نقد وبررسی سریال کره ای ملکه هفت روزه

اول اون خلاصه ای که قبلا گذاشتم رو میذارم اونهایی که خوندن برین بعد از ستاره ها شروع کنید ..

داستان طبق معمول راجع به قدرت وتاج وتخت پادشاهیه ..

داستان دوبرادر ..به اسم های یانگ ویوک ..برادر بزرگتر، یانگ بعد از پدر به پادشاهی رسیده اما مشروعیت کافی نداره وتنها تا زمانی که برادر کوچکتر یوک بزرگ بشه میتونه وارث تاج وتخت باشه ..اما دوبرادر با وجود تمام مشکلاتی که یانگ تحمل کرده بهم علاقه دارن ولی مشاورهای پادشاه اونقدر از وصیت پادشاه فقید میگن ومیگن که سوءظن یانگ رو تحریک میکنن که نکنه یوک چشم به تاج وتختش داره ..از طرف دیگه هردو برحسب قضا با دختر وزیر اعظم به اسم چه کیونگ که به خاطر یه پیشگویی تو روستا ودور از خونواده اش زندگی میکنه اشنا میشن ..قرار ازدواج برادر کوچکتر با چه کیونگ گذاشته میشه وهردو برخلاف تمام کل کل ها ودعواهاشون کم کم بهم علاقه مند ودوست میشن ..اما همین مصادف میشه با مشکلاتی وتو این بین یانگ هم به این دختر بچه ی ساده وشاد انس والفت پیدا میکنه ..

درنهایت بعد ازچند قسمت ..یوک با توطئه ی اطرافیان پادشاه به ظاهر کشته میشه ...حالا بعد از چند سال که چه کیونگ ویوک بزرگ شدن یوک به شهر برمی گرده ..این درحالیه که شدیدا فکر میکنه به دستور برادرش بهش حمله شده وحالا اومده که هرجوری هست تاج وتخت رو بگیره که دوباره با چه کیونگ که حالا به دختر سرحال وبانمکی بدل شده مواجه میشه ..اما این تازه اول داستانه چرا که پادشاه هم که بعد از سالها چه کیونگ رو دیده کم کم داره عاشق کیونگ میشه ..

ودرکنار همه ی اینها درابتدای داستان فلاش فورواردی از اینده و قتل عام دسته جمعی خونواده ی چه کیونگ که به دستور یوک انجام شده ونمایشی از اعدام چه کیونگ میبینید

*****

سریال با چند قسمت از کودکی شخصیت ها شروع میشه وکاملا شخصیت ها رو تک به تک وبا حوصله به بیننده میشناسونه ..جوری که واقعا درانتهای داستان تمام لایه های مختلف شخصیت ها برای بیننده باز شده وهمزاد پنداری کامل روتو سریال ایجاد میکنه ..تک به تک شخصیت ها برای بیننده داری هویت مستقلن ...پس خیال نویسنده راحته که بیننده هرنوع درد وشادی ای که تو سریال درجریانه رو کاملا درک میکنه ..

وبعد از یه وقفه ی کوتاه دقیقا به چند سال بعد میره ویه شوک اساسی به بیننده میده ..شخصیت ها که حالا هرکدوم بالغ شدن راه و روششون برای زندگی تغیر کرده ..چه کیونگ که فکر میکنه بااهمال کاری وبچه بازی هاش ولیعهد رو به کشتن داده همچنان دلسوزانه همچنان پادشاه رو که حالا خیالش از بابت تاج وتخت راحت شده همراهی میکنه اما درخفا هنوزهم عاشق وشیفته ی عشق از دست رفته اشه ..پادشاه هم که از دغدغه های قصر وازار وزیرها به تنگ اومده با دیدن زندگی بی دقدقه ی چه کیونگ وسادگی هاش ..کم کم دل به چه کیونگ میبارزه اما با حضور مردی که شباهت زیادی به ولیعهد فوت شده داره همه چیز عوض میشه ..چه کیونگ خواب روز وشبش حروم میشه که این مرد چرا اینقدر شبیه به ولیعهده وپادشاه که یه مدتی اسوده بوده دوباره روانپریشی هاش اوج میگیره که یوک به دنبال تاج وتخت اومده ..

وبعد از اون داستان یک نفس تا به اخر میره وروند مقابله های پادشاه وولیعهد رو تا به پایان میبینیم وزندگی متغیر چی کیونگ رو که قراره تو این بین کدوم سمت رو انتخاب کنه وچه سرانجامی در انتظارشه ..

