گابلیییییییییییییین ..

خلاصه ..

داستان راجع به دلاوریه که خدای جنگ اوریه ..خون مردم زیادی رو شمشیرشه ودعای مردم کشور خودش پشت سرش ..

اونقدر مردم کشورش بهش علاقه دارن که پادشاه نمیتونه تحمل کنه وبه جرم خیانت با شمشیر خودش میکشدش ..وجنازه اش رو با یه شمشیر تو سینه اش خارج از شهر رها میکنن تا خوراک حیوون ها بشه ..از طرف دیگه مردم سرزمینش براش اشک میریزم وبه خاطر از دست دادن همچین مرد بزرگی ناراحتن ..گابلین به خاطر خون های زیادی که ریخته مجازات میشه .. تا مرگ عزیزانش رو تک به تک ببینه ودردش رو تا ابد به دوش بکشه ..اما به خاطر دعای مردم ووفاداری بیش از اندازه اش زندگی جاودان پیدا میکنه .. ..وتنها یه نفره که میتونه زندگی گوبلین یا جن رو به پایان برسونه ..اون هم عروس گابلینه ..حالا عروس جن کیه ..

نهصد سال از روزگاری که گابلین دچار نفرین شده میگذره که تو یه شب برفی مادر مجردی که حامله است تصادف میکنه .گابلین مادر وفرزند رو از دست مرگ وفرشته ی مرگ نجات میده که همین باعث دخالت تو سرنوشت مادر وبچه میشه وفرشته ی مرگ رو هم شاکی میکنه ..(لی دونگ ووک خان فرشته ی مرگ تشریف دارن )

درنهایت مادر تا تولد نه سالگی دخترش زنده میمونه وبعد از اون تو یه تصادف میمیره ..ودختر فراری میشه چرا که میتونه روح ها از جمله فرشته ی مرگ رو هم ببینه ..حالا تو نوزده سالگی دقیقا تو روز تولدش بعد از فوت کردن شمع های تولدش گابلین احضار میشه ..اما داستان عروس گابلین خیلی دردناک تر از یه زندگی شیرین درکنار گابلینیه که نهصد سال عمر کرده ..عروس گابلین باید با دستهای خودش شمشیر در قلب گابلین رو بیرون بکشه ..تا گابلین به غبار وخاکستر بدل بشه .. و به ارامش ابدی برسه

****

اونهایی که سریال رو ندیدن خواهشا نخونید ..واقعا حیفه زیبایی این سریال رو با خوندن نقدم از دست بدید ..

****

اولین کلماتی که راجع به این سریال تو ذهنم میاد ..

غم بی نهایت زیبا ..طنز ..رمنس ..بارون ..گل ..برف

روند داستان ..

داستان از اشنایی بیننده با تک به تک شخصیت ها که اونها هم تازه با هم اشنا شدن شروع میشه ...

از اشنایی اون تاک با گابلین که یه مرد درظاهر جوان ..اما در باطن مسن ودرد کشیده است ..تا هم خونه شدن رسمی گابلین با فرشته ی مرگ ..عجب معجونی ...جن وانس وفرشته ی مرگ ..همه درکنار هم ..شاید به نوعی استعاره به زندگی واقعی داره ..که همه میتونن بدون اینکه ازهم متنفر یا حتی دشمن هم باشه ..درکنار هم زندگی خوبی داشته باشن ..که نشون از مرحمت ولطف خداست ..

ودرکنار مقدرات خدا برای همسری اون تاک وگابلین ..این دو نفر کم کم وذره ذره به هم علاقه مند میشن ..

وفرشته ی مرگ بعد از پونصد سال با سانی اشنا میشه ..زنی که بدون اینکه بدونه کیه اشک روی گونه هاش میاره ..

زندگی هرچهار نفر ..درکنار غم وشادی ها ادامه پیدا میکنه ..گابلینی که هرروز مرگش رو از خدا میخواد پابند زمین وعشق اون تاک میشه وفرشته ی مرگ درصد پیدا کردن گذشته وهویتش ..اینکه چه خیانتی مرتکب شده که مستوجب این مجازاته ..

وببینده با هرلحظه ی سریال لبخند میزنه ..غمگین میشه تا پرده از راز اصلی پشت پرده برداشته میشه وتمام شخصیت ها کاملا برای بیننده دارای هویت میشن

***

بار معنایی داستان

استعاره های فراوونی تو سریال بود که هرکدوم به نحوی معنای سریال رو عمیق تر از قبل میکرد ..

