خلاصه ونقد سریال درخت بهشتی ..

هانا ومادرش یه مسافرخونه تو ژاپن دارن که خاله ودخترخاله اش هم تو اداره ی اونجا همکاری میکنن ..اما با ازدواج مادر هانا با مردی کره ای ..پای پسر مرد به اسم یون سو هم به زندگی هانا باز میشه ..واین ابتدای داستانه

مادر هانا و همسرش میخوان به سفر برن واین درحالیه که یون سو رو تو ژاپن وپیش هانا میذارن ..به این امید که چند روز بعد برگردن ..ما این رفتن هیچ برگشتی نداره ..

یون سو پسر ساکت ومنزویه ای هست که همیشه بدون کفش تو برف راه میره ..به هیچ عنوان حرف نمیزنه وهمیشه با یه لا تیشرت تو سرمای بیش ازحد ژاپن میچرخه ..پسری که از دست دادن مادرش اونقدر براش سنگین بوده که ازش یه ادم سرد وبی احساس ساخته ..

هانا که اصلا زبون کره ای نیست ..سعی میکنه سکوت برادر تازه اش رو بشکنه ..سعی میکنه با استفاده از کتاب باهاش کره ای حرف بزنه ..بهش کمک میکنه وجلوی ازار واذیت های بچه ها رو میگیره ودر این راه حتی خودش هم صدمه میبینه ..اما هانا میخواد هرجوری هست این برادر ساکت وغمگین رو به حرف بیاره وبخندوندش ..

بهش میگه سرهنگهو ..دوستت دارم ..چواههیو ..وکم کم با حرفهاش قلب یون سو رو نرم میکنه ..زندگی قشنگ تر میشه ..چون یون سو میتونه پشتوانه ی خوبی برای هانا باشه ..تو امور مسافرخونه کمکش میکنه ..جلوی خاله ودختر خاله ی هانا می ایسته ..دوچرخه اش ور میرونه ..اما کم کم این علاقه کار دست هردوشون میده ..علاقه مندی هانا ویون سو امکان پذیر نیست ..چون تا وقتی پدر ومادرشون زنده باشن ..اونها تنها میتونن به عنوان خواهر وبرادر همدیگه باهم زندگی کنن وعشقی فراتر از این اشتباه ..

حالا بعد از علاقه مند شدن هردو به هم ..اینبار یون سو هست که دیوانه وار پا پی هانا میشه ..هانایی که میگه عاشق مرد دیگه ای هست ..اما دروغ میگه ..

یون سو ..همه کاری میکنه ..تا هانا اعتراف کنه دوستش داره ..اما هانا نمیتونه ..بهش میگه دوستت دارم اما به خاطر این ازت متنفرم ..اوضاعشون اونقدر بد میشه که هانا تمام عکس هایی که یون سو از صورتش کشیده رو پاره میکنه ..

وتو این بین یه اتفاق خیلی بد میوفته ..خاله ی هانا با فهمیدن خبر فوت مادر هانا وپدر یون سو بی خبر دار وندار هانا رو میفرشه حالا هانا مونده ویون سو ..درحالی که هیچ کدومشون روحشون هم خبر نداره که میتونن با هم باشن ..هانا اونقدر یون سو رو ازخودش میرونه که بالاخره یه روزی یون سو میره ودیگه برنمیگرده ..

حالا چند سال از اون روزها گذشته هانا به دختر بالغ وپخته ای تبدیل شده که همه جا به دنبال یون سو اوپاست ..کره ای رو خیلی خوب یاد گرفته هنوز هم منتظر روزیه که مادرش برگرده وتو این بین یه غریبه ..یه نفر که اصلا هانا نمیبیندش ..هانا رو عجیب به یاد یون سو میاندازه ..وبالاخره هانا متوجه میشه که یون سو به یکی از مافیای کره تبدیل شده ..

روند ومحیط داستان ..

داستان با سرمای بیش ازحدی شروع میشه ..کشور ژاپن ومسافرخونه ای تو دل طبیعت که کلی توش برف باریده ..سرمای محیط وشخصیت ها وتلخی داستان زیاده مخصوصا که زبون داستان هم اوایلش ژاپنیه ونامانوس ..همین هم باعث میشه شاید تو لحظه های اول داستان رو پس بزنید ..سال ساخت سریال 2006 هست که خب قدیمی بودنش هم یه جورهایی ازار دهنده است ..اما اشتباه من رو نکنید ..من قسمت اول رو دیدم وکلا کنارش گذاشتم ..اما قول میدم وقتی داستان به قسمت دوم برسه ..حتما پراز حس های قشنگ میشید ..هرچند که این عاشقانه ی قوی تقریبا دو سه قسمت ادامه داره وبعد از اون دوباره داستان به حالت سکون میرسه ودوباره کمی فراز ونشیب ..چرا که بازهم تعقیب وگریزهای پی در پی هانا به دنبال یون سو .اون هم درحالی که یون سو همه اش چند قدم ازش فاصله داره داستان رو بیشتر مهیج میکنه ..این قسمت هاش رو واقعا دوست داشتم ..قسمت هایی که بی استرس ..سریال رو دنبال میکردم ..