خب من تا قسمت هفدهم هم نمیدونستم این سریال براساس واقعیته .نمیدونم توجه نکردم یا نویسنده واقعا حرفی از واقعی بودن سریال نزده بود .پس با پیش زمینه ی اینکه اتفاق های اوایل داستان فقط برای جذب بیننده وتحریک کنجکاویش بوده خوش خیالانه سریال رو به امید یه عاشقانه ی شیرین شروع کردم ..ازاونجایی که طرفدارهای داستان دو دسته بودن ..طرفداران پادشاه وطرفداران ولیعهد ومن جزو دسته ی ولیعهد بودم ..از دیدن عاشقانه ی بین چه کیونگ ویوک واقعا لذت بردم ..یه عاشقانه ی خیلی اروم وملو تو دل مقابله های نهان واشکار پادشاه وولیعهد ..اما هرچی داستان جلوتر رفت ..عمق سریال بهتر معلوم شد مدام از خودم میپرسیدم ..نویسنده چه هدفی داره ..قرار بوده چه کیونگ ویوک رو به وصال هم برسونه که رسوند ..حالا دیگه چی میخواد..؟وهرچی داستان جلوتر میرفت ..نگرانیم بیشتر میشد که این تنها یه درام عاشقانه ی صرف نیست ..بحث جدال بین پادشاه وولیعهد داره بیشتر از قبل به خشونت میکشه ..مخصوصا پادشاه که دست به خشونت وخون وخون ریزی زده قطعا پایان خوشی درپی نداره ..ودرنهایت

بازی بازیگرها ..

درمورد این سریال به جای اینکه با توصیف بازی زوج اصلی شروع کنم با بازی خیلی خوب پادشاه شروع میکنم ..با اینکه اخرین سریالی که ازش دیدم یعنی سریال اگر جرات داری باهاش ازدواج کن بود واصلا هم راضی نبودم وکلا هم این بازیگر رو دوست ندارم ..اما اعتراف میکنم که تو این سریال بی نظیر بازی کرده بود ..احسنت به کارگردان ..واقعا انتخاب هوشمندانه ای بود ..

بازیگر خیلی خوب تونسته بود لایه های زیرین وچند گانه ی شخصیتش رو نشون بده .مردی مغرور وخودکامه ..مردی عشق از دست داده ...ودرنهایت پسری حسود که ازکمبود محبت مادری همیشه رنج برده ..

هرچند که اینکار به یمن قلم نویسنده هم بود اما بیننده خیلی خوب میتونست درک کنه چرا این شخصیت تا این حد بدبخت ومفلوک ودرعین حال خون ریزه ..عشقش به چه کیونگ کاملا قابل درک بود وکارهایی که میکرد برای بییننده حل شده بود به خاطر همین با اینکه خیلی وقتها قسی القلب بودن پادشاه ازار دهنده میشد اما بیننده نمیتونست از این شخصیت متنفر بشه ..

ولیعهد ..همه میدونن من از خیلی وقت پیش طرفدار ولیعهد بودم ..مخصوصا که به نظرم سر سریال رئیس حساس خیلی خوب تونست مهارت هاش رو نشون بده ..اینجا ..نه به حد اون سریال اما در حد خودش به نظرم خوب ظاهر شد ..عاشقانه اش با چه کیونگ رو دوست داشتم ..ازاون زوجهایی که درکنار هم دیدنشون باعث میشه احساس ارامش کنی ..هرچند به پای قدرقدرت بودن شخصیت پادشاه نبود اما خیلی خوب تونست تو بخش های مختلف دل من یه نفر رو بدست بیاره ..

چه کیونگ ..از همون اول گفتم این بازیگر کنار هربازیگر مردی باشه بهترین بازی رو ازاون مرد میگیره .نمیدونم چرا اینقدر قشنگ میتونه رو پارتنر هاش تاثیر بذاره ..هرچند به نظرم تو یک سوم پایانی سریال بازیش کمی اغراق داشت وشخصیت سازیش مشکل داشت اما خیلی خوب تونست تو سکانس های رمنس چه در مقابل پادشاه وچه درمقابل ولیعهد داستان رو تحت تاثیر قرار بده ..