اول از همه تقابل شخصیت ها

فرشته ی مرگی که همه چیز رو فراموش کرده حتی اسم وخاطرات تلخ وشیرینش رو ..وچیزی از گذشته اش به یاد نمیاره

وگابلینی که هیچ چیز رو فراموش نمیکنه وهمه چیز رو مثل روز اول لحظه به لحظه به یاد میاره ودردهایی که کشیده رو هیچ وقت فراموش نمیکنه .....

یا جی اون تاکی که اول راهه وکلی ارزوی بلند ودور ودراز داره وجنی که اخر راهه وارزویی جز مرگ نداره ..

واصلی ترین نکته ..

هرکاری تو زندگی قبلیت کردی تو زندگی بعدیت تاثیر گذاره ..انسان خوب وبد بودن با خودتونه ..اما درنهایت بابت تک به تک تصمیماتتون پاداش وجزا می ببینید ..چهار تا زندگی مختلفی که ایون تاک بهش اشاره کرد خیلی جالب بود ..کاشت ...درو کردن

وبالاترین جرم ..دست کشیدن از زندگی ای که خدا با الطاف بی نهایتش شامل حالت کرده ..روایت های ساده ای که تقریبا در همه ی ادیان شناخته شدن واصل مهم زندگی همه ی ادیان الهی ..

ودراخر اینکه مسلما هیچ یک از ما نمیتونه گذشته اش رو تغیر بده اما باید حداقل سعی کنیم دراینده اشتباهات گذشته رو جبران کنیم ..که این شامل همه ی زندگی میشه ..نه تنها زندگی بعدیمون ..

****

طنز سریال ..

بی نهایت عالی ..تقابل شخصیت های جن وانس وفرشته ی مرگ ..به قدری طنز این سریال قوی وجالبه که صد درصد میتونم به عنوان یه سریال طنزازش اسم ببرم ..حضور دوک هوا به عنوان خدمتکار گابلین که بدتر از همه مخل اسایششه ..یا قدرت نمایی های بچگانه ی فرشته ی مرگ وگابلین ..که درنهایت به دوستی ورفاقت بینشون بدل میشه ..

یا حسادت های گونگ یو به رقیبش ..یا حساسیت اون تاک روی عشق اول گونگ یو ..وجالب ترحرفهای واقعی گونگ یو راجع به عشق اولش ..که بدتر اتیش حسادت اون تاک رو تحریک میکرد ..

یا حتی سینما رفتنشون ..چه قدر گونگ یوتو صحنه ی دیدن فیلم خودش بامزه بازی کرده بود

سکانس طنز ...

فرشته ی مرگ :سرنگه ..

گابلین :تکجو

فرشته ی مرگ :سرنگه

گابلین :نینومممممممممم

یا قسمتی که لیست گوشی فرشته ی مرگ رو نشون میداد

لیست تماس های فرشته مرگ / کیم وبین تقلبی :

1- دوک هوا

2 - گوبلین

3 - عروس گوبلین

4 - سانی نه سان هی

****

غم داستان

همون جور که طنز سریال فوق العاده قوی وکار شده است ..به همون اندازه هم غم داستان پررنگه چه بسا فراتر ..چرا که اگه بخوام یه جمع بندی کلی از روند احساسی سریال کنم ..به قدری غم سریال سنگین وناراحت کننده است که اگر قسمت های طنزش نبود قطعا میگفتم یه سریال ملودرام کامل وبی نقصه ..

قسمتهایی که راجع به گذشته ی گابلین وفرشته ی مرگ بود ..حتی سانی ودردهایی که گابلین پشت سر گذاشته ..ودرنهایت غم انگیزترین حالت سریال ..لحظه هایی بود که گابلین بین موندن ورفتن دو به شک بود ..لحظه هایی که غمگین بود وبارون میبارید ..یا حتی باریدن اولین برف سال برای اینکه تو یاد اون تاک باقی بمونه ..

****

سبک داستان ..

اونهایی که کارهای قبلی این نویسنده مخصوصا نسل خورشید رو دیدن همگی به خوبی میدونن که مشکل اصلی بیننده تو نسل خورشید اغراق بیش ازحد ونامیرا بودن شخصیت ها بود ..فرمانده حتی از مرگ هم زنده برگشت

شاید بشه گفت نویسنده به نحواحسن از این نقص قلمش درجهت مثبت استفاده کرده ..خلق شخصیتی با قدرت های فرا زمینی ..که توان کنترل اب وهوا رو داره ...با یه شمشیر در سینه اش وعاشقانه ای به شدت غم انگیز ..

جدای از خوب یا بد دراومدن سریال ...به نظرم باید حتما نمره ی خوبی به این نویسنده داد ..این جهش ..صد درصد خوب وعالی بود ..

