نقد وبررسی سریال کره ای بدرخش یا دیوانه شو| 2015 Shine or Go Crazy

خلاصه ..داستان راجع به شاهزاده ای به نام وانگ سو (جانگ هیوک) هست که وقت به دنیا اومدن بهش لقب بدشگون رو میدن .همزمان با این تولد دو تولد خوش یمن دیگه صورت میگیره ..یکیش دختریه به اسم لیو دختری که بچه ی اقوام امپراطوره وتو طول سریال همسر وانگ سو میشه تا بدشگون بودن وانگ سو رو از بین ببره ودختری به اسم شین سویول که دختر امپراطور کشورِ نابود شده ی بالهه است ..حوادث تو طول زندگی شاهزاده ی اصلی جوری رقم میخوره که این شاهزاده رو مسبب خون وخون ریزی تو قصر میدونن ودرنتیجه امپراطور که پدر شاهزاده است اون رو از قصر به کوهستان تبعید میکنه سالها میگذره وامپراطور اصلی ...وانگ سو رو به قصر فرا میخونه دقیقا تو همین شب که وانگ سو قدم به قصر میذاره چند تا ادمکش به قصر حمله میکنن ..تو این بین امپراطور کمی زخمی میشه ووانگ سو برای پیدا کردن ادم کش ها به شهر گبونگ اونطرف دریاها میره ..وتو این راه با همون دختر امپراطور کشور بالهه (یول )که حالا یه تاجر باهوش وبا درایته برخورد میکنه وداستان جوری رقم میخوره که یول مجبور به ازدواج مصلحتی با مردی که حتی نمیدونه شاهزاده ی گوریو هست میشه ..اونها یک شب رو درکنار هم میمونن ویول به وانگ سو میگه که دنیاش رو نجات داده ووانگ سو تازه میفهمه که میتونه به ادم ها کمک کنه وبعد از سالها بدشگونی میتونه ادم خوش یومنی باشه واز اینجا سیر زندگی وانگ سو عوض میشه ..

خب تو این سریال شما هرمدل ایده ای که فکرش رو کنید داریم ..

-از شاهزاده ی نفرین شده ای که ادم خوبیه ودر پشت پرده برای احقاق حق پایمان شده ی امپراطور فقید میجنگه ومثل زورو با ادم بدها میجنگه

تا یه ازدواج مصلحتی ویک شبه که باعث عاشق شدن خانم میشه اون هم درحالی که عروس خانم یه حریر روی صورتش انداخته ومثلا شاهزاده نمیتونه صورتش رو ببینه واصلا هم نمیدونه مردی که داره باهاش ازدواج مصلحتی میکنه یه شاهزاده است ..

تا جدایی ودوری وفراق از یار وگشتن خانم عاشق به دنبال داماد یک روزه اش ...

تا تغیر لباس این خانم به شکل مردها برای همکلام شدن با دامادش واطمینان از عشق گذشته ..

تا شاهزاده ای که خودش رو به شکل ادم های فقیر دراورده وشاهزاده بودنش رو مخفی کرده ..

تا ادم بدهایی که چشمشون به تاج وتخته ومدام دارن دسیسه چینی میکنن ومیزگرد تشکیل میدن ..

تا عشق بادیگار به اربابش ...

تا عشق در یک نگاه دیگه ...

تا زن تاجری که معلوم میشه شاهزاده خانم کشور نابود شده ی بالهه است واز اول قرار بوده چراع کشور دیگه ای باشه ..وحالا بعد از چندین سال برادرش رو تو کشور گوریو پیدا میکنه درحالی که یکی از بی رحم ترین شمشیربازهای گوریوست ..

