریال رو میتونید تو کانال تلگرام گوش کنید ..

*****

نقد دیگر این سریال از مون شاین

نقد وبررسی سریال چینی عشق 020|Love 020

صفحه اینستای نقد کره

@naghdkoreh

آخرین نطرات

هدایت به بالای صفحه

اسلاید شو