نویسنده به خوبی از قوه ی ایده استفاده کرده ..جنی که وقتی احساساتش تغیر میکنه اسمون رو کنترل میکنه ..تلپورت میکنه ..توروزهایی که خوشحاله وحس وحال خوبی داره ادمها رو نجات میده ومعجزه رو به عینه بهشون نشون میده ....

قسمتهایی که گابلین ناراحته وبارون میاد فوق العاده است ..صورت بی روح ومعمولی کیم شین ..ظاهریه که تو باطنش غم وناراحتی درجریانه ..

به بار نشستن درختها وسط چله ی زمستون چه استعاره ی قشنگی از حس های عاشقانه ی یه جن پیر وفرسوده است که علارغم تمام دردهاش ..تازه داره اولین عشقش رو تو زندگی تجربه میکنه ...زندگیش داره به پایان میرسه وتازه اصلی ترین اصل زندگیش رو داره مزمزه میکنه

****

بازیگرها ..

گونگ یو ..

تازه میفهمم دلیل اون همه اصرار نویسنده به گونگ یو چی بوده ..وواقعا یه بازیگر کار بلد تا چه حد میتونه باعث موفقیت داستان وسریال بشه ..گونگ یو با میمیک صورت واکتش به خوبی تونسته بود غم وشادی داستان رو بالانس کنه ..عکس العملش موقع اولین بوسه ای که اون تاک بعد از مستی میخواست ..یا حتی موقعی که اون تاک مجبورش کرده بود با اون قد بلندش تو اون اتاقک عکاسی ظاهر بشه ..یا لحظاتی که بین موندن ورفتن مردد بود ..اینکه دلش میخواست پیش اون تاک بمونه ..اما میدونست این موندن باعث مرگ اون تاک میشه ..سنگینی بار عذابی که میکشید ..دردهاش ...چقدر این بازیگر حرفه ای ظاهر شد ..من ندرتا به کسی نمره ی ده رو میدم اما به بازی گونگ یو نمره ی کامل ده رو میدم

اونقدر گونگ یو حرفه ای ظاهر شده بود که تا حدی توقع من رو بالا برده بود وسرد بودن ظاهری لی دونگ ووک به نظرم چند درصدی نسبت به کار گونگ یو مصنوعی تر بود ..نمیخوام کارلی دوونگ ووک تو ظاهر فرشته ی مرگ رو انکار کنم وخودم هم میدونم قرار بوده این فرشته ی مرگ یه موجود بی احساس باشه ..اما کاملا مشخص بود که گونگ یو تا چه حد تو زمینه ی بازیگری پخته تر از لی دونگ ووکه ..

هرچند که اعتراف میکنم که این بازیگر هم خیلی خوب ظاهر شده بود وقطعا از دیدن بازیش وحسی که درمقابل سانی داشت لذت بردم ..

اون تاک ..

صد درصد این خانم بازی خیلی بهتری نسبت به بازیش تو سریال پنیر در تله ایفا کرده بود وپخته شدن بازیش رو به خوبی میشد دید ..اما نمیدونم چه چیزی این وسط درست نبود ..

بازی های بچگانه ی اون تاک؟ ..هرچند که من سرزنده بودنش رو خیلی دوست داشتم ..اصلا اینجا خیلی شیرین تر از نقشش تو پنیر با اون موهای اشفته ی نارنجی رنگ بود ومن حس صمیمی تری نسبت بهش حس میکردم

حسی که درمقابل گونگ یو داشت ومدام اجوشی صداش میکرد ..؟یا شخصیت وزین وسنگین گابلین که یه دنیا غم رو شونه هاش بود وتناقص اشکاری با اون تاک شیطون وزبرو زرنگ داشت ..؟؟

اصلا مشکل کار رو درک نمیکنم ..هرچند که هرچی به انتهای داستان نزدیک میشدیم قابلیت های این خانم هم تو قسمت های غم انگیز داستان به خوبی معلوم میشد اما بازهم چون نوددرصد کار رو در زمانی که اون تاک نقش یه دختر سر به هوای نوزده ساله رو ایفا میکنه پرکرده بود ..پس میشه گفت این حس مچ نبودن تا اخر داستان همراه من بود ..

البته اینها نظر شخصیه وممکنه خیلی ها از زوج اصلی خیلی هم راضی باشن ..

****

سکانس های برتر ..

چند تا سکانس رو انتخاب کردم ..

