پروژه ی اخر من بعد از دیدن دیوونه ی تو

فراتر از ابرها

نقد وخلاصه ی قبلی من رو میتونید از این پست بخونید ..

معرفی ونقد سریال کره ای فراتر از ابرها| Beyond the Clouds 2014

یه خلاصه محض خالی نبودن عریضه

داستان ازاونجا شروع میشه که جونگ سه رو درگیر یه توطئه ی قتل میشه مقتول نامزد دوست داشتنی یوونگ هست که بی هوا کشته میشه ودیواری کوتاه تر از سه رو نیست ومتهم وگناهکار میشه ..

حالا بعد از پنج سال که پدرش رو هم ناجوانمردانه از دست داده میخواد انتقام بگیره ..بهش گفتن رئیس شرکت بلافر باعث این اتفاقات شده ..سه رو هم با توپ پربه سراغ رئیس میاد ..اما میبینه این زنی که روبه روشه دقیقا زنیه که پنج سال پیش تو یه ملاقات ساده تاثیر خوبی تو ذهنش گذاشته ..سه رو اما خستگی ناپذیر با باند خلافکاری که به کره اومده وارد بلافر میشه ..به یووونگ طعنه میزنه ..ازارش میده .رک وتند همه ی واقعیات تلخ زندگی وویونگ رو تو صورتش میگه .اما کم کم میفهمه ..این زن ساده تر از اونه که بتونه براش پاپوش بسازه ..مخصوصا که اونقدر مهربونه که با وجود اینکه در به در به دنبال جونگ سه رو میگرده تا بپرسه چرا این بلا رو سر نامزدش اورده ..اما درخفا به مادربزرگ سه رو کمک میکنه ..

سه رو میمونه ..باخودش درگیر میشه ..تا مرز جنون پیش میره وتازه میفهمه این دختر هیچ کارست وتنها به اصطلاح یه عروسک خیمه شب بازیه که درگیر توطئه های پدرش شده ..

دلش به رحم میاد برای دختری که همه دارن ازش سواستفاده میکنن وبایه بار غم روی دوشش تنها تو زندگی باقی مونده ..مدام میخواد ازش دور بشه ..همه ی دلایل منطقی میگن نباید عشقی بین وویونگ وسه رو به وجود بیاد اما به وجود میاد وهمین با دست پس زدن ها وبا پا پیش کشیدن ها داستان رو به شدت زیبا وشیرین وغم انگیز کرده ..

یون کی سانگ نشون دهنده ی یه مرد زخم خورده وانتقام جو ...سرد خشک ..اگه مثل من عاشق سریالهایی با تم انتقامی هستید درنگ نکنید

خشونت سه رو ببینید فریاد ها وانتقامش

ودر نهایت عاشق شدنش رو

چقدر درگیری سه رو با وجدانش قشنگه ..وقتی وویونگ رو میبینه که مثل خودش داره عذاب میکشه ..مدام گیج میشه ..یه موقع هایی بدون اینکه بخواد مهربونه ..یه وقتهایی خشن ..اینقدر رک وبی پرده ومنطقی جواب میده که من هزار بار با خودم گفتم .. نویسنده چه کاراکتری محشری ساخته ..مستقیم وبا خشونت تو چشمهای وویونگ خیره میشد وبه سردی حقیقت رو تو صورتش میکوبید ..

ممکنه دو قسمت طول بکشه تا روند عاشقانه اش شروع بشه ..اما حتما صبر کنید وصبور باشید ..هرچی جلوتر بره نفس رو تو سینه اتون حبس میکنه ..یه سریال ریتمیک با ضرب اهنگ تند وطوفانی ..پراز خشم ..گریه ..مجازات ..بازیگرهایی که به شدت بازیشون عالیه ..نه یکی نه دوتا ..یه تیم عالی متشکل از کارگردان ونویسنده وتدوین گر وبازیگرهای جانبی ..که یکی از یکی بهتر با لباس های فاخر باعث ارامش چشمهاتون میشن ..

ودرمرکز این گروه زوج وویونگ وسه رو ...که مدام با هم دست وپنجه نرم میکنن ..یکی سراپا خشمگین وطعنه زن ..ودیگری با اینکه ازار دیده وعشقش رو از دست داده اما بازهم میخنده وخوش رو ومهربونه ..به نظرم هیچ کس دیگه نمیتونست مثل این زوج بازی کنه ..

نکات مثبت ..

بازیکرهای جانبی به شدت خوبن ..از برادر غیر هم خون سه رو تا پدر وویونگ که تو سریال عشق شاهزاده وحتی پسر بد هم بازی کرده اینجا هم نقش بد منی رو داره که عاشق دخترشه ..کلا این نقش به این اقاخیلی میاد میادوخیلی خوب میتونه چند بعدی بودن نقشش رو نشون بده ..مردی که از طرفی خیلی پلیده اما تو تمام سریال دنبال وویونگ بود تا در امان بمونه ..خودش به همسر صیغه ایش میگفت : وویونگ مثل بقیه نیست ..بقیه مثل تو هستن وقتی کنارمنید یه جور دیگه اید ..اما وویونگ حساب وکتاب نمیکنه ..دقیقا هم همین طور بود ..

نقش دوم زن با اون لباسها و موهاش.. وای برادر سه رو با اون صدای قشنگش (بازیگر اصلی سریال سیگنال ورفقا )دوست دارم حرف یزنه من فقط گوش بدم چقدر این ادم کاریزما داره ..

موسیقی متن سریال رو به عنوان یکی از نکات قوت سریال اسم میبرم ..مخصوصا یه اهنگ خیلی قشنگ داره که با تک نوازی گیتار شروع میشه ..هروقت این اهنگ موسیقی متن سریال بود من چشمهام رو میبستم ..