جدای از فضا ومحیط سریال که همیشه زمستونه وهیچ خبری از رنگهای شاد وسرزنده نیست ..موسیقی متن وشخصیت های خاکستری وخیانت وعاشقانه ای بی سرانجام هم باعث میشه بیننده خواه ناخواه حس غم پیدا کنه ..

از اون دست داستان هاست که با عاشقانه های قشنگ وگاهی طنز بیننده رو درگیر میکنه اما دراخر باز هم بار غم انگیز داستان بالاست وبا پایان سریال این غم دست از سرتون برنمیداره ..

بازیگرها ..

بلاشک یون سه بهترین بازیگر سریاله ..پسری که با پاهای برهنه ..ویه تیشرت ساده تو سرمای بیش ازحد ژاپن کنار خروارها برف .دیوانه وار درپی هاناست وازش میخواد که دوستش داشته باشه وبهش دروغ نگه ..( والا من جای این بشرپشت مانیتور لرز میکردم ..)

تغیرات بعدی رو هم خیلی خوب از اب دراورده بود ..از اون پسر دیوونه وکله خر که اگه در خونه رو به روش باز نمیکردن با سنگ میزد تو شیشه وهمه ی اهالی مسافرخونه رو بیدار میکرد ..تا اون پسری که عضو یکی از گروه های مافیایی شده وبرای راحتی وخوشحالی هانا همه کاری انجام میده ..حتی دست کشیدن ازش .. کلا همه ی نوسانات شخصیت رو خیلی خوب وروون به تصویر کشید ..

هانا ..

خب من زیاد فن پارک شین هه نیستم ..به قول یه دوستی پارک شین هه .بیشتر از این جهت شانس اورده که سناریوهای خوبی برای بازی انتخاب کرده ..سریالهایی که طرفدار زیادی داشته اما به نظرم تو این سریال یکی از بی اغراق ترین بازیهاش رو به نمایش گذاشته ..صورت ساده ومعصومی داره که دل بیننده رو نرم میکنه ..کسی که واقعا دوست داره یون سو رو از لاک دفاعی خودش بیرون بیاره تا یه برادر خوب برای خودش دست وپا کنه ..کلی هم تلاش میکنه ..درکل بازی خوبی ارائه داد

موسیقی سریال

به نظرم خوب بود .به تم سریال میخورد ..اهنگهای ملایمی که بیشتر به سبک سریال وتم غمناکش دامن میزد ..وبه لحظه های عاشقانه وتنهایی هانا غلظت میداد ..اون نوای سوت مانند که مختص قسمت های یون سو بود رو نویسنده خیلی خوب ازش استفاده کرده بود ..تا بتونه بار احساسی داستان رو بالا ببره ..

سکانس برتر ..

یه قسمتی بود که هانا دربه در دنبال یون سو اوپاش میگرده ..مدام داره نشونی های یون سو رو میبینه وخودش رو نمیبینه ..داره روانی میشه که بالاخره یون سو رو میبینه درحالی که یون سو به بدترین شکل ممکن پسش میزنه ..یون سو میدونه نباید با هانا باشه ..چون خودش زندگی خطرناکی رو اغاز کرده که پایان خوشی رو نمیشه براش پیش بینی کرد ..اما هانا هنوز هم به دنبالشه .. واینجاست که یون سو دلش طاقت نمیاره وسراغ هانا میره ..درست زیر همون درختی که بهش گفته بود تا ابد ازش مراقب میکنه ..

به نظرم عاشقانه ی کار در کنار درد بسیار زیادی که سریال داره واقعا قویه ..ویکی از دلایل مهمیه که بینده با وجود سردی وبرودت بیش ازحد سریال باهاش کنار میاد وادامه اش میده ..

پایان داستان ..

فقط همین رو بگم پایانش تلخ بود ..هرچند که یه جورهایی هم عجیب بود ..توضیحی نمیدم تا هرکی خواست خودش ببینه ..

اما یه نکته رو هم دوست دارم اشاره کنم ..اسم سریال ..درخت بهشتی ..نویسنده خیلی خوب پیوند عمیقی بین این اسم ومفهموم سریال برقرار کرده بود ..اینکه هانا ویون سو وقتی عاشق میشن این درخت رو میکارن واین درخت مدارم بزرگتر میشه درحالی که عشق یون سو وهانا هم بزرگتر میشه ..تا انتهای داستان که یون سو همچین فداکاری ای درحق هانا انجام میده ..

به هرحال بگم که به نظرم ملودرام های گذشته به نظرم واقعا ایده های ناب وزیبایی داشتن که همین ها باعث میشه بعد از سالها بازهم برای بیننده زیبا وملموس باشه ..

درمجموع بهش نمره ی هشت رو میدم ..چرا که به نظرم با وجود تمام غم های داستان وپایان تلخش ..سریال تاثیر گذاری بوده که من هنوز هم بعد از چند وقت هوایی شدم وسری بهش زدم ..

اما با وجود تمام تعاریفی که کردم بازهم تاکید میکنم سریالیه پراز غم ..گه گاهی با تم طنز وهیجان ..وعاشقانه ای فوق العاده قوی .پس به اونهایی که حس دیدن ملودرام دارن توصیه اش میکنم ولا غیر ..