سکانس برتر شوک برانگیز

قسمتی که فرشته ی مرگ راجع به گذشته ی سانی که دیده توضیح میده ..اونجایی که گابلین ادامه ی حرفش رو گفت ..با اینکه راحت میشد این قسمت رو حدس زد ..اما خیلی صحنه ی قشنگی بود وبهتر از اون صحنه ی فرشته ی مرگ تو لباس پادشاه با صورتی بی رنگ ..

طریقه فهمیدن حقیقت زندگی فرشته ی مرگ هم خیلی جالب بود ..کاری که سانی کرد وعکس العمل فرشته ی مرگ وسکانس های بعدی رو خیلی دوست داشتم ..

سکانس های برتر غم انگیز ..

ریزش بارون ..

مرگ گابلین ..

مرگ اون تاک

***

دیالوگ های برتر ..

در ان برهوت انقدر تنها بود که گاهی برعکس قدم برمیداشت ..میخواست جای ردپاهاش رو ببینه ..

****

مثل بارون میشم ..

مثل اولین برف میشم ..

از خدا خواهش میکنم ..که بهم این اجازه رو بده

این جمله دو بار تو سریال تکرار میشه ..موقع وداع گابلین از اون تاک ..وبرعکس ..موقع رهسپاری اون تاک ..

موسیقی متن ..

عالی ...بعد از عاشقان ماه هیچ وقت فکر نمیکردم سریالی بیاد که تقریبا دو سوم اهنگهای متنش رو دوست داشته باشم وبه سبک داستان بخوره ..اونقدر اهنگهاش متنوع وزیاده که نمیتونم براتون گلچین کنم ..حتما اهنگهاش رو دانلود کنید وگوش بدید ..

طراحی صحنه ولباس ..

بازهم عالی وفوق العاده .طیف وسیعی از انواع واقسام لباسها درسبک های مختلف ..از لباسهای عهد گوریو ..تا لباسهای فاخر ومجلل کیم شین ..تا لباس های ساده ی اون تاک ولباس رسمی فرشته ی مرگ که اکثرا با کت وشلوار وکلاه ظاهر میشد ..

ودرنهایت هم گل سرسبدشون لباسهای زیبای سانی بود ..خیلی از تیپ وظاهرش تو این سریال راضی بودم

پایان داستان (اسپویل )

خب علارغم اینکه همه ی ما پایان کاملا شاد میخواستیم ..اما با نشونه هایی که نویسنده از ابتدای داستان جزء به جزءگفته بود ..بیش ازحد خوش بینانه بود که بخوایم اون تاک وگابلین ..به همین راحتی به خوبی وخوشی با هم زندگی کنن ..

میشه گفت این پایان تقریبا یه پایان کار شده وحساب شده است ..من قبلا فکر میکردم گابلین بعد از برگشتش به یه انسان میرا بدل میشه ..اما نویسنده نامیرا بودن گابلین رو برای همچین وقتی نگه داشته بود ..نه میشه گفت پایان خیلی دل چسبی بود ..نه میشه گفت غمناک بود ..به نظرم متعادل ودرحد واندازه ی سریال ..به نظرم معقول بود ..

واینکه فوق العاده غم این دو قسمت درکنار شادی وخوشی رسیدن اون تاک به گابلین زیاد بود ..من ندرتا سر صحنه ای اشک بریزم ..بیشتر سر صحنه های مادر وفرزندی منقلب میشم ..اما صحنه ی مرگ اون تاک واقعا اشکم رو دراورد ..از همون اول گفتم عاشقانه ی سریال رو قبول ندارم ..هنوز هم میگم ..اما با وجود قبول نداشتنم ..عاشقانه اش عالی از اب دراومده بود ..چه اون قسمتی که گابلین خاکستر میشه ..وچه اون قسمتی که گابلین میخواد اون تاک رو رهسپار دنیای بعدی کنه ..

نقاط ضعف ..

انتظار داشتم ..حداقل یه سکانس از دیدن اون تاک تو گذشته ی کیم شین رو نشون بده ..همون جور که گابلین گفت اون تاک رو قبلا دیده ..اما کدوم صحنه ..ایا صحنه ی صحبت های معلم وتنهایی اون تاک تو جشن فارغ التحصیلی بوده .؟باید حتما این سکانس روکات میکرد وبه عنوان یه تصویر کاملا واضح نشون میداد ..اینکه گابلین با دیدن ایون تاک چه حسی داره ..ایا خودش رو هم تو اون صحنه دیده یا فقط دختری رو دیده که تنهاست ...