روند بسیار بسیار مرتب سریال ..قشنگ از اول داستان یعنی از همون صحنه ی ابتدایی که سه رو رو میون یه عالم برف قشنگ با صورتی غمگین با یه اسلحه تو دستش نشون میده که قصد خودکشی داره تا اخر قسمت پونزده سیروروند فوق العاده مرتب به همراه عاشقانه ی بی نهایت جالبی داره ..

از نظر معنایی خیلی قشنگ انتهای داستان رو به ابتدای سریال که از اول تا اخر برای بیننده جای سوال داشته وصل کردن سه رو می پرسه اکه به اون شبی که اتفاق افتاد برگردم اگه اشکهاش رو پاک کنم می تونستم با اسم خودم زندگی کنم دقیقا همین جاست که یوون صداش می زنه این قسمت خیلی فکر شده وعمیق بود

جالب تر وقتیه که همین سه رویی که سردمدار تمام کلاه بردارها بوده وازاول میخواسته کلا یوونگ رو برداره حالا جلوی همه دنیا می ایسته تا از وویونگ دفاع کنه

دیالوگ برتر

سه رو : تو باید بهم اطمینان کنی حتی اگه من باشم

اطرافت پر از ادمهایی مثل منه

حداقل باید باورم کنی

من دیوانه وار نسبت به تو حس بدی دارم(اوتوکاجی ..من داره اشکم درمیاد ..)

این سریال از اون دست سریالهاست که به نظرم به قدری غم سریال زیباست که درعین اینکه حس میکنم قلبم داره چند پاره میشه اما به شدت برام هیجان انگیزه وحس خوبی بهم میده ..سکانس های تاثیر گذار که دیدنشون صد درصد بهتر ازکلمات میتونه عواطفتون رو قلقلک بده ..دلم میخواد حتی برای دل خودم هم که شده چند تا رو مثال بزنم ..

یه قسمت سه رو مخفیانه یه پیغام به وویونگ میده وتهدیدش میکنه ..وویونگ رسما روانی میشه ویه سره به ایستگاه پلیس میره ..وجالب اینجاست وویونگ که نمیدونه هویت سه رو چیه بهش میگه:

-میشه برام جانگ سه رو رو پیدا کنی ..میخوام پیداش کنم وبهش بگم تا اخرعمرش تو نا امیدی زندگی کنه .. نفرینش کنم وبگم تو جهنم زندگی کنه ..

سه رو با همون بغض مردونه اش فقط گوش میده ..گناهی مرتکب نشده اما وویونگ به حد مرگ ازش متنفره ..ای وای ..هر دو دچار سو تفاهمن

این سریال پراز صحنه های تاثیر گذاره ..بینده وسه رو هردو از واقعیت قضیه خبردارن اما وویونگ بیچاره که نمیدونه ..برای سه رو که پراز نفرته دلسوزی می‌کنه : تو هم سختی زیاد کشیدی ..تو هم سخت کار کردی ...حتما مرگ پدرت خیلی سخت بوده

تجسم کنید همه مادر بزرگ سه رو رو اذیت می کنن بعد وویونگ ..دختر مردی که سه رو می خواد ازش انتقام بگیره به فکر اینه که چی برای مادر بزرگ سه رو بخره ..به سه رو میگه چی برای هرمونی بگیرم :

سه رو با اشک میگه

کفش پلاستیکی

بخاری کوچولو

پتو برقی براش بگیر

چقدر رقت انگیز بود این صحنه

با هم خرید میکنن به خونه ی مادربزرگ سه رو میرن ..میون تمیز کردن خونه وویونگ اهنگی که مادر بزرگه سه رو براش میخونده رو زمزمه می کنه ..ببینید چی به سر دل سه روی نگون بخت میاره ..من که جای سه رو نبودم دلم اشوب شد چه برسه به سه رو

ودراخر ملاقات سه رو با مادر بزرگش ..بعد از سالها پیرزن نوه اش رو میبینه

انتهای قسمت پنج از این همه هیجان دلم میخواست جیغ بزنم ..چقدر قشنگ بود این تیکه ..به عنوان سکانس برتر انتخابش میکنم

سه رو تازه فهمیده وویونگ هیچی از جریان کثافت کاری های پشت پرده نمیدونه وبه خاطر حجم درد ها وحقایقی که سه رو بی رحمانه به روش اورده مواجه شده ..

سه رو که شبونه به سراغش میره کاسه ی صبر وویونگ سرریز شده ..اشک میریزه ومیگه دیگه چی مونده بهم بگی ..دیگه چه حقیقتی رو میخوای به روم بیاری ...

پاهاش که سست میشه سه رو گیج ومتاثر میشه ..میگه :صبر کن .صبر کن ..

دستهاش رو میگیره تا وویونگ زانو نزنه ..اما نمیتونه مدام میگه صبر کن ..تحمل کن .

با یه موسیقی متن عالی.. .. چقدر قوی وتاثر برانگیز

از اون دست سریالهاست که میگم حتما ببینید ..ببینید واز بازی زیبای این اقا وخانم لذت ببرید .. دلم میخواد بهش نمره ی ۸.۹ رو بدم میدونم زیاده اما به شدت توصیه اش میکنم

از اونحایی که پیکوفایل مشکل پیدا کرده ویه سری عکسهام رفته ..فعلا عکس های دیگه ی این سریال رو میتونید تو کانال تلگرام نقد کره ببینید ..

کانال تلگرام

اونهایی که دیدن حتما نظر بذارید ..نذارید سریال به این قشنگی تا این حد مهجور باقی بمونه ..