و..و..و...و حتی یه قسمت هم از رو سریال تایوانی عاشقم شو کپی شده بود که خب تو این سریال شیرین تر بود یه قسمت هم از ملکه کی .که ملکه کی به نظرم قشنگ تر بود

شما یه نگاه به این لیست ایده بنداز ..هرکدوم میتونه ایده ی یه سریال باشه ..ایده های استخون داری که زیاد تو سریال های کره ای دیدیم حتی میتونم تو زمینه ی هرکدوم از این ایده ها یه سریال موفق براتون نام ببرم ..اما تو این سریال با اینکه مجموعه ی این ایده ها رو داریم اما خیلی خوب ازشون استفاده نشده ..یعنی مجموعا از پتانسیل ایده ها استفاده نشده ..اصطلاحا نویسنده به هرکدوم از این ایده ها یه نوک زده ورفته ..بیشترین ایده ای هم که باهاش کار کرد ایده ی پسر نشون دادن دختر تاجر هست که تا چند قسمت سر مخاطب رو گرم میکنه ..من به نوعی دلیل استفاده ی نویسنده از این ایده رو درک میکنم معمولا عشق های محال وممنوعه جاذبه ی بیشتری دارن ..عشقی مثل (سریال دختر دوست داشتنی من )که نباید این دو نفر عاشق هم بشن اما میشن ..یا عشقی مثل (سریال عشقی برای کشتن ) یا حتی عشقی مثل عشق یک مرد به یه زن که خودش رو شبیه به مردها دراورده درحالی که مرد اول خبر از این راز نداره ودرباطن فکر میکنه عاشق یه مرد شده ..این هم از اون نوع عشق های ممنوعه است که شخصیت ها مدام با دست پس میزنن وبا پا پیش میکشن ..قبول دارم که هنوز هم خیلی ها از این ایده خوششون میاد ..ومیتونم درک کنم که چرا نویسنده دست رو این ایده گذاشته اما ..چرا اینقدر ضعیف ..؟شما حساب کن شاهزاده وانگ سو نمی دونه یول همون عروس یک شبه هست ..از اون طرف نمیدونه دوستش گبونگ که تو تجارت خونه کار میکنه رئیس شرکت هست ودقیقا همون یول عروس پنج سال پیش که خودش رو شبیه به مردها کرده ..از طرف دیگه یول هم نمیدونه که سوسو ..که شبیه به شمشیر بازهای فقیره ..شاهزاده ی گوریوست وادم بلند مرتبه ایه ..ببینید چقدر سرگیجه اور وقرم قاطی ..حالا شما فرض کن همه ی این رازها ظرف یکی دوقسمت برملا شد وجالب اینجاست همچین تاثیر انچنانی هم تو داستان نداشت وبازیگرها هم خیلی راحت این همه دروغ ودقل رو قبول کردن ..که صد البته ضعف نویسنده ی داستان رو میرسونه ..

اما سریال یه نقطه قوت عالی داره ..اون هم بازی عالی جانگ هیوک هست که این اواخر سریال از بخت بد عاشقت شدم وفیلم سینمایی رقص اژده ها رو دیده بودم اونهایی که این سریال رو دیدن باید بگم بازی جانگ هیوک تو این سریال هم دقیقا مثل اون سریاله ..همون خنده های بلند وعجیب غریب ..همون طرز صحبت ..به نظرمن چانگ هیوک مدام ومدام بازی خودشو تکرار میکنه ..نمیتونم بگم این بده ..چون تو این سریال واقعا از بازیش راضی بودم ..مخصوصا که طنز خیلی خوبی داشت که راضیم کرد ..نمیگم سریال کاملا طنزه ..ولی راضی کننده بود ..

بازی دختر داستان هم بد نبود ..واقعا به جانگ هیوک میومد ونقش یه تاجر زیبا در عین حال با تدبیر رو خوب بازی کرده بود ..هرچند نمیدونم چرا نویسنده ها ..بیننده ها رو اینقدر گاگول فرض میکنن ..من به کیمیای هشت ساله ام میگم :مامان جان به نظرت این ادم که لباس مردونه پوشیده دختره یا پسر ..؟همچین عاقل اندر سفیه به من نگاه کرد که خودم تا ته قضیه رو گرفتم ..