یه مشکل دیگه اواسط داستان بود ..عاشقانه ی اون تاک وگابلین به بار نشسته بود وداستان غم انگیز سانی وفرشته ی مرگ هم مشخص شده بود ..به نظرم یکم داستان از اون روند فوق العاده هیجانیش فاصله گرفته بود ..کل کل ها وطنز به کل رفته بود وداستان دو سه قسمتی غم صرف بود که این هجم غم وغصه به نظر من بیش ازحد بود ..وگاهی حتی باعث کسالت میشد ..

یه نکته ی دیگه البته نمیشه جزو موارد منفی حساب کرد ..اون تاک طبقه ی بالای گابلین زندگی میکرد ..واقعا دوست داشتم ..صحنه هایی رو ببینم که گابلین پایین میشینه وبرای خودش فکر میکنه که با صداهایی که از طبقه ی بالا میاد اون تاک داره چیکار میکنه ..

حتی موقعی که بعد از نه سال برگشت ..دوست داشتم اولین چیزی که تو اتاقش بهش نگاه کنه سقف بالاسرش باشه که نشون از گذشته وموندن اون تاک تو اتاق بالایی داشته ..

ودراخر هم همونجور که بارها گفتم ..زوج داستان ..خواهشا درکم کنید ..من نتونستم اون حس عاطفی ای هیجان انگیز کامل رو از این عاشقانه بگیرم ..

امتیاز سریال

خب خسته نباشید میرسیم به اخرین قسمت نقدم ...

دیشب قصد داشتم بهش نمره ی نه رو بدم ..اما الان بهش نمره ی نه ونیم رو میدم ..

وشما رو به این سفر غم انگیز اما بسیار زیبا وشیرین دعوت میکنم .. صد درصد ..حتما ...صد البته ..توصیه وپیشنهاد میشه اونهایی که سریال رو برخلاف ماها پشت سرهم دیدن بیان بگن ایا غم داستان به نظرشون زیاد بوده یانه ..

****

برای دیدن لیست نقدها وبهتر پیدا کردن سریالها به تلگرام نقد کره مراجعه کنید

https://telegram.me/naghdkoreh

***************************

نظر رها خانم گل ...درمورد این سریال ..

این سریال برای من عالی و جادویی بود .و قشنگترین جمله چندیار استفاده شد .
گابلین :هیچ غم وناراحتی نیست که تا ابد ادامه داشته باشه و هیچ عشقی نیست که برای همیشه وجود داشته باشه
اون تاک من میگم هست
گابلین کدومشون هست؟ غم یا عشق
اون تاک :عشق غم انگیز
من با این سریال اشک ریختم و امتیاز دهیم به بک سریال همیشه بر این اساس بوده که چه مقدار حس همزاد پنداری در ادم زنده میکنه. برای همین برام عالی بود
این سریال دوست داشتم حتی نقص هاش چون مدت ها بود این حس از سریالی نگرفته بود عشقی غم انگیز و تصمیماتی سخت راهای اشتباه و اشتباهات جبران ناپذیر
موضوعش درباره خداوند و جایگاهش عالی بود این که یک چطور جلوه های عظمت خدا نشون میداد .که خدا همیشه به ما نگاه میکنه اینکه همیشه میشنوه و همیشه راهی برای بازگشت میزاره .صحنه توی کافه الهه زایش (زن قرمز پوش )با خدا صحبت میکرد و گفت بگذار فرشته مرگ فراموش نکنه و حداقل یک شاهد برای عشق گابلین باقی بمونه خدا گفت اگه بخوام دری باز بذارم چی و بعد معلوم شد قرار داد همون در که باعث بازگشت گابلین شد . یا اینکه خودکشی و بد بودنش را با چه دلایل قشنگی در قسمت 16 فرشته مرگ توضیح داد.
و درباره رابطه گابلین و اون تاک نویسنده بسیار باهوش بود اینکه بله در ابتدا شاید وابستگی به گابلین علاقه مند شد اما بعد از بازگشت گابلین در سن 29 سالگی به عنوان یک دختر پخته و مستقل باز هم گرفتار عشق گابلین شد همونطور که اون کلمه گردنبند معنی میداد عشقی در بهشت شکل گرفته از این شکل عشق ها که ادم ها باز هم همدیگر انتخاب میکنند مثل فیلم امریکایی درخشش ابدی یک ذهن پاک . رومنس سریال خوب بود اما من برومنس بیشتر دوست داشتم و رفاقتی که با هم در اخر پیدا کردن . پایانشم عالی بود حتی من خودم اماده کرده بودم برای همیشه بهم نرسیدن شخصیت ها اما کره ها هستن دل کوچیکشون که نرسیدن تاب نمیارهما ایرانی ها با کلی افسانه و داستان نرسیدن های تاریخی و عشقی تو این زمینه پوست کلفت شدیم