سریال علاوه برداستان مرتب ..اهنگ سازی ..تدوین عالی ..طراحی لباس وصحنه ی خوبی هم داشت ..به خاطر همینهاست که همیشه فن سریالهای تاریخی هستم ..انگار خودشون هم میدونن که تو تهیه ی سریالهای تاریخی با دل وجون مایه میذارن ..

سکانس شوک برانگیز

به نظرم واقعا یکی از دلایل مرتب بودن سریال شوک هایی بود که نویسنده مدام ومدام به سریال میداد ..یکیش انتهای قسمت دهم بود ..شب ازدواج چه کیونگ ورفتار پرخطر پادشاه ..وجالب تر اینکه پادشاه تا مرز بو---سیدن چه کیونگ پیش رفت اما اینکارونکرد ..

ونهایت شوک سریال.. اخر قسمت شونزده ..اصلا فکرش رو هم نمیکردم پادشاه تا این درجه پیش بره تا برادرش رو از سر راه برداره ..

سکانس عاطفی خوبی هم داشت ..

کی---س ابتدایی سریال رو حتما همه یادشون هست .نویسنده پولتیک خوبی برای ادامه دادن سریال نوشته بود

وجایی که چه کیونگ تو قصر زندانیه و ولیعهد میاد ومیگه ..لمس کردن من رو یادت رفته وسرشو خم می کنه تا چه کیونگ لمسش کنه و دیگه نترسه

سکانس غمناک زیادی هم داشت ..مخصوصا مرگ وزیر اعظم

با وجود اینکه از قبل میدونستم اما واقعا اومدن چه کیونگ به سر جنازه ی پدر ومادرش برای من یه نفر سرشار از غم بود ..

اما نقاط ضعف داستان ..

یه جاهایی شخصیت ولیعهد رو درک نمیکردم ..اینکه اینقدر به داداشش علاقه داشت ..با اینکه علاقه اش رو دیده بودم اما من توقع داشتم ناخواسته حداقل باعث مرگش بشه ..

شخصیت چه کیونگ هم اواخر داستان تا حدی احمق شده بود ..انگار حماقت های این دختر هیچ وقت تمومی نداشت ..اینکه تمام نقشه ی شورش یوک رو برای پادشاه بگه حماقت محض بود ..حتی تو سکانسی که خودش اعتراف میکنه که باعث فراری دادن پادشاه عزل شده بوده انتظار جسارت بیشتری داشتم ..اینکه مستقیم تو صورت وزیر خیره بشه وبگه همه ی اینها پاپوشه ..فداکاریش رو درک نکردم ..

یه مورد دیگه ..از اول داستان دوست داشتم یوک بدونه که پادشاه تو قسمت های اولیه باعث زخمی شدنش نبوده ..بلکه دسیسه ی بقیه بوده ..مسلما خیلی تفاوته بین کسی که دستور قتل برادرش رو بده با کسی که فقط تو اوهامش دوست داشته برادرش رو بکشه وکاری برای نجاتش انجام نداده

ودرنهایت بدترین نقطه ضعف سریال ..

انتهای داستان ..چقدر بد ..چقدر اشتباه ..به نظرم یه پایان تلخ ومرگ هرسه شخصیت اصلی هم نمیتونست من رو تا این حد عصبانی کنه ..

اگر ازاول میدونستم تم اصلی برپایه ی واقعیته بدون کمترین تغیر وتفسیر قطعا اینقدر به پایان سریال دل نمیبستم ..نمیدونم من که تا قبل از قسمت هفدهم چیزی مبنی براینکه سریال براساس واقعیت جلو میره نخونده بودم ..شاید هم توجه نکرده بودم ..

به هرحال اصلا راضی نبودم وخستگی سریال برام باقی موند ..سریالی نبود که حتی با ناراحتی ازش خداحافظی کنم ..دو سه ماه پیگیری محض با این پایان به اصطلاح احمقانه از بین رفت ..

درنهایت میخوام با وجود پایان ناجوانمردانه ی سریال بهش نمره ی 8.5 رو بدم ..وبه اونهایی که طرفدار سریال تاریخی هستن توصیه اش میکنم ..با اینکه سریال اون چیزی که باید رو درانتها بهتون نمیده اما اونقدر روند متعادلی داره که باعث بشه شما رو تا به پایان برسونه ..

***

برای اطلاع از اخرین گزارش ها وسریالهای درحال پخش وعکس ومطالب جالب درکانال نقد کره عضو شوید

کانال تلگرام