خب حالا ایا آی کیوی دختر من خیلی بالاست ..؟یا ای کیوی این کره ای های بدبخت خیلی پائینه که متوجه نمیشن این دختره که لباس مردونه پوشیده .. ؟تو این سریالهایی که تقریبا همچین ایده ای رو ایده ی اصلی داستانشون قراردادن هیچ موردی پیدا نکردم که واقعا دختره شبیه به پسرها باشه واین ضعفیه که قرار نیست هیچ وقت درست بشه

اما من به شخصه از بازی جانگ هیوک تو این سریال بیشتر از سریال از بخت بد عاشقت شدم خوشم اومد ..طنزش خیلی بیشتره ..نقشش رو هم خیلی خوب بازی کرده ...به زن داستان هم میومد ..از طرف دیگه یکی از نکات کلیدی داستان طراحی لباس وصحنه بود که به جا ودرست انجام شده بود که باعث شده بود هراونچه لازمه ی باور کردن این داستانه داشته باشه

اما نمیدونم چرا بقیه ی بازیگرها همچین اسطوره ای ودلپذیر برام نبودن ..شاید چون همه اش با داستانی مثل ملکه کی مقایسه اش میکردم که اون کجا واین داستان کجا ..از رقیب وانگ سو فکر نکنم سریالی دیده باشم ..اون هم به این صورت برجسته ..ولی بازیش بد نبود .. عشق در یک نگاه رو خوب به تصویر کشیده بود وتا اخر هم پای عشقش موند ..

یا بادیگاردی که میدونه امروز روز مرگشه ..اما به خاطراینکه همیشه به ولی نعمت خودش وفادار بوده ..با صداقت پا به این راه میذاره ..

داستان فراز ونشیب زیادی داشت چرا که ایده های زیادی هم تو داستان بود ..مثلا سریال تقدیم به تو که زیبایی فقط حول وهوش دختری که خودش رو شبیه به پسرها کرده میچرخه ..اما تو این سریال اونقدر ایده بود که قاطی شدنشون زیاد جالب از اب درنیومده بود ..هرچند که تو قسمت های پایانی تقریبا همه ی ایده ها ته کشید وبه یه اجماع کلی رسید ..از این نظر میتونم بگم سریالی بود که من قسمت های پایانیش رو بیشتر از قسمت های ابتدایی یا اواسط داستان دوست داشتم ..

عشق داستان راضیم کرد ..فاکتورهای لازم برای جذب من رو داشت وخب مسلما تا انتهای داستان رو دیدم ..مخصوصا که قسمت های اخر بار احساسی داستان بالاتر رفت وبه نظرم اوج داستان هم پنج شیش قسمت اخر داستان بود که یه وقتهایی اشک ادم رو درمی اورد ..

از نظر موسیقی کار ..نه میتونم بگم ضعیف بود نه بگم خیلی قوی ..درمجموع به تم داستان که تاریخی وعاشقانه بود میومد ..

درمورد انتهای داستان هم (کسایی که حساسن انتهای داستان رو بدونن این قسمت رو نخونن )..
نمیدونم چی بگم یه پایانی داشت که من ازش سر درنیاوردم از این طرف گفت وانگ سو شونزده سال پادشاهی کرد وسیستم رو عوض کرد وبرده داری رو ممنوع کرد ..از طرف دیگه نشون داد وقتی این دوتا جوونن بهم رسیدن ..حالا نمیدونم بهشت بود ..شهر خودشون بود ...کوجا بود نگرفتم ..

به هرحال چون توقع زیادی از داستان نداشتم وبا تو جه به کم بیننده بودن کار انتظارات زیادی نداشتم ..پس درنتیجه خوش بینانه بهش نمره ی 6.5 رو میدم ..شاید چهار نمره ی کار رو به خاطر جانگ هیوک دادم ..بقیه رو هم به خاطر سرگرم شدنم ..

اونهایی که هوس دیدن کار تاریخی ..با اون ایده هایی که قبلا ذکر کردم رو دارن برای یه بار دیدن بد نیست که سری هم به این سریال بزنن

نویسنده

moonshine

آخرین نطرات

هدایت به بالای صفحه

اسلاید شو